جایگاه داستان کوتاه در ادبیات امروز ایران. تورج رهنما.نشر اختران. چاپ اول. تهران.1388. 2000 نسخه.360 صفحه.6000 تومان.
«حاجی زین الدین مراغه ای یگانه رمان خود را، که در سه جلد است در استانبول نوشت. جلد نخست " سیاحت نامه ابراهیم بیگ" بدون ذکر نام نویسنده در 1312 ه. ق در قاهره به چاپ رسید. جلد دوم در1323 در چاپخانه حبل المتین در کلکته و بخش سوم به سال 1327 ه. ق در استانبول منتشر شد.»[1]
«یکی بود یکی نبود» بزرگترین اتفاق ادبی در سال 1300 در ایران بود. داستان یکی بود یکی نبود محمد علی جمال زاده اولین داستان فارسی بود که به شیوه نو به رشته تحریر درآمد. این داستان کوتاه مهم ترین حادثه تاریخی ادبیات فارسی مدرن بود که تاکنون تاثیرات آن هنوز بر تاریخ ادبیات معاصر احساس می شود.
یکی بود یکی نبود شامل شش داستان کوتاه است که «درد دل قربانعلی» بهترین داستان کوتاه این مجموعه است. اما جمال زاده در عین حالی که شیوه غربی داستان نویسی را در این اثر به عاریت گرفته اما سنت داستان نویسی کهن را نیز یکسره کنار نگذاشته است.
از این تاریخ به بعد نویسندگان بسیاری ظهور کردند که همه تلاش خود را بکار گرفته تا با شیوه تازه ای که اکنون داشتند کم کم با آن آشنا می شدند داستان بنویسند.
حضور مجلات و روزنامه هایی که یکی پس ازدیگری در دوران مشورطه تاسیس می شد و همچنین ترجمه برخی آثار غربی زمینه ای مهم برای آشنا شدن نویسندگان با آثار داستان نویسی غرب بود. روزنامه های اختر، قانون، حبل المتین و دیگر مطبوعات سطح آگاهی اجتماعی را بسیار بالا برد.
قصه های هخدا تحت عنوان «چرند و پرند» نمونه های اولیه داستان نویسی است.
همچنین ایجاد مدارس عالی رتبه و بعد ها دانشگاه تاثیر عمیقی بر جامعه گذاشت.
کتاب جایگاه داستان کوتاه در ادبیات امروز ایران ضمن مقدمه ای درباره پیش زمینه ها و دلایل پیدایی ادبیات داستانی جدید در ایران، به معرفی پیشگامان ادبیات داستان نویسی مدرن ایران می پردازد. در این کتاب نمونه هایی از ادبیات داستان کوتاه از ابتدای پیدایی آن تا امروز آورده شده است. در پایان کتاب نویسندگانی که از آنها نمونه های آثارشان آورده شده به طور مختصر معرفی شده اند.
این کتاب شامل 18 داستان از 18 نویسنده مهم ایرانی است. از جمله داستان هایی که در این کتاب آورده شده اند: دوستی خاله خرسه اثر محمد علی جمال زاده، انتری که لوطی اش مرده بود اثر صادق چوبک، سگ ولگرد اثر صادق هدایت، گیله مرد اثر بزرگ علوی، شلوارهای وصله دار اثر رسول پرویزی، جشن فرخنده اثر جلال آل احمد، گاو اثر غلامحسین ساعدی ، غیر منتظر اثر بهرام صادقی و...
تورج رهنما درباره این کتاب می نویسد: وجوه مشابهی که تا پایان قرون وسطی بین ادبیات شرق و غرب وجود دارد اندک نیست. دلیل آن نیز روشن است، تشابه نظام اجتماعی، سیر تحولات فرهنگی و نحوه اندیشه انسان در هر دو بخش جهان. در پایان این دوره تاریخی است که راه شرق و غرب از هم جدا می شود. در حالی که تحولات اجتماعی و فرهنگی در اثر پیدایی رنسانس و سپس در پی انقلاب فرانسه چهره اروپا را به کلی دگرگون کرد. در شرق و از جمله ایران، آثار قرون وسطی در تمام شئون اجتماعی پایدار می ماند. ابتدا با ظهور مشروطیت فضایی نو در ایران پدید آمد.
