کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

غربت زدگان


غربت زدگان


«سرزمین گم شدگان» آوارگی مردمی را حکایت می کند که به خاطر جنگ های پی در پی و آوارگی های بی سرانجام و پایان ناپذیر جهانی آشوب زده و سرگشته ای  را تجربه می کنند.

سرزمین گم شدگان

سرزمین گم شدگان.الیاس خوری.مترجم: رضا عامری. انتشارات افراز.چاپ اول. تهران1392:.1100 نسخه.128صفحه.قیمت: 5900 تومان.

«فیصل گفت: چهره هاشان را نمی دیدم. فیصل چهره شان را یادش نیست اما اجساد را به یاد می آورد. گفت: جسدها سنگین بودند. پیکر خواهر کوچکش که هفت سال داشته، در خاطرش هست و این که خشک و مثل هیزم سفت بوده. فیصل می گوید بعد از ساعت ها که شاید خوابش برده بوده یا به خاطر اصابت گلوله بیهوش شده بوده، از آن جا فرار کرده[1]

موضوع داستان

حکایت حکات سرگشتگی است. حکایت کوچ است، حکایت سرگردانی و گم شدن است. حکایت  بی خانمانی است و رنج انسان هایی است که همیشه خانه به دوش از جایی به جای دیگر می روند و با تلخ ترین وقایع رو به رو می شوند. حکایتشان حکایت مرگ است. رمان نیز با مرگ آغاز می شود با مرگ ادامه می یابد و به مرگ نیز ختم می شود. روایت  های انسان هایی که داستانشان یکی است اما هر کدام داستانی ویژه دارد و راوی مدام از این روایت به روایت دیگر و از داستان این شخص به شخصی دیگر در رفت و آمد است.

«گفت حکایت مریم ها مثل همان حکایت اسکندر است. اسکندر دنبال مریم خودش می گشت تا کار بزرگ خود را انجام دهد. قانا را به یاد آورد. مادرش در قانا بود و همو بود که باعث شد اولین شگفتی خود را خلق کند. در برابر قبر العازار، مریم دیگری شده بود و در رستاخیز، مجموع همه مریم ها. اسکندر به دنبال شگفتی خودش بود، دنبال مریم اش که نمک را فراموش کرد و رفت. او می خواست نمکی را که بحرالمیت و جهان را غرق کرده بود دوباره به جهان بازگرداند»

حکایت حکات سرگشتگی است. حکایت کوچ است، حکایت سرگردانی و گم شدن است. حکایت  بی خانمانی است و رنج انسان هایی است که همیشه خانه به دوش از جایی به جای دیگر می روند و با تلخ ترین وقایع رو به رو می شوند. حکایتشان حکایت مرگ است.

سرزمین گم شدگان داستان فلسطینیانی است که تنهایی، غربت و گم شدگی سرنوشت محتومشان شده است. مردم صبرا و شتیلا مردمانی خانه به دوش که کاشانه شان ویران شده و جوانانشان به خون غرقه شده اند و فرجامی جز مرگ و آوارگی در انتظارشان نیست.

پرداخت داستان

در این رمان تصاویری از جنگ و کشت و کشتار و آوارگی ناشی از آن ارائه می شود. شخصیتی به نام فیصل کشته شدگان را به یاد نمی آورد اما اجسادی را که روی هم تلنبار شده اند یک لحظه از خاطر نمی برد.

داستان از شخصیتی به نام مریم آغاز می شود که خودش نمادی از همه زنان و مردانی است که در این رمان حکایتشان را می خوانیم.نویسنده از مریم به مریم ها و از او به شخصیت های دیگر هدایت می شود و دوباره به مریم بر می گردد و در این شکل حکایت ها در هم تداخل پیدا می کند و حوادث گویی همزمان می شوند. آشوب و روایت های جنگ و تکه تکه شدن آدم ها با نوع روایت تکه تکه و آشوب زده و شاعرانه نویسنده،  واقعیت تلخ جهان متکثر آدم های داستان را به نمایش در می آورد.

درباره نویسنده

الیاس خوری نویسنده و تحلیلگر معاصرلبنانی است که تحصیلات اش را در دانشگاه های بیروت و امریکا گذارنده  و اکثر رمان هایش به زبان فرانسه، انگلیسی، آلمانی، ایتالیایی، سوئدی، نروژی و هلندی است. وی اکنون سردبیر بخش ادبی مجله النهار است. از کتاب های دیگر او می توان به رمان «کوه کوچک»،« سفر گاندی کوچک»، «دروازه خورشید» و «یالو» اشاره کرد. او نگاهی مدرنیسیتی به ادبیات دارد. منتقدان درباره سبک نوشتاری وی گفته اند: خوری سعی می کند تا صیغه ای تالیفی از تصاویری تکه تکه شده به وجود بیاورد و به این معنا که روایت او از حکایت های متداخل و روایت هایی که بر روی هم چفت شده اند به وجود می آید. این سبک به نوعی مدور کردن زمان است و انگار شخصیت هایش دور مصیبت مشترک خود حلقه زده و ماجرای یکسانی را حکایت می کنند.

پی نوشت:

[1]صفحه 98 کتاب

دورنمای کاسل راک


دورنمای کاسل راک


«دورنمای کاسل راک» چهار داستان کوتاه تاثیر گذار از آلیس مونرو برنده جایزه ادبی نوبل است.

