«خاطره غیر قابل اعتماد من از آن بخش لهستان که میان ورشو و لوبلین قرار دارد، دشت پهناور قهوه ای سوخته شخم خورده ای است که جاده مستقیم بی درختی از میانش می گذشت. وقتی رسیدیم برف ملایمی می بارید. به حرف دوستان لهستانی گوش کردیم و گفتیم در مرکز لوبلین پیاده مان کند و از آنجا راه افتادیم. من درست نفهمیده بودم که شهر چقدر به اردوگاهی که همه یهودی هایش را سه چهارمش را بلعیده بود، نزدیک است.»[1]
سگ های سیاه یکی از آثار بحث بر انگیز مک یوئن است. در مقدمه این کتاب آمده است داستان این رمان در دایره هایی تو در تو شکل می گیرد. عشق، شور و مستی معنوی، کشف حقیقت شخصی و یافتن توضیحی برای کائناتی که به سرنوشت پرولتاریا اهمیتی نمی دهد. از سوی دیگر عقل و توضیح مادی جهان؛ سیاست مهندسی اجتماعی و جزم اندیشی و فرو پاشی " هر آنچه سخت و استوار به نظر می رسد" از دیوار بلند برلین تا دیوارهای شرق و غرب که روح آدمی را به دو نیم می کند.
این رمان در دهه هشتاد و هم زمان با ویران شدن دیوار برلین نوشته شده است.
سگ های سیاه سال 1992 به عنوان یکی از پرفروش ترین های بریتانیا مطرح شد و نقدهای مثبت بسیاری گرفت. روزنامه گاردین همان سال پیش بینی کرده بود که این کتاب یکی از بخت های اصلی «بوکر» خواهد بود، اما «یان مک یوئن» تا شش سال بعد که «آمستردام» را نوشت به این جایزه نرسید. اما نقد «میچیکو کاکوتانی» منتقد شهیر امریکایی در «نیویورک تایمز» این کتاب را در امریکا هم نجات داد و «سگ های سیاه» با استقبال زیادی روبه رو شد.
سگ های سیاه داستان زندگی چند نسل را روایت می کند . زندگی آدم هایی که هر کدام شان به سویی رفته اند.
در واقع او مدام دری را از پس دیگری باز می کند و دنیای آدم هایی را پیش رویمان می گذارد که خیلی وقت ها زیر یک سقف زندگی می کردند، اما هیچ قرابتی با هم ندارند.
راوی داستان «جرمی» است، مردی که حالابرای خودش خانه و خانواده دارد، اما ترجیح می دهد در مقدمه داستان به 25 سال پیش بازگردد و از حسرت های کودکی و نوجوانی اش بگوید، از اینکه دربه در در جست وجوی خانواده یی بود که برای خودش دست و پا کند. هر چند خودش می گوید قصدش از این روایت این نیست و می خواهد سرنوشت «جون تریمین» و «برنارد» پدر و مادر همسرش را بازگو کند: زن و شوهری که زندگی مشترک شان قربانی اختلاف های ایدئولوژیک شده است.
سگ های سیاه داستان زندگی چند نسل را روایت می کند . زندگی آدم هایی که هر کدام شان به سویی رفته اند.
مک یوئن در بیست ویکم ژوئن 1948 در آلدرشات انگلستان به دنیا آمد. نخستین اثرش مجموعه داستان های کوتاهی بود که درسال 1975 جایزه سامرست موام را برایش به ارمغان آورد. پس از آن داستان های کوتاه و رمان های او مورد توجه خوانندگان و منتقدان قرار گرفت و برنده جوایز متعددی شد. رمان آمستردام او در 1997 جایزه بوکر را از آن خود کرد. رمان بعدی اش تاوان نیز با استقبال فراوان روبه رو شد. آثار او بارها نامزد دریافت جوایز مختلف شده اند، چنانکه سگ های سیاه نیز در 1992 نامزد دریافت جایزه بوکر شد. او از انتشار نخستین مجموعه داستان کوتاه «عشق نخستین» تا رمان های پرفروش و مشهور «تاوان» (نامزد دریافت جایزه بوکر) و «آمستردام»، همواره از چهره های مطرح ادبیات مدرن بریتانیا به شمار می آمد.