تورج رهنما استاد زبان و ادبیات آلمانی در ایران است. وی آثار متعددی در زمینه ادبیات امروز ایران و آلمان منتشر کرده است. وی موفق به کسب جایزه ادبی شهر هانوور در سال 2000 و نشان بین المللی گوته در سال 2002 شده است.
«در میان آن گروه از نویسندگان فرانسوی که کتاب هایشان به فارسی برگردانده شده است، غیبت کامل رمان نویسان بزرگی چون بالزاک، استاندال و فلوبر سبب شگفتی است. حتی نخستین ترجمه های آثار ویکتور هوگو نخست پس از صدور فرمان مشروطیت در مجله " بهار" انتشار یافت.»[2]
پی نوشت:
[1]صفحه 28 کتاب
[2]صفحه 24 کتاب
درباره نگاه به عکس ها.گفتگوی بیل جی و دیوید هورن.مترجم: محسن بایرام نژاد.انتشارات حرفه هنرمند.چاپ دوم.تهران1389. 2000نسخه.160صفحه.4000تومان.
«گذر زمان، عاملی دیگر در تغییر معنای تصاویر است. تصاویر بسیاری که در قرن نوزدهم عکاسی شده اند و برای ببیننده های آن دوره خالی از لطف و معمولی به نظر می آمدند، اکنون به تصاویری مجذوب کننده تبدیل شده اند که برای تاریخ نگاران، بسیار با ارزش و برای بیننده های مدرن امروزی نیز، لذت بخش و کنجکاو کننده اند؛ چون سوژه ها دیگر وجود ندارند... در این گونه عکس ها قدرت تصویر به نوستالوژی آن است.»[1]
کتاب «درباره نگاه به عکس» گفتگویی است میان بیل جی و دیوید هورن دو عکاس بزرگ که هر کدام صد ها عکس به یاد ماندنی گرفته و مقالات بیشماری درباره عکس و عکاسی نوشته اند.
جذابیت این کتاب دقیقا در گفتگوی بسیار چالشی و زیبای این دو عکاس است. آنها از معنای عکس آغاز کرده و از زوایای مختلف به ظهور و حضور یک عکس می نگرند و متغییر هایی را که در معنا و مهم شدن یک عکس تاثیر دارد به گفتگو می گذارند.
این دو عکاس تلاش دارند اصول مهم عکاسی را بررسی کرده تا بیاموزند یک عکس با معنا باید چه ویژگی هایی داشته باشد.
در مقدمه کتاب مترجم درباره این کتاب توضیح می دهد، عکاسی، این رسانه ارتباطی که اکنون به عنوان رسانه ی هنر مطرح است، مقبولیت (و محبوبیت) بیشتری را در مقایسه با سایر رسانه های بصری در بین مردم دارد. یکی از دلایل اصلی، سادگی عکاسی ست که به اشتباه، آسان بودن تلقی میشود...
تصاویر، الگویی رایج و نشانههایی نمادین هستند؛ در عین حال که معنای معینی را با خود به همراه ندارند، به راحتی معنا و تفسیر میشوند. برای برقراری ارتباط با تصاویر، نخست باید با رسانه عکاسی آشنا شویم؛ بدانیم برای چه اختراع شده و چه میگوید؟
این کتاب فقط برای عکاسان نیست. از لحظهای که با عکس به عنوان ابزار ارتباطی درگیر میشویم، نقش ما به عنوان بیننده هدفمند آغاز میشود. این فرآیند وقتگیر، علاوه بر دانش، نیازمند تجربه است...
بیل جی و دیوید هورن در نشستی دوستانه، درباره حساسترین مسائل برای عکاسان جوان و علاقه مند سخن گفتهاند. آنها به دنبال جوابهای معین نیستند؛ نتیجه گیری نهایی را به خواننده سپردهاند و تلاش آنها آشنا کردن خواننده با رسانه عکاسی، با استفاده از اصول ابتدایی و پایه این رسانه است.
دیوید هورن به عنوان عکاس مستندگرا، به شهرت بین المللی دست یافته است. وی کار خود را با آژانس عکس رفلکس آغاز کرد و با عکاسی از رویدادهای مهمی همچون انقلاب مجارستان برای مجلات لایف و آبزرور، از طرف آژانس مگنوم دعوت به همکاری شد. در سال 1970، یکی از موفق ترین آموزشگاه های عکاسی بریتانیا را تاسیس کرد: مدرسه عکاسی مستند اجتماعی در نیوپورت، ولز. موزه و گالری ملی کشور ولز در نمایشگاه هزاره خود آثار او را نیز به نمایش گذاشت.