دورنمای کاسل راک

دورنمای کاسل راک.آلیس مونرو. مترجم:زهرا نی چین.انتشارات افراز.چاپ دوم. تهران1392:.1100 نسخه.168صفحه.قیمت: 8400 تومان.

«ماری در آن لحظات پر اضطراب دارد به وضوح می بیند دنیایی که برایش تبدیل به موجود دهشتناکی  شده هنوز برای آدم ها مثل قبل عادی است و حتا اگر جمیز واقعا هم ناپدید شده باشد همین طور باقی خواهد ماند حتا اگر سینه خیز به سمت نرده های کشتی رفته باشد – تمام جاهای نزدیک به نرده را نگاه کرده- و اقیانوس بلعیده باشدش. ظالمانه ترین و غیر قابل باور ترین اتفاق برای او از دید دیگران فقط غم انگیز است نه یک بلای غیر طبیعی. »[1]

از مجموعه داستان «درونمای کاسل راک» اگر تنها همین اثر نیز مجوز انتشار گرفته بود، باز ارزش خواندن داشت.

در این داستان «اندرو» یک بار در سن ده سالگی از پله های سنگی کاسل راک بالا می رود و پدرش دورنمایی از امریکا را به او نشان می دهد. چند سال بعد آنها سوار بر کشتی به سمت امریکا در حال حرکت اند.

مونرو در اینجا به توصیف جزییاتی از روابط و احساسات مسافران می پردازد و در صفحات آخر کتاب، یکسر از مرگ می نویسد.

تمام شخصیت هایی که پرداخته، حالا مرده اند و نویسنده اشاره می کند هر کدام چطور و در چه تاریخی مرده اند و گورشان در کجا است.

سایر داستان های کتاب نیز به همین تکان دهندگی است. خواندن داستان های مونور لذت توصیف نشدنی ای ایجاد می کند و از این رو مخاطب را به خواندن این کتاب دعوت می کنم.

دبیر دائمی آکادمی سوئد پس از اعلام نام آلیس مونرو به عنوان برنده نوبل ادبیات، از وی با عنوان استاد داستان کوتاه معاصر یاد کرد. آلیس مونرو در سال 2013 موفق به کسب جایزه نوبل ادبیات شد. تعلق جایزه نوبل به نویسنده داستان های کوتاه موفقیتی جهانی بود برای داستان کوتاه. داستان های کوتاه مونرو ادبیات چخوف را به یاد می آورد.

سایر داستان های کتاب نیز به همین تکان دهندگی است. خواندن داستان های مونور لذت توصیف نشدنی ای ایجاد می کند و از این رو مخاطب را به خواندن این کتاب دعوت می کنم.

او با بیان احساسات آنی به مسائل پیچیده تر و کلی تر می پردازد. مکان و شخصیت های زن وی عناصر ثابت آثار او هستند. او را یکی از بهترین داستان کوتاه نویسان امریکا و کانادا می دانند.

 داستان هایش بر شرایط و روابط روزمره زندگی انسانی متمرکز است.

مترجم کتاب در مقدمه کتابش درباره سبک نوشتاری مونرو می نویسد: زبان مکالمات ، هر احساسی را می تواند شامل شود. از لحن های کنایه آمیز و ترفند های مزاح طلبانه گرفته تا شیطان صفتی و درک فضاهای خشم آلود همه از مزیت های پرداختن به فضا سازی مختص او است. روان شناسی منطقی مونرو، دیگر ویژگی باارزش نوشته های اوست.

آلیس مونرو نویسنده کانادایی معاصر و برنده جایزه نوبل 2013 ، سیزدهمین زنی بود که از 1901 تا کنون موفق به گرفتن این جایزه ادبی شده است.

زندگی زنان در روستا و شهرهای کانادا از دورن مایه های آثار او است. آلیس مونرو به تازگی اعلام کرده است دنیای نویسندگی را کنار خواهد گذاشت.

او در یکی از مصاحبه هایش گفته است: نه اینکه نوشتن را دوست نداشته باشم، اما به نظرم موقعی می رسد که حس می کنی به جایی رسیدی که دیگر می خواهی به زندگی ات به شکل دیگری نگاه کنی. و شاید وقتی به سن من برسید، دیگر دلتان نخواهد آن قدر تنها باشید که یک نویسنده تنها است. انگار حس کنی به پایان درستی در زندگی ات نرسیدی و بخواهی بیشتر اجتماعی شوی.

زهرا نی چین پیش از این درباره مجموعه دورنمای کاسل راک گفته بود داستان های این مجموعه از مجله نیویورکر انتخاب شده اند و از آنجایی که در این مجله دورنمای کاسل راک شامل پنج داستان است احتمالا یکی از این داستان ها از مجموعه حذف شده است. این مجموعه شامل چهار داستان کوتاه است که عبارتند از: دورنمای کاسل راک، چهره،حفره های عمیق و حفره.

از مونرو تاکنون مجموعه های «رویای مادرم»، «عشق زن خوب»، «فرار» ، «پاییز داغ» و «گریزپا» ترجمه و به بازار کتاب عرضه شده است.