آنچه ما را درباره مک یوئن تحت تاثیر قرار می دهد، نه تنها کیفیت بالای رمان های او، بلکه وسعت دامنه کارهای اوست که شامل داستان کوتاه، فیلمنامه، کتاب کودک و حتی اشعار اپرا در کنار داستان های بلند است. «سولار» یازدهمین اثر بلند یان مک یوئن ، 30 مارس سال گذشته منتشر شد. این رمان بلند درباره زندگی دانشمندی است که برنده جایزه نوبل شده اما زندگی شخصی او روز به روز خارج از کنترل او قرار می گیرد.
در پیشگفتار کتاب می توانید با نویسنده و اثرش بیشتر آشنا شوید. همچنین کتاب حاوی یک مقدمه و چهار بخش است که بخش های آن عبارتند از: بخش یک:ویلتشایر، بخش دو: برلین، بخش سه: مایدانک، سالس، سنت موریس دو ناواسل،1989 و بخش چهار: سنت موریس دوناواسل 1946.
«سگ نشنید. پلک هم نزد. همراهش در سمت راست نرم روی شکم به جلو خزید. اگر پارس می کردند احساس بهتری پیدا می کرد. سکوتی که غرش را قطع می کرد به معنی محاسبه بود. این حیوان ها نقشه ای داشتند. قطره ای بزاق از آرواره های سگ بزرگ تر روی مسیر چکید. بلافاصله چند تا مگس دورش جمع شدند.» [2]
پی نوشت:
[1]صفحه 110 کتاب
[2]صفحه 150 کتاب
ترس و تنهایی. بابک احمدی.انتشارات مرکز.چاپاول. تهران1388. 1800نسخه.408صفحه.9000تومان.
«با این که بسیاری از آثار جدی و اصلی شاستاکوویچ در شوروی اجرا نمی شدند اما رژیم استالین از شهرت جهانی او بهره برداری می کرد. او را برای شرکت در کنفرانس جهانی صلح در نوامبر 1950 به پراگ و در دسامبر 1952 به وین فرستادند تا به هیئت شورویایی اعتبار دهند.» [1]
شاستاکوییچ یکی از نوابغ و غولان بزرگ موسیقی کلاسیک غربی است. زندگی شگفت انگیز وی خود موضوع پیچیده ای است که جای تامل دارد. وی همچنین برای ساخت هر کدام از آثار خود شرایط سخت و دشواری را پشت سر گذاشته است. با این حال وی یکی از تاثیر گذارترین و بزرگترین موسیقی دانان جهان است که آثارش تاثیر عمیقی بر موسیقی مدرن گذاشته است.
بابک احمدی هدف اصلی از نگارش این کتاب را معرفی پانزده کوارتت زهی دمیتری شاستاکوویچ می داند. این پانزده اثر که همراه کوارتت های زهی آرنولد شوئنبرگ و بلابارتوک از مهم ترین آثار مجلسی در موسیقی سده ی بیستم محسوب می شوند.
از دیگر اهداف این کتاب معرفی دقیق و جزء نگارانه زندگی این آهنگساز بزرگ روسی است و همچنین نمایش مصیبت هایی که شاستاکوویچ در دوران وحشت استالینی و حکومت حزب کمونیست شوروی تحمل کرد.
این کتاب به بررسی و توضیح نو آوری های موسیقایی شاستاکوویچ می پردازد و چهره نابغه ای را که در زیر فشارها و محدودیت های به ناحق تبلیغات سیاسی زمانه اش پنهان مانده بود آشکار می کند.