بیل جی نیز فعالیت حرفهای خود را در انگلستان و به عنوان اولین مدیر واحد عکاسی موسسه هنرهای معاصر انگلستان آغاز کرد. او نخستین سردبیر/مدیر مسئول نشریات دوربین خلاق و آلبوم است. پس از کسب تحصیلات خود، واحد عکاسی دانشگاه ایالت آریزونا را تاسیس کرده و در بیست سال اخیر، تاریخ عکاسی و نقد عکس تدریس کرده است. وی بیش از 400 مقاله و 15 کتاب را با موضوع نقد عکس به چاپ رسانده که "برنارد شاو: درباره عکاسی"، نگاتیو/پزتیو: فلسفه عکاسی" و "راهنمای عکاسی ایالت متحده" از جمله آنها هستند.
کتاب شامل شش بخش است که عبارتند از: چهار اصل مهم در عکاسی، معنا و دلیل بی ثبات بودن آن، شایستگی و دلیل کمیاب بودن آن، هنر، و دلیل متفاوت بودن آن، اخلاقیات، و دلیل با اهمیت بودن آن و دیدن عکسها.
در این کتاب هر جا که دو عکاس از عکس مهمی صحبت می کنند آن عکس و نمونه هایی شبیه آن آورده شده است.
«فکر نمی کنم که سوژه ای برای عکاسان، ممنوع یا غیر قابل عکس برداری باشد اما معتقدم که این آزادی باید توام با احساس مسئولیت باشد. هر تعهدی همراه با یک " درستی" است.»[2]
پی نوشت:
[1]صفحه 54 کتاب
[2]صفحه 130 کتاب
تاراج نامه (ذیل جهانگشا). بهرام بیضایی . انتشارات روشنگران و مطالعات زنان.چاپ اول.تهران1389. 3000نسخه.96صفحه.3000تومان.
«آران: {رو می گرداند} نه- از من ساخته نیست! بیزارم از از نهان شدن؛کاری که گور با تن ما می کند! {دو دل} چگونه نهان کنم که زنم؟ صدا می گردانم- آری- چون پدر حرف می زنم، یا چون پهلوان! مردان تحکمی دارند و اشتلمی و حق به جانب اند! پدر که در خاکستر خویش خفته ای در سرم انداز کلماتی را که بدانها می اندیشیدی و منطق خود را به من قرض بده؛ و پهلوان، رجز خوانی خویش مرا یاد آور!»[1]
تاراج نامه جدید ترین نمایشنامه بیضایی تحلیلی است از شکست دوران تاریخی حمله تاتارها به ایران و شرح این نکته که هر کسی در آن زمان به نقش خود آگاه نبوده است.
این نمایشنامه به شیوه نقالی نوشته شده است. شیوه ای که بهترین فضا را برای تکنیک فاصله گذاری برشتی فراهم می آورد.
بیضایی در همه نوشته ها و آثارش تلاش داشته شیوه برشتی را در جان مایه کارش بنشاند تا مخاطب او به جای اینکه تنها درگیر حسی از همزاد پنداری شود به فکر واداشته شده و خودش درباره وقایع و اتفاقاتی که در اثر بیان می شود تصمیم نهایی را بگیرد.
راوی این نمایشنامه و همچنین دو شخصیت دیگر اثر هر کدام از نگاه و نظر خویش جغرافیای اطرافشان را برای خواننده معین می کنند.
می توان گفت آخرین اثر بیضایی دست کمی از آثار دیگر او ندارد. زبان بیضایی زبان آرکاییک و پیچیده ای است که در طی سال ها ممارست و تمرین به دست آمده است. وی به ادبیات و تاریخ کهن ایران مسلط است و این زبان ابداعی را از غور و تفحص در زبان باستانی و ادبیات کلاسیک الهام گرفته است.