«من متقاعد شدم که پدرم فقط یک بار نگاه ام کرد و واقعا چهره ام را دید. بعد از ان بود که فهمید روی صورتم چه چیزی وجود دارد. اون روزها اجازه نمی دادند پدرها به تالار درخشنده ای که بچه ها در آن متولد می شدند، وارد بشوند یا به اتاقی بروند که زن ها نزدیک به زمان زایمان بودند و صدای داد و فریادشان را قورت میدادند یا برعکس با صدای بلند رنج کشیدنشان را اعلام می کردند[2]

پی نوشت:

[1]صفحه 27 کتاب از داستان ئورنمای کاسل راک

[2]صفحه 61 از داستان چهره

قایق های آتش


قایق هایی از آتش


«قایق هایی از آتش» مجموعه هفده داستان از نویسندگان پساپست بوم امریکای لایتن است.

قایق هایی از آتش

قایق هایی از آتش.گزیده داستان های نویسندگان پساپست بوم امریکای لاتین. مترجم:بیوک بوداغی.انتشارات آگه.چاپ اول. تهران1392:.1100 نسخه.240صفحه.قیمت: 10000 تومان.

«ده نفر بودیم و نام همه ما رفیق بود. تنها من بودم که پینتور صدایم می کردند. در تاریک روشن هوا، درست پشت میدان دور سگ مرده حلقه زده بودیم. همه چیز در مه فرو رفته بود»[1]

داستان های کوتاه «قایق هایی از آتش» روایت های معترضانه ، پر خون و پر شتابی هستند که بازتاب دهنده فضای سیاسی و خشونت بار مردم امروزی امریکای لاتین است.

اعتراض به فریب ، اعتراض به خشونت های روزمره خانوادگی یا سیاسی، اعتراض به شرایط اقتصادی، بازتاب دهنده تجاوز بدون عقوبت، فساد و دروغ دولت ها و به طور کلی شورش بر علیه واقعیت سخت، چیزی است که در این داستان های کوتاه بازتاب پیدا می کند.

در داستان «پرو، لیما» مردی را توصیف می کند که آرزو داشت نقاش باشد تا شهرش را بدون ویرانه، بدون آوارهایی که آن را زیر و رو کرده بود، بدون سگ های هار نقاشی کند. او در اطراف خود آدم هایی را می بیند که زندگی مچاله شان کرده است. زبان داستان ها بدون طنز و کنایه نیست و از این جهت صرفا خشونت ها و سختی ها را به نمایش نمی گذارد و چنان با کنایه و نیشخند زیرکانه و ظریف سخن می گوید که مخاطب را به شدت تحت تاثیر خود قرار می دهد. این آثار زنده و پر خون هستند و احساس می شود نویسندگانشان همه آنچه توصیف می کنند در زندگی واقعی خود زیسته و تجربه کرده اند. 

آغاز «پساپست بوم» در امریکای لاتین مطابق برنامه و عزیمتگاه آن انتشار «ثوتراب» بود که با حمایت مالی «فرانسیس کاپولا» میسر شد. پسا پست بوم امریکای لاتین تلاش کرد از زیر سایه ادبیات کلاسیک خود را برهاند و چشم انداز تازه ای را در حوزه نوشتاری بیابد.

نام های بزرگی چون خوان رولفو، آگوستو روئا باستوس، گارسیا مارکز، کارلوس فوئنتس، ماریو بارگاس یوسا، خورخه لوییس بورخس، سزار وایه خو، پابلو نرودا، اکتایو پاز، لساما لیما، آگوستوس رودا باستوس و دیگران چنان فضای ادبیات امریکای لاتین را تسخیر کرده بودند که امکان فراروی ممکن به نظر نمی رسید.

در داستان «پرو، لیما» مردی را توصیف می کند که آرزو داشت نقاش باشد تا شهرش را بدون ویرانه، بدون آوارهایی که آن را زیر و رو کرده بود، بدون سگ های هار نقاشی کند. او در اطراف خود آدم هایی را می بیند که زندگی مچاله شان کرده است.

جهان هر چه بیشتر تشنه و منتظر رئالیسم جادویی و سحر آمیز بود. صدای معترض نویسندگان نحله «باستا» روز به روز طنین بیشتری گرفت. برای آنها دیگر کتب ادبیات کلاسیک نه  آثاری بیگانه بودند و نه خویشاوند. آنان می خواستند صدای خودشان را داشته باشند و نه صدایی که در هاله مقدس رئالیسم جادویی پیچیده شده بود.

این اتفاق در میانه دهه نود با مجله «کرک» روی داد. سخنگوی آنها «ایگناسیو پادیلا، خورخه ولپی و الوئی اورز » بود و در مانیفست خود خواستار آزادی تام برای آثار خود شدند. آنها همه گونه های رئالیسم جادویی را کنار گذاشتند. در کلمبیا و شیلی نیز نویسندگانی به آنها پیوستند. مردم امروزه امریکای لاتین در جهان رنگارنگی زندگی می کنند، آن ها با تلویزیون و سینما بزرگ شده اند و با خشونت های خانوادگی، خشونت های اجتماعی و سیاست های آشفته و جنگ طلبانه خو گرفته اند. «آینده از آن ما نیست» از داستان های نویسنده جوانی در بوئنس آیرس است که در سال 2002 منتشر شد و بی عدالتی های هولناک اجتماعی در آن بازتاب داده شده است. این نسل تازه الگوهای جهانی را مد نظر قرار داده و تلاش می کند از چهار چوب بافت سنتی خود را بیرون بکشد و به دنیای تازه تری قدم بگذارد.

