کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

نوشتن برای تئاتر و راه‌های زندگی در جهت خلق اثر

نوشتن برای تئاتر و راه‌های زندگی در جهت خلق اثر


اولین نمایشنامه‌ای که نوشتم، اقتباسی از کتاب «زنان کوچک» بود، درحالی‌که همه‌ی نقش‌ها را خود بازی می‌کردم. نمایش را در ایوان خانه ترتیب دادم و تمامی کودکان محله را با دادن یک سکه‌ی بیست‌وپنج سنتی برای دیدن نمایشم دعوت کردم.


نوشتن برای تئاتر
نوشتن برای تئاتر. جانت نِیپ‌ریس. ترجمه‌ی تالین آبادیان. ویراستار: محسن صلاحی راد. تهران: نشر افراز. چاپ اول: 1389. 248 صفخه. 1100 نسخه. 5800 تومان.

«جانت نیپ‌ریس در سال 1936 در شهر بوستون به‌دنیا آمد. پس از فارغ‌التحصیلی در رشته‌ی زبان انگلیسی از دانشگاه تافتس در دانشگاه برندیس نماش‌نامه‌نویسی را به‌عنوان حرفه‌ی اصلی خود برگزید. آثار او تاکنون در اکثر تئاترهای معتبر آمریکا، اروپا و چین بر روی صحنه رفته‌اند. نمایشنامه‌های معروف او عبارت‌اند از مجسمه‌ها، پل بل‌هاربور و پس از مارسی.

جانت نیپ‌ریس به‌عنوان رئیس گروه نمایش‌نامه‌نویسی دانشگاه نیویورک به مدت هفده سال از 1983 تا 1999، فعالیت کرده و مدیر کنونی بخش فارغ‌التحصیلان این دانشگاه است. وی همچنین عضو شورای نمایش نامه‌نویسان است و جوایز متعددی را در حوزه‌ی نمایشنامه‌نویسی از آن خود کرده.» (1)

از جانت نیپ‌ریس، نمایشنامه‌ی یک گروه کوچک نیز توسط همین مترجم و به کوشش همین نشر انتشار یافته است.

نوشتن برای تئاتر شانزده فصل را دربر می‌گیرد که جانت نیپ‌ریس پس از مقدمه‌ای که از شرح زندگی خود او شروع می‌شود، با زبانی ساده و شیوا به آموزش فنون و فوت‌و فن‌های نگارش نمایشنامه می‌پردازد و پیچ‌و خم‌های راه‌ را به ما نشان می‌دهد. جانت آرام و باحوصله و صمیمی، دستت را می‌گیرد و هیچ‌وقت از دوباره و دوباره گفتن خسته نمی‌شود. شانزده فصل کتاب به این قرار است که در پی می‌آید: دوازده عادت یک نمایش‌نامه‌نویس موفق، اتاقی برای یک نویسنده، پنجاه پرسش هنگام نوشتن یک نمایشنامه؛ شخصیت؛ دیالوگ؛ شخصیت‌ها سخن می‌گویند؛ مکان نمایش‌نامه؛ پایان‌بندی؛ بازنویسی؛ دفترچه یادداشت‌ نویسنده؛ اودیسه یک نمایش‌نامه؛ از پکن تا خانه؛ اقتباس؛ بایدها و نبایدهای نمایش‌نامه نویسی؛ منتقدان؛ تربیت یک نمایش‌نامه نویس؛ آن‌چه از دیگران آموختم و نمایش‌نامه‌نویس بودن.

چه خوب چنین کتابی هست که به شما یادآوری می‌کند، به‌دنبال شوق‌تان بروید، به دنبال آن‌چیزی بروید که روح شما محتاج آن است و به‌سوی خواسته‌هایتان گام بردارید؛ و فقط مراقب باشید که امکان رسیدن به آن‌چه را می‌خواهید به‌وجود آورید. امکان‌ها همیشه در دسترس نیستند، ولی شاید یک موقعیت، شبیه به همان کتابخانه‌ی محله‌ی جانت در زمان کودکی، مسیر یک زندگی را تغییر دهد و یا جرقه‌ی یک استعداد و ذکاوت ناب را بزند. 

جانت آرام و باحوصله و صمیمی، دستت را می‌گیرد و هیچ‌وقت از دوباره و دوباره گفتن خسته نمی‌شود.