گفته می شود کوارتت قطعه ای است برای چهارساز نوشته می شود که معمولا این چهار ساز باید در یک دسته قرار بگیرند. مثلا برای چهار ویولون مختلف چون ویولون اول، ویولون دوم، ویولون سل، ویولون آلتو،و یا چهار کلارینت و ساز بادی. کوارتت معمولا بیان درونیات آهنگساز و برخی نیز گفته اند بیان شرایط تاریخی آهنگسازاست.
دمیتری دمیتری یویچ شاستاکوویچ آهنگساز بزرگ روسی است. روسیه در زمان تولد شاستاکوویچ دستخوش تحول عظیمی بود. یک سال از انقلاب 1905 می گذشت و ناآرامی ها فرو ننشسته بود. هنوز خاطره یک شنبه خونین سال 1905 در سن پترزبورگ زنده بود. عشق به موسیقی را مادرش در او زنده کرد. 1918 اپرای کولی ها را ساخت و نخستین موسیقی فیلم خود را برای بابل جدید ساخته کوزینتسف و لئونید ترابرگ ساخت. فیلم تنها، هملت، شاه لیر، طرح مخالفت ، خرمگس و یک سال چون یک عمر از دیگر ساخته های او در حوزه موسیقی فیلم است. نخستین اثر جدی او اثری برای ارکستر اپوس یک است که در سال 1921 ساخت. از دیگر کار های او پانزده کوارتت برای سازهای زهی است که در فاصله سال های 1938 تا 1974 ساخت. این پانزده کوارتت مهمترین دستاوردهای موسیقی سده ی بیستم است.
این کتاب به بررسی و توضیح نو وری های موسیقایی شاستاکوویچ می پردازد و چهره نابغه ای را که در زیر فشارها و محدودیت های به ناحق تبلیغات سیاسی زمانه اش پنهان مانده بود شکار می کند.
این کتاب شامل سه فصل است. فصل اول زندگی نامه و آثار شاستاکوویچ به تفصیل معرفی و توضیح داده می شود.
در فصل دوم که نام آن دو پرسش است، نویسنده دو پرسش مطرح و تلاش می کند به آن پاسخ دهد. اول اینکه شاستاکوویچ رابطه ای با رژیم کمونیستی روسیه که ایدئولوژی رسمی آن دوران بود داشت؟ و دوم اینکه نقش شاستاکوویچ در تحول موسیقی مدرن چه بود؟
دولت کمونیستی شوروی شاستاکوویچ را به عنوان فردی موافق رژیم معرفی می کرد اما از سوی دیگر بارها به آثار و شخصیت وی حمله برده بود و در کار وی محدویدت های زیادی ایجاد می کرد.
فصل سوم به معرفی موسیقی مجلسی و کوارتت پرداخته می شود و به تفصیل پانزده کوارتت زهی شاستاکوویچ مورد بررسی قرار میگرد.
سه پیوست پایانی کتاب فهرست آثار بر اساس شماره ی اپوس ها، آثار مجلسی ساخته شده توسط هنرمندان دیگر، و در پایان اجراهای برگزیده از این آثار درج شده است.
در بخش پایانی کتاب تعدادی از تصاویر شاستاکوویچ از دوران جوانی تا پایان عمر و همراه با موسیقی دانان و شخصیت های بزرگی چون خاچاتوریان، مراوینسکی، میرهولد، مایاکوفسکی و پروکفیف آورده شده است.
« در غرب بعضی از نویسندگان کوارتت ها را بیان زندگی درونی آهنگساز دانستند و برخی آن آثار را بیان واقعیت تاریخی دوران. البته کوارتت ها به عنوان متون فلسفی و اخلاقی نیز خیلی مورد توجه بوده اند و از این چشم انداز درباره شان بسیار نوشته شده است»[2]
پی نوشت:
[1]صفحه 120 کتاب
[2]صفحه 249 کتاب
توتالیتاریسم. هانا آرنت.مترجم: محسن ثلاثی.نشر ثالث.چاپ دوم. تهران1389. 1100نسخه.366صفحه.7500تومان.