در نوشتار آنها عنصر اعتراض مشهود است. شهرت جهانی و فروش پر شماری که بوم در پی داشت تاکنون نصیب چند تن از نویسندگان زن شده است که «ایزابل النده» یکی از آنها است. زنان در این کشور وضعیت بسامانی ندارند و از این جهت موفقیت النده یکی از نقطه عطف های مهم قاره امریکای لاتین به شمار می آید. نویسندگان پست بوم اغلب در شهر های کوچک تر و حتی در حواشی محقر آن زندگی می کنند. «رو برتو بولانیو» این تحول را با کنایه ای ظریف این طور توصیف می کند: ما از طبقه متوسط و یا از پرولتاریای کمی تا حدی مرفه و یا از دودمان نسل دوم سوداگران مواد مخدر می آییم و دیگر به هیچ وجه آرزو نمی کنیم با شلیک گلوله سوراخ سوراخ شویم، بلکه دوست داریم پذیرفته شویم"

این کتاب شامل هفده نویسنده پسا پست بوم امریکای لاتین است که عبارتند از: پرو، لیما، جولای 1979 نوشته دانیل آلارکون/ لوله های فاضلاب نوشته کلودیا آمنگوئل/ ناپدید شدن نوشته کارولینا اندراده/ ننگ نوشته آلوارو انریکه/ دن کیشوت مدلین نوشته خورخه فرانکو/ جهنم بزرگ از گیلیر مو مارتینس/ خیس عرق از آلبرتو گرا/ حیوانات وحشی از سانتیاگو رونکا گیولو / اوکالیپتوس سوخته از پارتریسیا سوئارس/ توفان میشل از انا لوسیا پورتلا/ هم زاد از خوئان گابریل واسکس/ عکاس از مایرا سانتوس فبرس/ کپه مورچه ها از هنری تروخیلیو/ لیندبرگ از ایوان تیس/ گمانه محض از آنتونیو اونگار/  دارجلینگ از ایگناسیو پادیلیا/و بدون عنوان: تزهای جدید در باب رسالت ادبی از رودریگو فرسان. در پایان کتاب شرح خیلی مختصری از نویسندگان کتاب پیوست شده است.

مترجم این کتاب در مقدمه وضعیت تاریخی امریکای لاتین و شرایطی که باعث به وجود آمدن پسا پست بوم شد را به طور مفصل توضیح داده است.

«هنوز که هنوز است در این ناحیه خاطره دفن آلیسیا تا امروز زنده است. همه جا علم های سوگواری آویزان بود. بیش تر از خیل آدم هایی که در صف عزاداران بودند، برای آن هایی که تازه از راه می رسیدند سنگینی سکوت، بسیار غریب و حیرت انگیز بود»[2]

پی نوشت:

[1]صفحه 15 از داستان دانیل آلارکون

[2]صفحه 165 از داستان کپه مورچه ها

وراجی روی نیل


وراجی روی نیل


«وراجی روی نیل» یکی دیگر از رمان های نجیب محفوظ است که شبیه رمان میرامار وی درباره وضعیت روشنفکری مصر نوشته شده و شرایط سیاسی و روشنفکری جامعه زمانه اش را به نقد کشیده است.

وراجی روی نیل

وراجی روی نیل. نجیب محفوظ. مترجم:رضا عامری.انتشارات افراز.چاپ اول. تهران1392:.1100 نسخه.168صفحه.قیمت: 8400 تومان.

«متفق بودیم که همه ما آدمای طبیعی ای هستیم و چیزی ما رو خراب نمی کنه و اخلاقی که ما رو محکوم می کنه، یه اخلاق مرده ی برگرفته از یه دوران مرده است و این که ما پیشاهنگای اخلاق جدید راستینی هستیم که هنوز قانون تنظیمش نکرده." براوو. براوو. »[1]

موضوع این داستان

نجیب محفوظ در این داستان ماجرای عده ای از روشنفکران مصری را روایت می کند که روی رودخانه نیل مشغول قایق سواری هستند. آنها در طول مسیر با خطرات و دشواری هایی رو به رو می شوند. در حالی که نزدیک است طناب های قایق از هم جدا شود مرتکب جنایتی می شوند و بعد از این ماجرای وحشتناک و تلخ، با صحبت کردن و گفتگو درباره این وضعیت سعی دارند عذاب وجدانشان را تسکین دهند.

این رمان تاریخ روشنفکری دهه 60 مصر را روایت می کند و انحطاط جامعه مصر را به نقد می کشد.

درباره نویسنده

نجیب محفوظ نویسنده مصری است که در سال 1988 برنده جایزه نوبل ادبیات شد. او را در کنار «توفیق الحکیم» یکی از نخستین نویسندگان معاصر ادبیات عرب می دانند که به مضامین اگزیستانسیالیستی پرداخت.

از نجیب محفوظ سی و چهار رمان و بیش از پنجاه داستان کوتاه و ده ها فیلمنامه بر جای مانده است.