بیضایی معمولا روایت های تاریخی را به بستر زمانه امروز و زندگی روزمره و دغدغه های زمان حال بر می گرداند و به نوعی می توان گفت ادبیات او ادبیاتی است که تاریخ را به زمان خود نویسنده احضار کرده و یک بار دیگر نه تنها آن را زنده می کند بلکه پرسشگرانه با تاریخ برخوردی دوباره دارد. به همین ترتیب در این اثر نیز دغدغه های روز جامعه در لابه لای وضع و روایت تاریخی نهفته است. یکی از دغدغه های بزرگ بیضایی در تمام این سال ها موضوع زن و نگاهی است که تاریخ و اجتماع امروزی به زن دارد. در بیشتر آثار وی می توان به موضوع زن از چشم انداز های متفاوت نگریست. زنان اغلب نمایشنامه ها و فیلم نامه های بیضایی زنانی قدرتمند و آگاهی هستند که تلاش می کنند برای بدست آوردن حقوق اجتماعی خود یک تنه به جنگ با جامعه مردسالاری بروند که زن در آن کم رنگ ترین نشان است.
تاراج نامه اما روایتی دیگر از موضوع زن را پیش می کشد. در این نمایشنامه زنی که نقش مرد را بازی می کند به گونه ای عمل می کند که گویی خود یک مرد است و در چارچوب های نگاه مردسالارانه گم شده، ابزار قدرت نظام مردسالار قرار می گیرد. این زن تنها تصوری که از مرد در ذهن دارد همان تصویری است که جامعه مرد سالار به او تحمیل و تلقین کرده است. همینطور مردی که در این نمایشنامه نقش زن را بازی می کند تنها تصور جامعه مردسالار از زن را به اجرا می گذارد.
تاراج نامه روایت دو شخصیت «نوتک» و «آران» است که تحت تاثیر حمله شدید مغول ها مجبور به فرار شده و گرفتار یک سرباز می شوند. آنها تاوان شرایطی را می دهند که خود در ساختنش کمترین نقش را داشته اند.
بیضایی به خوبی از وضعیت تاریخی حمله تاتار ها برای بیان عقاید خود و پیشبرد روایتش بهره جسته است.
خواندن نمایشنامه های بیضایی فکر و اندیشه و احساس لذت انسان توامان بر می انگیزد. هر کدام از نمایشنامه های وی یک اتفاق و در واقع رخدادی کم نظیر است که باید به استقبال آن رفت. بیضایی یکی از نویسندگانی است که هر گز نمی توان نادیده گرفت. اگر بخواهیم اغراق کنیم وی همچون فردوسی در گسترش و ایجاد چشم اندازهای تازه ای از زبان و ادبیات فارسی نقش مهمی دارد. از دیگر آثار وی می توان به « هشتمین سفر سندباد» ، « دیوان خانه» ، « سیاوش خوانی» و « اژدهاک » نام برد.
« تاتار: قیچی کن زبان تیز و قلماشی بس! ما تنسوق هایی را پس گرفتیم که سران شما، گردنه گیران میر گردنه گیر- اوغری سلطان- از آل وئر چی های ما ربودند پس از پنجه شستن به خون پنجصد از تاجرباش- یک کم؛ و حالا نوبت ما است که پی تنسوق های شماییم! »[2]
پی نوشت:
[1]صفحه 24کتاب
2]صفحه 48 کتاب
پسری که مرا دوست داشت. بلقیس سلیمانی. انتشارات ققنوس.چاپ اول. تهران1389. 2200نسخه.104صفحه.2000تومان.
«پسرک دوچرخه سوار به سرعت از کنار دخترک دانش آموز رد می شد و می پرسید: " عروس مادر من می شی؟" دخترک هرگز به این سوال پاسخ نمی داد. سکوت علامت رضا بود، این را هر دو می دانستند. پسرک در هفده سالگی به جبهه رفت و در چهل و دو سالگی دخترک بازگشت و در قبرستان شهر کوچک آرام گرفت. فردای روز تشییع استخوان های پسرک، زن سر مزار او رفت. همان پسرک شوخ و شنگ هفده ساله در قاب عکس به او لبخند می زد. دخترکی شش ساله ظرف خرما را جلوش گرفت و گفت: " چقدر پسرتون خوشگل بوده"» [1]
پسری که مرا دوست داشت مجموعه داستان های کوتاه ، کوتاه است که با مضامینی چون مرگ و ازدواج نوشته شده اند. این داستان ها که جزو داستان های مینی مال به حساب می آیند از حد یکی دو صفحه تجاوز نمی کنند.
البته با وجود کوتاهی این قصه ها گاه می شود جملات حشو نیز در آن پیدا کرد.
بلقیس سلیمانی این مجموعه داستان را با فضایی وهم آلود نوشته است و خود می گوید تراژدی و طنز در این اثر با هم همراه شده اند.