«تنهایی به عنوان زمینه عمومی ارعاب و گوهر حکومت توتالیتر و نیز زمینه نوعی ایدئولوژی یا منطقی که انسان ها را برای ایفای نقش قربانی یا دژخیم آماده می سازد با بی ریشگی و زاید بودن انسان ها بستگی نزدیک دارد.»[1]
زندگی هانا آرنت خود چالشی است در برابر حکومت های توتالیتر. وی که در دوران جنگ جهانی دوم دو بار توسط راستگرایان نازی دستگیر و به زندان افتاد طعم واقعی این حکومت های فاشیستی را از نزدیک چشیده بود و برای همین در کتاب توتالیتاریسم به خوبی وضع این حکومت ها را که زاده دنیای مدرن است توصیف و تشریح می کند.
وی با ارجاع به رویدادهای متعدد و اسناد فراوان به جای مانده از این حکومت ها آنها را به دقت مورد مطالعه قرار داده و با تحلیل های مستند، به نحوه شکل گیری و ساختارهای ذهنی این نوع حکومت ها در کتاب توتالیتاریسم پرداخته است.
با انتشار کتاب توتالیتاریسم وی به یکی از مشهورترین و با نفوذترین نظریه پردازان دوران خود بدل و جایگاه او را چون یکی از نظریهپردازان بزرگ قرن بیستم، تثبیت کرد.
آرنت در این کتاب 366 صفحه ای تفاوت حکومت های دیکتاتوری پیشا مدرن را بررسی کرده و ساز و کار حکومت های توتالیتاریسم مدرن را موشکافی می کند. وی معتقد است این حومت ها که بعد از ظهور مدرنیته شکل گرفته و قدرت یافتند در صدد هستند هر نوع تمایز و شخصیت را ویران کرده چهره ای بی شکل و توده ای بسازند. این حکومت ها به سرعت فراموش می شوند و می توان به آسانی چیز دیگری جایگزین آن کرد.
حکومت توتالیتار استالینی، حکومت فاشیستی هیتلر و حکومت موسولینی در ایتالیا نمونه هایی از این نوع حکومت ها هستند. فاجعه کشتارهای دسته جمعی و هولوکاست از دست آوردهای حکومت های توتالیتر در جهان است.
این کتاب شامل چهار فصل است که عبارتند از: جامعه بی طبقه، جنبش توتالیتر، توتالیتاریسم در راس قدرت، ارعاب و ایدئولوژی: یک صورت حکومتی نو پدید.
وی در مقدمه کتاب خود اشاره می کند که کتاب خاستگاه های توتالیتاریسم را در سال 1949 و چهار سال پس از شکست آلمان و پیش از مرگ استالین به پایان رسانده است. وقوع انقلاب ها پس از نخستین جنگ جهانی و سر بر کشیدن جنبش های توتالیتر و تحلیل رفتن حکومت پارلمانی و به دنبال آن انواع و اقسام بیدادگری نوین از دیکتاتوری های فاشیستی و نمیه فاشیستی گرفته تا دیکتاتوری های تک حزبی و نظامی و سرانجام استقرار به ظاهر پایدار حکومت توتالیتر بر پایه پشتیبانی توده ای مانند روسیه 1933 موضوعاتی است که به بررسی گذاشته شده است. در این کتاب اسناد هولناک کشتارهای جمعی نیز بررسی و به رشته تحریر در آمده است.
خانم هانا آرنت یکی از شاگردان برجسته مارتین هایدگر، ادموند هوسرل و کارل یاسپرس بود. این فیلسوف و جامعه شناس بزرگ دو کتاب مهم «خشونت» و «انقلاب» را نوشت و دو بار نیز به کوره های آدم سوزی نازی ها فرستاده شد که خوشبختانه توانست فرار کرده به امریکا برود و کار فلسفه و نظریه پردازی را دنبال کند.