او فرزند یک کارمند دولتی بود. در قسمت فرهنگی خدمات کشوری مصر از سال 1934 تا زمان بازنشستگی کار کرد. ابتدا در وزارت موقوفات کار می کرد و سپس مدیر سانسور اداره هنر و سرانجام رئیس بنیاد حمایت از سینما و مشاور وزیر فرهنگ شد. از دیگر کتاب های او «آدونیس» است که فضای مصر کهن را روایت می کند. رمان های سه گانه او به نام «بینالقصرین» ، «قصر الشوق» و «السوکریه»  به  رمان های سه گانه قاهره مشهورند که به تاریخ های جنگ جهانی اول تا سقوط شاه فاروق می پردازد.«بچه محله ما»، «میرامار» و« دزد سگ ها» از دیگر کارهای مشهور وی است. 

وراجی روی نیل یکی از محبوب ترین رمان های محفوظ است که بعدها به فیلم نیز تبدیل شد. «انور سادات»، رئیس جمهوری وقت مصر، این فیلم و کتاب را توقیف کرد و تا اواخر دهه 1990 میلادی نیز به سختی می شد نسخه ای از آن را به دست آورد.

وی در سال 2006 از دنیا رفت.

عمو عبده با روزنامه ای در دست، خبر می آورد مردی مسن بر اثر تصادف خرد و خمیر شده و کسی هویت او را نشناخته و عاملان حادثه نیز از صحنه گریخته اند

ویژگی های این اثر

یکی از ویژگی های این اثر بررسی فضای روشنفکری جامعه مصر است که هنوز پس از پنجاه سال نسبت به وضعیت کنونی نزدیک به نظر می رسد. فضای روشنفکری و مباحث و جدل هایی که شخصیت های داستان بر سر آن گفتگو می کنند بی شباهت به فضای روشنفکری جامعه ایران نیست.

محفوظ در لابه لای ماجرای داستان هایش به بیان حالات روحی شخصیت ها، نظریات سیاسی و فلسفی خود را نیز به بیانی ظریف و طنزی نازک بیان می کند.

در این اثر عده ای روشنفکر با قایقی به جاهای مختلف سفر می کنند. همه وسایل آرامش و تفریح آنها فراهم است و آنها وقتی در کنار هم قرار می گیرند درباره موضوعات مختلفی از جمله، فرهنگ و سیاست و اخلاق گفتگو می کنند.

عمو عبده پیرمردی که در کشتی به آنها کمک می کند گاه به گاه اخباری از روزنامه ها را به آنها گزارش می کند. اخباری از این دست که کشتی ای غرق شده و عده ای جان باختند و یا زنی به دلیل خیانت همسرش خود را کشته است و همین اخبار موضوعی برای گفتگو های طولانی آنها است. یک شب آنها به دلیل سرعت زیاد خودرویشان تصادف می کنند و عابری را زیر می گیرند. آنها فرار می کنند و به قایق پناه می آورند و بعد از این اتفاق تلخ، در گیر مناظراتی طولانی می شوند، مبنی بر اینکه ماجرای قتل را به مراجع قانونی و پلیس گزارش کنند و یا خیر. اختلاف بی پایان آنها ادامه دارد تا اینکه عمو عبده با روزنامه ای در دست، خبر می آورد مردی مسن بر اثر تصادف خرد و خمیر شده و کسی هویت او را نشناخته و عاملان حادثه نیز از صحنه گریخته اند...

پی نوشت:

[1]صفحه 131 و 132 کتاب

همه صبح های دنیا

همه صبح های دنیا


«همه صبح های دنیا» رمانی از پاسکال کینیار درباره نوازنده ای سرشناس است که تا پایان عمر در کلبه چوبی اش کنار جنگل، به نوازندگی ویولن می پردازد.

همه صبح های دنیا

همه صبح های دنیا. پاسکال کینیار. مترجم:محمود گودرزی.انتشارات افراز.چاپ اول. تهران1392:.1100 نسخه.88صفحه.قیمت: 4400 تومان.

اقتباس سینمایی

در اغلب مواقع فیلمی که بر اساس یک رمان ساخته می شود نمی تواند به خوبی و تاثیر گذاری کتاب باشد. به همین سبب معمولا اقتباس های سینمایی ادبیات داستانی آثار چندان موفقی از آب در نیامده اند. یعنی حداقل همیشه کسی که داستان را می خواند و بعد فیلم آن را مشاهده می کند، اذعان دارد که داستان برایش بس تکان دهنده تر و جذاب تر بوده است. به همین خاطر هم هست که برخی از نویسندگان تا زمانی که زنده اند اجازه فیلم شدن داستانشان را به کارگردان ها نمی دهند. مثل گاربریل گارسیا مارکز که خوشبختانه هنوز اجازه نداده است فیلمی بر اساس رمان صد سال تنهایی اش ساخته شود. اما این روزها اقتباس سینمایی برای بسیاری از نویسندگان به معنی موفق بودن و دیده شدن داستانشان است و در واقع آن را یک امتیاز برای خود محسوب می کنند.

