تبیین پست مدرنیسم .شک گرایی و سوسیالیسم از روسو تا فوکو/ آر. سی. هیکس/ مترجم: حسن پور سفیر. نشر ققنوس. چاپ اول. تهران: 1391. 1100 نسخه.280 صفحه. قیمت: 11000تومان.
«دین برای جامعه به قدری اهمیت دارد که روسو در قرارداد اجتماعی نوشت که دولت نمیتواند نسبت به امور دینی بیتفاوت باشد. دولت نمی تواند نوعی سیاست مدارا را در برابر بیایمانان دنبال کند، یا حتی دین را موضوعی مربوط به وجدان فردی در نظر بگیرد؛ بلکه دولت باید انگارههای خطرناک مدارای دینی و جدایی کلیسا و دولت را کاملا رد کند.»[1]
برطبق بسیاری از ارزیابیها وارد دوران فکری تازهای شدهایم. روشنفکران برجسته به ما میگویند که دوران مدرنیسم به پایان رسیده و دوران پست مدرن آغاز شده است. دورانی که از ساختارهای ظالمانه گذشته آزاد شده است اما در عین حال نگران آیندهاش است. حتی مخالفان پست مدرنیسم که از آنچه میبینند ناخرسندند، سرفصل تازه ای از تاریخ را تشخیص میدهند. به هر حال در جهان روشنفکری نوعی تغییر موضع به وجود آمده است.
هر جنبش فکری با قضایای فلسفی اصلیاش تعریف میشود. این قضایا بیان میکنند که از دید آن جنبش چه چیزی واقعی قلمداد میشود، چه چیزی انسانی، چه چیز ارزشمند و معرفت چگونه به دست میآید. پست مدرنیسم غالبا خودش را ضد فلسفی معرفی میکند، به این معنا که بسیاری از بدیلهای فلسفی سنتی را رد میکند. با این همه هر گونه گزاره یا فعالیتی، از جمله عمل نوشتن نوعی برداشت پست مدرن در مورد هر موضوعی، دست کم نوعی دریافت ضمنی از واقعیت و ارزشها را پیش فرض میگیرد. به لحاظ متافیزیکی، پست مدرن ضد واقعگراست و بر آن است که سخن گفتن معنادار درباره واقعیتی که وجود مستقل دارد غیر ممکن است. به جای آن پست مدرن نوعی برداشت اجتماعی- زبانی و برساختگرایانه از واقعیت را میشناساند. به لحاظ شناخت شناسی پست مدرن با رد کردن انگاره واقعیتی که وجود مستقل دارد این امر را انکار می کند که خرد یا هر روش دیگری ابزاری برای دستیابی به معرفت عینی درباره چنین واقعیتی است. برداشتهای پست مدرن از طبیعت انسان همواره جمع گرایانهاند. بر این اساس هویت افراد را عمدتا گروههای اجتماعی- زبانی میسازند که تکه تکهاند. این گروهها در ابعاد جنسیت، نژاد، قومیت و ثروت تفاوتهای بنیادی مییابند. همچنین برداشتهای پست مدرن از طبیعت انسان همواره بر روابط تخاصمی میان این گروهها تاکید میکنند. و با توجه به نقش تاکیدزدایی و کمرنگ شده خرد، این تضادها پیش از هر چیز با کاربرد زور حل و فصل میشوند خواه پنهان و خواه آشکار.
نویسنده این کتاب استیون هیکس سرچشمههای پست مدرنیسم را از آرای ژان ژاک روسو و امانوئل کانت میداند و تحول این اندیشه را در آرای میشل فوکو و ریچارد رورتی. وی در این کتاب استدلال میکند که چرا استدلالهای شکاکانه و نسبی گرایانه در دنیای کنونی و در اندیشههای فکری و روشنفکری رسوخ کرده و دارای قدرت نفوذ زیادی شده است. و چرا این اندیشههای شک گرایانه در علوم انسانی قدرتی افزون تر از علوم طبیعی پیدا کردهاند. مهم تر اینکه چرا بخش مهمی از اندیشمندان چپ که از دیر باز مدافع خرد، علم، برابری برای همه و خوشبینی بودند اکنون به مضامین ضد خرد، ضد علم، معیارهای دوگانه و بدبینی روی آوردهاند؟
در پشت جلد کتاب آمده است: استیون هیکس سرچشمههای پست مدرن را از ژان ژاک روسو و کانت تا تحول این اندیشهها در آرای اندیشمندانی چون میشل فوکو و روروتی دنبال میکند و به دنبال این توضیح است که چرا پست مدرنیسم جدی ترین جنبش روشنفکری اواخر قرن بیستم بوده است.
تبیین پست مدرنیسم تاریخ روشنفکری است با گرایشی جدالی که نگاه تازهای به بحثهایی میاندازد که زیر بنای جدال بر سر امور به لحاظ سیاسی درست، تکثر فرهنگی و آینده دمکراسی لیبرال هستند.
این کتاب دارای شش فصل است که عبارتند از: پست مدرنیسم چیست؟
حمله ضدروشنگری به خرد
فروپاشی خرد در قرن بیستم
اوضاع جمعگرایی
بحران سوسیالیسم
راهبرد پست مدرن
پی نوشت:
[1] صفحه 131 کتاب