«دگرگونی در مفاهیم جنایت و جنایات کار، شیوه های نو پدید و وحشتناک پلیس مخفی توتالیتر مشخص می کند. جنایت کاران صرفا مجازات می شوند. اما ناشایستگان از صفحه گیتی محو می گردند. »[2]
پی نوشت:
[1]صفحه 330 کتاب
[2]صفحه 254 کتاب
نمی دونم کجاست. پویا مهدوی زاده.انتشارات تندیس.چاپاول. تهران1390. 1500نسخه.182صفحه.4000تومان.
«ما مسخ شدیم مسخ چیزهایی که نمی دونیم کجان! هر روز به چهره ی مردم شهر نگاه می کنیم و به این فکر می کنیم که مرد چاق رئیس بانک سر کوچه با کت و شلوار سرمه ای یا استاد ادبیاتمون با چشم های سبزش یا پیرمرد استخوانی تاابد نشسته روی نیمکت پارک و صدها و هزاران مرد و زن دیگه ای که توی روزهام از کنارشون رد می شوم چه چیز گم کرده ای دارن؟
یعنی همه ی این مردم چیزی دارن که نمی دونن کجاست؟»[1]
مجموعه داستان نمی دونم کجاست نوشته پویا مهدوی زاده مجموعه ای است پر از تصاویر ساده از زندگی اجتماعی آدم های کاملا عادی و معمولی.
چیزی که بیش از همه جلب توجه خواننده را می کند پارگراف های کوتاه این کتاب داستان است. همه داستان ها به این شیوه نوشته شده اند. گویی هر پاراگراف در واقع یک تصویر کوتاه است که با تمام شدنش تصویر قطع می شود و تصویر بعدی جای آن را می گیرد.
برخی داستان ها نه تنها مجموعه ای از پاراگراف های کوتاه را در بر می گرید که اساسا بیش از یکی دو صفحه نیست. مثل داستان تندیس که از زبان یک تندیس ساکسفون به دست نوشته شده است. نویسنده در همه داستان ها بدون مقدمه درست از جایی آغاز می کند که خیلی وقت ها می تواند میانه و یا حتی انتهای یک روایت محسوب شود. نویسنده بی پرده و خیلی صریح به اصل موضوع پرداخته بدون حاشیه روی و سر راست قصه اش را با دادن چند توصیف و تصویر به پایان می برد.
کلمه پایان در پایان هر داستان نوشته شده است که نشانه دیگری است از صراحت نویسنده در عرضه اثرش. گویی نویسنده از چیزی باکی ندارد و فقط می نویسد تا شوکی به خواننده وارد کرده و در این شوک رهایش کند.
برای برخی از شخصیت های برخی داستان های این مجموعه نام غربی انتخاب شده تا بهتر بتوان فضای روایات و موضوع داستان را بی پرده و بی مانع بیان کرد ولی داستان هایی هم در این مجموعه گنجانده شده است که در فضایی ایرانی روایت می شود.
عجیب است که این مجموعه داستان حتی فهرست داستان هایش را در ابتدای کتاب ذکر نکرده و یک راست به سراغ داستان ها رفته است.
نویسنده در همه داستان ها بدون مقدمه درست از جایی آغاز می کند که خیلی وقت ها می تواند میانه و یا حتی انتهای یک روایت محسوب شود. نویسنده بی پرده و خیلی صریح به اصل موضوع پرداخته بدون حاشیه روی و سر راست قصه اش را با دادن چند توصیف و تصویر به پایان می برد.
مجموعه داستان نمی دونم کجاست شامل هفت داستان کوتاه است که عبارتند از: غریزه، پیرمرد، تندیس، آپارتمان، نمی دونم کجاست، بالای بلند ترین درخت گفتند و خندیدند و خب هر کی یه جوره.