همه صبح های دنیا نیز به فیلم برگردانده شده است. جالب است بدانید نویسنده این رمان داستانش را با کمترین توصیفات و کمترین تصاویر اراده داده و بسیاری از قسمت های داستان را خالی گذاشته تا خود خواننده بتواند با تخیل خود جای آن را پر کند. از این لحاظ کارگردان اگر در اجرای تصاویر و صحنه های مختلف از تخیل خود استفاده کند می تواند اثری بیافریند که هم پای داستان باشد. ایجاز و کم گویی این نویسنده به حدی است که حتی در لحظات خیلی حساس و عاطفی نیز از گفتن جزییات زیاد پرهیز می کند و خواننده را به خود وا می نهد. البته همین موضوع بر تکان دهندگی اثر تاثیر می گذارد. با این حال خواننده دلش می خواهد بنشیند و تصویری را که برای یک لحضه در روشنایی دیده است به یاد آورد و خودش جزییات آن را در ذهن بسازد و مزه مزه کند. 

صحنه مرگ

صحنه مرگ مادلن دختر نوازنده معروف ویولون که در آخرین لحظات زندگی اش برای آخرین بار معشوق دوران جوانی اش را می بیند، در یک صفحه بسیار کوتاه این طور توصیف می شود.

« دوشیزه دو سنت کلمب ناگهان ملحفه تخت را برداشت. آقای ماره با چنان سرعتی عقب رفت که پرده تخت را کند و پرده باز شد. مادلن لباسش از تخت پایین افتاد. وقتی پاهایش را روی کف اتاق گذاشت آه کوتاهی کشید پارچه پیرهن را کشید و به او نشان داد. پارچه را بین انگشتانش گذاشت و به او گفت: عشقی که آن زمان به من داشتی ضخیم تر از پارچه پیرهنم نبود.

-        دروغ می گویی

ساکت ماندند. دست استخوانی اش را روی مچ پر از روبان ماره گذاشت و گفت: بزن خواهش می کنم.

سعی کرد به روی تخت برود اما خیلی بلند بود. مارن ماره کمر تکیده اش را هل داد و به او کمک کرد بالا برود. مثل یک متکا سبک بود. ویولن را از دست های توانت که برگشته بود گرفت. توانت بند پرده را پیدا کرد پرده را سر جایش بست و آن ها را تنها گذاشت. مارن ماره شروع به نواختن دختر خیال پرداز کرد اما مادلن آن را قطع کرد و دستور داد که آهسته تر بزند. مارن دوباره شروع کرد. مادلن با چشمانی که از تب می سوخت نواختن او را می نگریست. چشم هایش را نمی بست. بدن او را که مشغول نواختن بود وارسی می کرد[1]

بعد از این فصل کوتاه مادلن دیگر در این جهان نیست.

این داستان به کارگردانی آلن کورنو در سال 1991 در فرانسه ساخته شد. موسیقی این فیلم را ژوردی ساوال به عهده گرفت. چون در این فیلم همه چیز با محوریت موسیقی توصیف می شود. بازیگران این فیلم ژان پیر ماریل، ژرار دوباردیو، آن بروشه، گیوم ، دوپاردیو، کارولین سیهول، کارول ریشر و وایولن لاکروئا هستند و مدت فیلم  115 دقیقه است. این فیلم برنده جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش زن دوم، بهترین موسیقی متن و بهترین فیلم برداری از جشنواره سیسر فرانسه شد.از این جهت این رمان توفیق این را داشته که اقتباسی موفق از رمان به دست دهد. این فیلم برنده هشت جایزه سزار شد.

داستان این رمان درباره موسیقی دان مهمی است که در اوج شهرت همسرش را از دست می دهد و با دو دختر خرد سالش تنها می شود. او در کنار جنگل و طبیعت، نوازندگی را به کمال می رساند و دو دخترش را نیز نوازندگان زبر دستی می کند. تا اینکه پسر جوانی را به شاگردی می گیرد.

داستان چیست؟

داستان این رمان درباره موسیقی دان مهمی  است که در اوج شهرت همسرش را از دست می دهد و با دو دختر خرد سالش تنها می شود. او در کنار جنگل و طبیعت، نوازندگی را به کمال می رساند و دو دخترش را نیز نوازندگان زبر دستی می کند. تا اینکه پسر جوانی را به شاگردی می گیرد. این پسر مارن ماره نام دارد. او از استاد و دخترانش موسیقی را فرا می گیرد اما هم دختران و هم استاد را رها می کند و به دربار می رود تا برای پادشاه نوازندگی کند. در پایان داستان هنگام مرگ استاد بر می گردد تا آخرین قطعاتی را که استادش تاکنون در اختیار وی قرار نداده بشنود و فرا بگیرد.رمان درباره عشق است. بیان عشق در جای جای اثر دیده می شود. دو سنت کلمب چنان از مرگ همسرش متاثر می شود که گاه روح همسرش را پس از سالیان دراز از گذشت مرگش می بیند و برایش ویولون می نوازند و با او گفتگو می کند و با هم شیرینی می خورند. در جایی از کتاب آمده است

«پس از اجرای قطعه موسیقی وقتی پلک هایش را باز کرد زنش دیگر آنجا نبود. ویلونش را زمین گذاشت و وقتی دستش را به سمت بشقاب قلع کنار ظرف نوشیدنی برد با تعجب دید که لیوان نصفه شده است و بغل آن روی قالیچه آبی نیمی از یک شیرینی خورده شده است.»[2]