مضامینی چون عشق، مرگ، ارتباط، و نگاه طنز به جهان دستمایه های این داستان های کوتاه است. بلقیس سلیمانی این مجموعه داستان را در ادامه مجموعه داستان قبلی خود به نام «بازی عروس و داماد» نوشته است.
« بازی عروس و داماد»، « بازی آخر بانو» و « خاله بازی» از کتاب های دیگر بلقیس سلیمانی است که هر یک جوایزی را به خود اختصاص داده اند. شیوه و سبک و سیاق هر کدام از این داستان ها شبیه هم است و تنها مضامین با هم تفاوت می کند.
مجموعه داستان پسری که مرا دوست داشت با زبانی عامیانه و روزمره نوشته شده است و خواننده را به راحتی با خود همراه می کند.
هر یک از این داستان ها یک برش و یک لحظه را از زندگی اجتماعی روایت می کند و در واقع یک تصویر ساده و یک قاب می سازد.
پسری که مرا دوست داشت شامل چهل و سه داستان کوتاه است که عناوین برخی از آنها عبارتند از: عروس، بابابزرگی،شوهر آینده، صبر خوش است، آهوی جوان، مرده ها و مرغ ها، اهل معامله، خروس، سک سک، حبس و مرد، هه هه هه هه، نیاز، این سه تن و...
بلقیس سلیمانی کارشناس ارشد رشته فلسفه است؛ بیش از هشتاد مقاله در مجلات مختلف به چاپ رسانده. وی همچنین برای کتاب «آخر بازی بانو» در سال 85 برنده جایزه ادبی مهرگان و جایزه ادبی اصفهان شد. اغلب مجموعه داستان های وی در سبک مینی مال یا داستان های فلش نوشته شده اند.«روز خرگوش» آخرین رمان بلقیس سلیمانی است. این رمان یک روز زندگی یک زن میانسال را در تهران روایت میکند. سلیمانی معتقد است در رمانهای اخیرش دغدغههای دیروزش را کنار گذاشته و به دلمشغولیهای امروزش می پردازد. او در مسیری که از «بازی آخر بانو» شروع شده و «خاله بازی» و «به هادس خوش آمدید» به رمان «روز خرگوش» رسیده، تغییرات زیادی در جهان داستانیاش ایجاد شده و طبیعتاً در ذهن مخاطبان آثارش نیز این تغییرات واکنشهای مثبت و منفی داشته است.
«شب در همان اتاق خواب همیشگی، روی تخت فرفورژه ای که تازه خریده بودم، خوابیدم. صبح اولین کسی که دیدم، یک مرد نکره پنجاه ساله بود که یک چاقوی دسته صدفی تا دسته در قفسه سینه اش فرو رفته بود و دهانش بوی خر مرده می داد. او طبقه بالای کشوی من بود. طبقه پایین یک دختر خانم هجده ساله بود که حماقت کرده و به خاطر عشق یک جوان 27 ساله بی کار خودکشی کرده بود،... . شب بعد در یک قبر تنگ در قبرستان تازه تاسیس شهر خوابیدم، صبح اولین کسی که دیدم یک مورچه پیر و نزار بود که راه افتاده بود طرف حفره گوشم.»[2]
پی نوشت:
[1]پشت جلد کتاب داستان عروس
[2]صفحه 94 کتاب
زبان و اسطوره. ارنست کاسیرر.مترجم: محسن ثلاثی. انتشارات مروارید.چاپ دوم.ویراست جدید. تهران1390. 1100نسخه.145صفحه.3100تومان.
«هرگاه که خدای ویژه ای برای نخستین بار به تصور درآمده باشد، به نام ویژه ای نیز نام گذاری می شود که از فعالیت خاصی که آن خدا را پدیدار ساخته است سرچشمه می گیرد. تا زمانی که این نام به همان معنای اصیل آن فهمیده می شود، حدود و معنای آن معادل حدود و قدرت آن خدای ویژه است.»[1]
از دیرباز موضوع هستی شناسی و معرفت شناسی دو مقوله ای است که به نظر می رسد حوزه های متفاوت و جدا از هم را به خود اختصاص می دهند.
کانت با نفی وجود پدیداری پیز یا هستی فی نفسه بر بنیاد این مرزبندی فلسفی ضربه ای سخت کوبنده فرود آورد. اما باز واقعیت وجودی هستی فی نفسه را انکار نکرد. بلکه آن را در جایی فراسوی دایره امکان خرد انسانی جای داد.