بلند ترین داستان این مجموعه ، بالای بلند ترین درخت گفتند و خندیدند نام دارد و کوتاه ترین آنها داستان تندیس.
زبان داستان ها زبانی عامیانه انتخاب شده است . زبان روزمره و خودمانی مخاطب را به داستان ها نزدیک تر و صمیمانه تر می کند. مجموعه داستان نمی دونم کجاست بی هیاهو مجموعه داستان خوب و خواندنی است که ارزش وقت گذاشتن روی آن را دارد.
به نظر می رسد این اولین تجربه پویا مهدی زاده باشد و برای اولین تجربه باید گفت می داند چه عناصری می تواند یک داستان کوتاه را برای خواننده جذاب و خواندنی کند. شاید موضوع و محتوای داستان خواننده را چندان درگیر خود نکند اما در لحظاتی که با داستان مشغول است می تواند او را سرگرم کرده و به دنبال خود بکشاند.
«حالا سربازهای تلویزیون داشتن یکی یکی خونه ها رو منفجر می کردن.
-یه چای دیگه.
استکان پر شد و خالی شد و عرق سردی به جون مرد نشست.»[2]
پی نوشت:
[1]پشت جلد کتاب از داستان نمی دونم کجاست
[2]صفحه 37 کتاب از داستان آپارتمان
روشنفکران ایران در قرن بیستم. علی قیصری. مترجم: محمد دهقانی.نشر هرمس.چاپ دوم. تهران1389. 1000نسخه.227صفحه.4800تومان.
«پس از برکناری رضا شاه، چندین حزب سیاسی یکباره پدید آمد که مهمترین آنها این سه حزب بودند: حزب چپ گرای توده، حزب راست گرای اراده ملی و ائتلاف میانه جبهه ملی که خود ائتلافی از چندین حزب و گروه سیاسی بود.»[1]
انقلاب مشروطه تحول بزرگی بود که به جرات می توان تاریخ ایران را به دو بخش قبل از تاریخ مشروطه و بعد از آن تقسیم کرد. تحولات صد ساله اخیر به لحاظ تاثیرات ژرفی که بر جامعه و فرهنگ ایران داشته است به تنهایی بیش از تاریخ چند هزار ساله ای دارد که ایران تا پیش از انقلاب مشروطه از سر گذرانده است. در همین صد ساله اخیر است که ایرانیان با مفاهیمی چون ملت، دولت، انقلاب، فردیت، جامعه و طبقه آشنا می شود و نهادهای تازه ای چون مطبوعات، پارلمان، مدرسه، دانشگاه و باشگاه اندک اندک بنا می شود. در همین صد ساله اخیر انبوهی از اندیشمندان ایرانی برای نخستین بار در حرکتی جمعی و آگاهانه بینش اسطوره ای را درباره جهان و انسان کنار می گذارند و می کوشند مسائل جهان و جامعه را با نگاهی علمی و خردمندانه وارسی کنند.
بحث بر سر تاریخ روشنفکری ایران مسئله ای مهم و ضروری است که در این مورد کتاب های اندکی نوشته شده و این موضوع به ندرت موشکافی و تحلیل شده است. این که اساسا چه رخدادهایی باعث شد موضوع روشنفکری که در اصل موضوعی وارداتی از فرنگ است در ایران شکل بگیرد، روشنفکر کیست و چه وظیفه ای دارد و این که رونشفکران ایرانی چه کردند و تا چه حد به وظایف روشنفکری خود عمل کردند و کجاها به خطا رفتند موضوعاتی است که باید موشکافی و تدقیق شود. در این کتاب تا حد مختصر و گنجایش یک مقاله به این موضوع پرداخته است.
بخشی از کتاب روشنفکران ایران در قرن بیستم پیش از این تحت عنوان جدال بر سر تجدد در مجله کیان منتشر شده است.