شخصیت پردازی

شخصیت پردازی این رمان کوتاه بسیار قوی است. نویسنده بدون اینکه جزییات بی هوده ای را وارد کار کند تا به شما بگوید با چه کسانی رو به رو می شوید، تنها یک تصویر کوتاه اراده می دهد که با همان تصویر همه آنچه باید درباره آدم های داستان بدانید دستگیرتان می شود. شخصیت مارن ماره شاگردی که به خاظر شکسته شدن صدایش از گروه کر اخراج شده و حالا می خواهد انتقام صدایش را با نوازندگی بگیرد این طور توصیف می شود

«یک روز پسر گنده هفده ساله ای آمد که مانند کاکل خروس سرخ بود[3]

این پسر کاکل خروسی برای مدتی نزد دو سنت کلمب می ماند و از او نوازندگی می آموزد. مارن ماره عاشق مادلن دختر بزرگ استادش می شود اما پس از مدتی او را ترک می کند و علی رقم بی میلی استاد به دربار می رود و نوازنده درباری می شود و به پول و شهرت بسیار می رسد. مادلن پس از اینکه مارن ماره وی را ترک می کند تا اخر عمر تنها می ماند و در چهل سالگی بر اثر بیماری از دنیا می رود. روزی که مادلن در بستر مرگ است او را صدا می زنند تا برای آخرین بار قطعه ای را که مارن ماره به یاد عشق او ساخته بود برایش بزند. مادلن تکیده و خشک روی بستر افتاده و مارن ماره پوشیده از روبان های درباری با دستاهایی تپل و گوشت آلود توصیف می شود.

به عکس مارن ماره استادش هرگز حاضر نمی شود به دربار برود و برای پادشاه بزند. او در جنگل و کلبه اش که بالای درخت توت ساخته شده، دلنشین ترین آهنگ ها را می سازد که اوازه اش سراسر کشور را پر می کند. این استاد سخت گیر وقتی عاقبت می خواهد مارن ماره را به شاگردی بپذیرد به او این طور می گوید.

«شما وضعیت بدن را می شناسید. اجرایتان عاری از احساسات نیست. آرشه تان سبک است و می جهد. دست چپتان مثل یک سنجاب جست می زند و مانند یک موش روی تارها می خزد. آریه هایتان هوشمندانه و گاهی افسونگر است. اما من موسیقی نشنیدم.»[4]

درباره نویسنده

پاسکال کینیار نویسنده فرانسوی است که در سال 2002 برای رمان سایه های سرگردان برنده جایزه ادبی کنگور شد. پیش از آن نیز برای رمان تراسی در رم در سال 2000 جایزه آکادمی فرانسه را به دست آورده بود. اما مشهورترین کتابش همین رمان همه صبح های دنیا است.

همه صبح های دنیا را بخوانید چون خواندن این کتاب کوتاه 88 صفحه ای و فصل های به شدت کوتاهش چندان وقتی نمی گیرد. اما در عوض با زندگی و روحیات نوازنده بزرگی آشنا می شوید که عمیق ترین احساساتش را برای شما عرضه می کند. این شخصیت غریب، تنها، سرد و در عین حال به شدت احساسی شخصیتی است که می تواند تا مدت ها در ذهن مخاطب پرسه بزند.

پی نوشت:

[1]صفحه 76 کتاب

[2]صفحه 28 کتاب

[3]صفحه 31 کتاب

[4]پشت جلد کتاب.

مواجهه

مواجهه


«مواجهه» مجموعه مقالات شوخ طبعانه میلان کوندرا است که به تازگی توسط فروغ پوریاوری به بازار کتاب عرضه شده است. این کتاب مواجهه میلان کوندرا با نویسندگان و موسیقیدانانی است که به نوعی میلان کوندرا ستایشان می کند و دیدگاهش را درباره کار آنها بیان می دارد.

مواجهه

مواجهه. میلان کوندرا. مترجم: فروغ پوریاوری.انتشارات آگه.چاپ اول. تهران1392..1100 نسخه.224صفحه.10000 تومان.

«فرهنگ واژگان، خنده را، واکنش برانگیخته شده به واسطه یک امر خنده دار یا مضحک تعریف می کنند. اما آیا چنین است؟ می توانیم از ابله داستایوفسکی یک گلچین کامل از انواع مختلف خنده را استخراج کنیم. یک مطلب عجیب: شخصیت هایی که در این کتاب از همه بیشتر می خندند، شوخ طبع ترین شان نیستند؛ به عکس کسانی اند که اساسا فاقد شوخ طبعی اند»[1]

مواجهه چهارمین کتاب میلان کوندار است که به شکل مجموعه مقاله نوشته شده است. میلان کوندار پیش از این  نیز این نوع نوشتن را در کتاب های «شوخی»، «خنده و فراموشی» و «سبکی تحمل ناپذیر هستی» تجربه کرده بود. کتاب تحقیقی او به نام «هنر رمان» تلاش دیگری بود در این زمینه و به خاطر ستایشش از رمان های فلسفی مارسل پروست،  رابرت مازیل و هرمان بروش مشهور شد.

مواجهه  شامل تعدادی مقاله  است که میلان کوندرا درباره ادبیات، موسیقی و هنرمدرن و اخلاق نوشته است.