همچنین در بررسی های معرفت شناسی کانت اثری از زمان و چگونگی شکل گیری مفاهیم عقلی در یک بستر تاریخی نبود. که این مفاهیم و صورت های عقلی در چه زمانی و به چه ضرورتی در تاریخ هستی انسان پیدا شده است.
کاسیرر به صورت های عقلی و مفاهیم عقلی به عنوان پدیده ای تاریخی نیز نگریست و پیدایش و رشد و تکامل تدریجی آنها را در بستر زمان و به یاری داده های قومی و ملی و اسطوره ای، همچنین بررسی های قوم شناسی و زبان شناسی به نقد کشید.
تلاش کاسیرر بر آن بود که حوزه معرفت شناسی و هستی شناسی را به هم نزدیک کند و شکاف و مرز بندی بین روح و جسم را از بین ببرد.
پیوند اصیل آگاهی زبان شناختی و آگاهی اسطوره شناسی دینی اساسا با این واقعیت بیان می شود که همه ساختار های کلامی و همچنین همه هستی های اسطوره ای، به گونه ای برخوردار از برخی قدرت های اسطوره ای پدیدار می شوند. به نحوی که کلمه به صورت نوعی نیروی آغازین در می آید که سراسر هستی و عمل از آن صورت می گیرد.
وی معتقد است زبان خود سایه ای تاریک بر واقیعت انداخته و مرز بین درون و بیرون را پر رنگ تر می کند.
کاسیرر معتقد است در بستر تاریخی زبان بشر سامانی منطقی تر به خود گرفته، زبانی که در ابتدا بار احساسی و عاطفی داشته است اما همچنان می توان در پس این ساختار منطقی زبان واکنش های نابخردانه و احساسی انسان را در برابر جهان پیرامونش تشخیص داد.
زبان و اسطوره در یک زمان آفریده شده اند زمانی که من خود بنیاد با پدیده های جهان اینهمانی داشت. پس تبارشناسی زبان بررسی اسطوره شناسی ما به سرچشمه های فکر منطقی و همچنین پیوند بین خویشتن و جهان می رساند.
ارنست کاسیرر در سال 1874 در شهر برسلاو آلمان به دنیا آمد. وی در دانشگاه برلین زیر نظر گئورگ زیمل با فلسفه کانت آشنا شد. سپس توسط هرمان کوهن مفسر نامدار فلسفه کانت دکترای خود را در زمینه فلسفه لایبنیتز گرفت. سپس تا سال 1933 و پیروزی نازی ها در آلمان فلسفه تدریس کرد. کاسیرر بعد شنیدن این شعار نازی ها که " حق همان است که پیشوای ما یاری می دهد " گفت " این پایان آلمان است" و آلمان را به قصد انگلستان ترک گفت. وی در انگلستان و سپس امریکا به کار خود ادامه داد. وی در منطق، علوم، هنرف موسیقی و ادبیات صاحب نظر بود. کتاب فلسفه و فرهنگ و افسانه دولت وی توسط بزرگ نادر زاده و نجف دریا بندری به فارسی ترجمه شده است. مهمترین اثر فلسفی کاسیرر که به آلمانی نوشته شده است«فلسفه صورت های نمادین» است است که جلد دوم آن توسط یدالله موقن به فارسی ترجمه شده است.
این کتاب شامل شش فصل است که عبارتند از: جای زبان و اسطوره در الگوی فرهنگ بشری، تکامل مفاهیم دینی، زبان و مفهوم سازی، جادوی کلام، مراحل پی در پی اندیشه دینی و قدرت و استعاره. همچنین پیشگفتار و پیشگفتار مترجم نیز در ابتدای کتاب آورده شده است.
« ژرفا و قدرت روحی زبان با این واقعیت ثابت می شود که این خود گفتار است که راه را برای آخرین گامش هموار می سازد. این دشوارترین و شگفت انگیزترین دستاورد زبان به وسیله دو مفهوم بنیادی زبان شناختی نمایان میشود، مفهوم " هستی" و مفهوم " خویشتن" »[2]
پی نوشت:
[1]صفحه 58 کتاب
[2]صفحه 118 کتاب
اعترافاتی درباره زنان. محمد امیر یار احمدی.انتشارات افراز.چاپاول. تهران1388. 1100نسخه.72صفحه.2200تومان.