در مقدمه کتاب آمده است که تحقیق حاضر بر آن نیست تا تاریخ جامعی از روشنفکران ایران طی یکصد سال گذشته به دست دهد. در این کتاب به آثار ادبی زیادی ارجاع داده می شود ولی نمی توان گفت که پژوهشی است در زمینه جامعه شناسی ادبیات. بلکه بیشتر در نظر دارد برخی اجزای سازنده فرهنگ سیاسی مدرن ایران را آن گونه که از سوی روشنفکران فهم و ارائه شده و در انبوهی از مطالب مندرج در نوشته های سیاسی و ادبی آنان آمده است، ترسیم می کند.
موضوعاتی که در این کتاب به بررسی گذاشته شده است حول محور روشنفکری در دهه های اخیر است. افزایش چشمگیر فعالیت های سیاسی طی دهه 1940، ورود عنصر روشنفکری در آثار ادبی و مباحث گوناگون راجع به بحران مدرنیسم ایرانی نیز به ترتیب مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است.
موضوعاتی که در این کتاب به بررسی گذاشته شده است حول محور روشنفکری در دهه های اخیر است. افزایش چشمگیر فعالیت های سیاسی طی دهه 1940، ورود عنصر روشنفکری در آثار ادبی و مباحث گوناگون راجع به بحران مدرنیسم ایرانی نیز به ترتیب مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است.
این کتاب شامل مقاله پیوسته است. مقالات این کتاب عبارتند از: روشنفکری مدرن در ایران، روشنفکران در دوره مشروطه، روشنفکران و ناسیونالیست دولتی، سیاست و ادبیات و انتقاد از غربگرایی و جدال بر سر تجدد. نویسنده در پیشگفتار و پی گفتار که در ابتدا و انتهای کتاب آورده مواضع خود را درباره این موضوع روشن کرده است.
دکتر علی قیصری استاد تاریخ دانشگاه سان دیاگو کالیفرنیا است. تمرکز وی روی ایران شناسی، تاریخ اندیشه و فلسفه علوم اجتماعی است. آثار زیادی از وی به فارسی ترجمه شده است. از جمله: «دموکراسی در ایران»، «ایران معاصر، اقتصاد، جامعه، سیاست» و رساله کانت تحت عنوان« بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق».
« به علت درگیری های درونی، قحطی و ناامنی، و نیز سیاست قدرتهای بیگانه چه به صورت دخالت مستقیم و چه به شکل آثار جانی زیادی که جنگ جهانی اول در پی داشت فرصتهای واقعی برای تحکیم مشروطیت بسیار اندک بود. بر اثر بحرانهایی که در نخستین دهه های قرن بیستم پیش آمد به جای حکومت مشروطه ، دولت خودکامه پهلوی استقرار یافت که خود فرصتها را برای نهادینه کردن اصلاحات مشروطه خواهان بیش از پیش کاهش داد.»[2]
پی نوشت:
[1]صفحه 114 کتاب
[2]صفحه 51 کتاب
اروس و تمدن. هربرت مارکوزه. نشر چشمه.چاپ اول. تهران1389 .1500نسخه.337صفحه.7000تومان.
« فروید رد افزایش و تکوین سرکوب را در ساختار غریزی فرد می جوید. تقدیر آزادی و خوشبختی انسان در پیکار و نزاع غرایز، نزاع بین مرگ و زندگی به معنای واقعی کلمه، رقم خورده است و در این نزاع است که تن و روان طبیعت و تمدن وارد می شود. این پویایی بیولوژیکی و همزمان جامعه شناختی، محور فراروان شناسی فروید است. او این فرضیه های قطعی را با شرط و شروطی روشن می کند و بعد آن ها را مسکوت می گذارد.» [1]
امروزه روانشناسی فردی و اجتماعی نه تنها یکی از علوم مهم انسان مدرن است بلکه وضعیت روانشناسی خود به یکی از مسائل سیاسی بدل شده است. وضعیت انسان مدرن در عصر کنونی مرزهای بین روانشناسی و فلسفه سیاسی و اجتماعی را منسوخ کرده است.