البته باید خاطر نشان کرد این مقالات بیشتر شامل نظرات تا حدی باز و آزاد و حتی عاطفی کوندار درباره ادبیات و هنر هستند که الزاما دلیل نمی توان به آنها به عنوان مقالات علمی نگاه کرد. اما نگاه عمیق و موشکافانه کوندرا پذیرش اظهار نظر های آزادانه وی را به مخاطب می دهد.

ضمن اینکه دو ستایشنامه از «آناتول فرانس» و «لئوش یاناچک» آهنگساز از بهترین مقالات این کتاب است که به کتاب ارزش بالایی می دهد.

برخی از نقدها جذاب اما سطحی است. یک مصاحبه در مورد «فرانسوا ریله» در این کتاب به چشم می خورد که بسیار خواندنی است. همچنین چند مقدمه کتاب هنر، پاسخی به نظر سنجی یک روزنامه در مورد صد سالگی سینما و گرامیداشت تولد کارلوس فوئنتس نیز در کتاب گنجانیده شده است.

این کتاب مواجهه ای آزاد با هنر، ادبیات و اخلاق است و میلان کوندرا در آن به جستجوی ارتباط میان هنر مدرن و اخلاق می پردازد.

«هنر رمان»، «وصایای تحریف شده» و «پرده» سه کتابی هستند که شامل مجموعه مقالات وی می شود.

این کتاب مواجهه ای آزاد با هنر، ادبیات و اخلاق است و میلان کوندرا در آن به جستجوی ارتباط میان هنر مدرن و اخلاق می پردازد. «هنر رمان»، «وصایای تحریف شده» و «پرده» سه کتابی هستند که شامل مجموعه مقالات وی می شود.

این نویسنده چک در رمان هایش درون مایه های فلسفی عمیقی را پیش کشیده و وضع سیاسی واجتماعی زمانه خود را به تصویر در می آورد. این درون مایه فلسفی به خصوص در رمان «جاودانگی» وی به خوبی مشهود است. کوندرا ناقد حکومت های توتالیتاریستی و خودکامه  است چرا که خود در طول زندگی اش از نزدیک فجایع جبران ناپذیر چنین حکومت هایی را لمس و تجربه کرده است. این نویسنده اهل چک پس از اشغال کشور توسط ارتش شوروی در لیست سیاه قرا گرفته و انتشار کتاب هایش ممنوع اعلام شد. همچنین از دانشکده سینمایی که در آن تدریس می کرد اخراج شد. در این مدت کوندرا خرج خودش را با نوشتن طالع بینی هایی در می آورد که با نام مستعار منتشر می شد. این طالع بینی ها پس از مدتی محبوب شد. کوندرا در کتاب خنده و فراموشی به این موضوع اشاره می کند. وی پس از این به فرانسه تبعید شده و شهروند آن کشور محسوب می شود.

این کتاب شامل نه بخش است که مقالات هر بخش بر حسب موضوع و تم به هم نزدیکی و مشابهت بیشتری دارد.

بخش اول با نام رمان ها، ژرف یابی های وجودی عبارتند از: غیاب خنده دار امر خنده دار( داستایوفسکی: ابله). مرگ و های و هوی( لویی فردیناند سلین: قصر به قصر). عشق در تاریخ شتابنده( فیلیپ راث: استاد تمنا). رمز و راز سنین عمر( گودبرگر برگسون: قو). دوران صفا، دختر وحشت( مارک بینچیک: تورکی). فروپاشی خاطرات( خوان گویتیسولو: پرده فرو می افتد) و رمان و زاد و ولد( گابریل گارسیا مارکز: صد سال تنهایی)

بخش دوم با نام لیست های سیاه، یا تنوع ادای احترام به آناتول فرانس است.

سومین بخش با نام رویای میراث کامل شمال مقالات زیر است: گفتگو درباره رابله و بیزاری از الاهگان هنر. رویای میراث کامل بتهون. رمان در بی زمانی، نامه سرگشاده به مناسبت تولد کارلوس فوئنتس. عدم پذیرش کامل میراث، یا یانیس زناکیس.

زیبا چون مواجهه ای چندگانه نام چهارمین بخش است. که مجموعه ای از قطعات کوتاه است.

جای دیگر پنجمین بخش است که مقالاتی درباره موسیقی را شامل می شود.

ششمین بخش اولین عشق من نام دارد که دو مقاله مسابقه طولانی دونده یک پا و خاطره برانگیزترین اپرا را شامل می شود. از یاد بردن شوئنبرگ، پوست: رمان بی زمان ملاپارته و حرکت وحشیانه نقاش: درباره فرانسیس بیکن بخش های پایانی کتاب است.

«مهمانی خداحافظی»، «وصیت خیانت شده»، «عشق های خنده دار»، «ژاک و اربابش»، «بی خبری»، «کتاب خنده و فراموشی» و «شوخی» آثاری از کوندرا هستند که پوریاوری پیش از این آن ها را به فارسی ترجمه کرده است.

« می دانم که هایدن و موتسارت گه گاه در آثار کلاسیک خود چند صدایی را احیا می کرده اند. با این وصف به نظرم این تجدید حیات در آثار بتهوون به مراتب مداوم تر و اندیشیده تر است. دارم به سونات های پیانو اواخر عمر او فکر می کنم»[2]

پی نوشت:

[1]صفحه 1 کتاب

[2]صفحه 73 کتاب