«خانم سردبیر: نه عزیزم! چه تحقیری! دارم حرف حساب می زنم. می گم تو ناسلامتی روزنامه نگار این مملکتی! مسئولیت اجتماعی داری! کلی آدم دارن زیر علم مقالات سرکار سینه می زنن! ستون آیینه خونه ی زلیخا شده مانیفست دفاع از حقوق معنوی زنان، جنابعالی هم شدی سمبل مشارکت آقایون در مبارزه علیه تبعیض جنسیتی. یه آدم نام شکسته نیستی که امروز ریش دو شاخ بذاری، فردا بتراشی جاش سرخاب بمالی.»[1]
اعترافاتی درباره زنان، داستان زندگی پر از فراز و نشیب روزنامه نگاری است که صفحه زنان را می نویسد و با این حال زندگی خصوصی اش با مشکلات عدیده ای رو به رو است. او که پیش مادرش زندگی می کند باید سر به فرمان مادر نهد و تن به ازدواج هایی دهد که بر طبق میل مادرش تعیین می شوند. وی هر بار که ازدواج می کند بر اثر تصادف و اختلافات عدیده همسرانش فوت کرده و باز مادر دست به آستین برده زن دیگری برای او اختیار می کند. وی در نهایت می خواهد خود را از چنبره اراده سنگین و خرد کنند مادر و زنانی که مادر برای او انتخاب می کند بیرون بکشد و با زنی ساده و زحمت کش ازدواج کند اما این بار خود اوست که باید جام مرگ را بنوشد و با ضربه سنگینی که بر سرش می خورد به کما می رود.
داستان در واقع زمانی آغاز می شود که پسر به برزخ فرستاده شده و در عالمی بین مرگ و زندگی داستان ازدواج های مکررش را برای خواننده تعریف می کند.
اعترافاتی درباره زنان، داستان زندگی پر از فراز و نشیب روزنامه نگاری است که صفحه زنان را می نویسد و با این حال زندگی خصوصی اش با مشکلات عدیده ای رو به رو است.
این نمایشنامه به نقد وضعیت خانواده های سنتی و مدرن و روابط زناشویی می پردازد. بر اساس دیدگاه نویسنده ملاک و معیار های مرسوم شده در اجتماع برای تشکیل زندگی کارا نیستند و فرد باید با توجه به احساس درونی خود با عشق و تفاهم و با در نظر گرفتن واقعیت های عینی زندگی شخصی خود دست به انتخاب بزند تا زندگی خانوادگی آرامش بخشی را سپری کند.
این نمایشنامه با زبانی طنز و دیالوگ هایی روان یکی از نمایشنامه های خوب محمد یار احمدی است. در پایان کتاب مشخصاتی از اولین اجرای این نمایشنامه و گروه کارگردانی و بازیگران آورده شده و عکس ها و بروشور نمایش را نیز می توانید ببینید.
این نمایشنامه تحت نام نمایشنامه های ایران امروز از سوی نشر افراز منتشر و به بازار کتاب عرضه شده است. ایران این روزها در صدد بوده است مجموعه نمایشنامه هایی از نویسندگان ایرانی را که با زبانی خوانا و دارای ارزش های دراماتیک و اجرایی هستند منتشر کند.
برخی کتاب های مجموعه ایران این روزها عبارتند از: « مستر موش» نوشته محمود طیاری، « دو روایت جا مانده از باد» نوشته محمد رضا آریان فر، « چار بند مخالف» نوشته امیر دژاکام،« سه گانه میتراس» نوشته سیمین امیریان و « اتاق شماره 6 » نوشته خسرو حکیم رابط.
محمد امیر یار احمدی نمایشنامه نویس ایست که بیش از هزار نمایشنامه را برای رادیو سرپرستی و تنظیم کرده است.
اعترافاتی درباره زنان برای اولین بار در سال 1383 در تهران به اجرا در آمد و تا کنون بارها در تهران و شهرستان های مختلف به روی صحنه رفته است.
« مادر: ... بنازم به این دختر! این همه عمر کردم بگم تا الان دختر به این خوش آب و رنگی دیدم، ندیدم! مدیتیشنش به جا! یوگاش سروقت! اهل تمرکز! علف خوری می کنه چه جور! چل روز چل روز روزه سکوت می گیره! انگار از دل ننه اش لال در اومده. اما امان از وقتی نطقش گل کنه» [2]
پی نوشت:
[1]صفحه 7 کتاب
[2]صفحه 48 کتاب