روانپریشی و آشفتگی های فردی امروزه با توجه به پیشرفت هایی که در زمینه علم روانکاوی صورت گرفته است، آشفتگی های اجتماعی و کل جامعه را منعکس می کند و به همین ترتیب برای درمان آشفتگی فردی بایستی برای درمان جامعه ای که فرد آن زندگی می کند نیز کوشید.
اروس و تمدن به بررسی وضعیت انسان و آزادی می پردازد. این اثر را هربرت مارکوزه در سال 1950 نوشته است و از مجموعه ای از سخنرانی هایش در این زمینه گر د آوری شده است. در این کتاب به وضوح بینش رهایی انسان به نحوی صورت بندی شده است که مشخصا مارکوزه از سنت نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت که به آن متعلق بود متمایز می شود.
در بخش نخست مارکوزه با دیدگاه های فروید مبنی بر سرکوب میل توسط تمدن مخالفت می کند. از نظر فروید پیشرفت در تمدن منجر به سرکوب میل می شود چرا که لذت ها هیچ ارزش فرهنگی ندارند و باید تابع کار و انضباط قرار بگیرند و به همین دلیل مغایر فرهنگ و پیشرفت های اجتماعی هستند.
مارکوزه در باز خوانی نظریات فروید دلیل این مغایرت را بررسی می کند.
در نیمه دوم کتاب مارکوزه دور نمایی از آنچه خواست اوست به بحث می گذارد. وی در این بخش به بدبینی نظریات اجتماعی می تازد و توضیح می دهد چگونه می توان به جامعه ای رها دست یافت واساسا چطور چنین جامعه ای ممکن است.
این کتاب خوشبینانه ترین کتاب مارکوزه است و بحث های زیادی را هم به دنبال داشته است. مارکوزه در این اثر تلاش می کند جنبه منفی فرهنگ معاصر را به چالش بگیرد و راهی برای رهایی از جنبه ها ی سخت آن بیابد. برای این منظور از فلسفه برای حل بحران های روانکاوی بهره برده و بدین ترتیب مرز فلسفه، علوم اجتماعی و روانکاوی را ویران می کند.
این کتاب شامل دو بخش و یازده فصل و یک موخره از نویسنده است. مقدمه مترجم، مقدمه ای بر ویرایش سال 1998 که داگلاس کلنر آن را نوشته است، پیشگفتار و یک مقدمه به قلم نویسنده در ابتدای کتاب آورده شده است.
دو بخش کتاب یکی « تحت سلطه اصل واقعیت» و دیگری« فراسوی اصل واقعیت نام دارد» فصل های این کتاب عبارتند از: گرایش نهان در روانکاوی، خاستگاه فرد سرکوب شده، ریشه های تمدن سرکوبگر، دیالکتیک تمدن، میان پرده فلسفی، محدودیت های تاریخی اصل واقعیت تثبیت شده، فانتزی و یوتوپیا، تصاویر اورفئوس و نارسیوس، بعد زیبایی شناختی، استحاله جنسیت به اروس، اروس و تاناتوس.
مارکوزه یکی از فیلسوفان حلقه مکتب فرانکفورت است که به همراه مارکس هورکهایمر و تئودور آدورنو حلقه وین و نظریه مکتب انتقادی را پی گرفتند.
« به زعم کانت، بعد زیباشناختی میانجی یی است که از طریق آن حواس و عقل با هم مواجه می شوند. این میانجی که قوه ی "سوم" ذهنی است با تخیل توام می شود. به علاوه بعد زیباشناختی همچنین میانجی و واسطه ای است که در آن طبیعت و آزادی با هم تلاقی می کنند.»[2]
پی نوشت:
[1]صفحه 45 کتاب
[2]صفحه 208 کتاب