جانت در مقدمه از نخستین تجربه‌هایش در زمینه‌ی نوشتن و صحنه، چنین یاد می‌کند:

«در زندگی‌ام هرگز برای نویسنده شدن برنامه‌ریزی نکرده‌ام. خانواده‌ام قصد داشته‌اند حرفه‌ای همچون منشی‌گری انتخاب کنم. هنگامی‌که برای کالج دختران بوستون اقدام کردم، از شرایط حاکم بسیار دلزده شده بودم. ساده‌دلانه به رویاهایی می‌اندیشیدم که هنوز برای زنان دست‌نیافتنی بود و به همین دلیل در دبیرستان دخترانه‌ی راکسبری به تحصیل ادامه دادم. دروسی که می‌گذراندم شامل تایپ، کتابداری، گلدوزی، خیاطی و بچه‌داری بود. بااین‌حال استعداد نوشتن در من از سنین کودکی و در علاقه‌ام به داستان‌گویی آشکار شد. اولین نمایشنامه‌ای که نوشتم، اقتباسی از کتاب زنان کوچک بود، درحالی‌که همه‌ی نقش‌ها را خود بازی می‌کردم. نمایش را در ایوان خانه ترتیب دادم و تمامی کودکان محله را با دادن یک سکه‌ی بیست‌وپنج سنتی برای دیدن نمایشم دعوت کردم.» (2)

کتاب نوشتن برای تئاتر از آن کتاب‌هایی ست که می‌توان به کسانی که می‌خواهند برای تئاتر بنویسند توصیه کرد؛ روان و خوش‌خوان است، و با دقت و تسلط فصل‌بندی شده است و حتا به مسائل جزیی و به‌نظر پیش‌پاافتاده هم توجه کرده است.

جانت نویسنده‌ای است که هرگز دو چیز را ترک نمی‌کند: نوشتن و یاد دادن را.

پی‌نوشت‌ها:

(1)قسمتی از متن پشت جلد کتاب

(2) صفحه‌ی سیزده مقدمه کتاب 

http://www.afrazbook.com

پیکر زن همچون میدان نبرد

اینه کشور من!


 در جنگ بوسنی فجایع و پلیدی‌هایی زیادی اتفاق افتاد. کشت و کشتار‌ها و تجاوز‌های میان نژادی و ملی‌گرایی متعصبانه که متاسفانه بیشترین دودش در چشم زنان و کودکان این اقوام ‌رفت. نمایشنامه پیکر زن همچون میدان نبرد، به گوشه‌ای از این حادثه ناگوار می‌‌‌‌پردازد. 

 

پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی
پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی. اثر ماتئی ویسنی یک به ترجمه تینوش نظم‌جو . تهران: نشر نی.  چاپ سوم 1390. 1500 نسخه. 122صفحه. 2500تومان.

پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی چهاردهمین کتاب از مجموعه دور تا دور دنیا نمایشنامه است. این مجموعه نمایشنامه‌ها توسط نشر نی منتشر می‌شود و قصد دارد نمایشنامه نویسان روز دنیای تئاتر را به جامعه تئاتر ایران معرفی کند. از این مجموعه 23 نمایشنامه ایرانی و خارجی منتشر شده است. برخی از این نمایشنامه‌ها عبارتند از: "داستان یک پلکان" اثر آنتونیو بوئرو بایخو، ترجمه پژمان رضایی، "سه روایت از زندگی" اثر یاسمینا رضا، ترجمه فرزانه سکوتی، "آدریانا ماتر" اثر امین معلوف، ترجمه حسین سلیمان نژاد، "آنتیگون" اثر ژان آنوی، ترجمه احمد پرهیزی و نمایشنامه‌های دیگر. دور دنیا نمایشنامه، تعدادی از نمایشنامه‌های ایرانی را نیز در مجموعه خود جای داده است که از استقبال خوبی برخوردار بوده‌اند. مثل: "رقص مادیان‌ها" نوشته محمد چرمشیر، "اسب‌های آسمان خاکستر می‌بارند" نوشته نغمه ثمینی، "ساعت 25 و اشخاص" نوشته محسن محبی و "در یک خانواده ایرانی" نوشته محسن یلفانی. از ماتئی ویسنی یک که نویسنده پر کاری هم هست نمایشنامه‌های زیادی ترجمه و بارها در تئاتر ایران به اجرا در آمده است. تینوش نظم جو ویسنی یک را با ترجمه داستان خرس‌های پاندا به روایت یک ساکسیوفونیست... به جامعه ایرانی معرفی کرد. او پس از آن اسب‌های پشت پنجره، تماشاچی محکوم به اعدام، سه شب با مادکس و پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی را از این نویسنده ترجمه کرد. تینوش نظم جو که خود کارگردان، نویسنده و بازیگر است، تاکنون آثار زیادی را در کشور فرانسه و ایران به این دو زبان ترجمه و به صحنه برده است.  

جسدی پیدا کردیم که پاهاش توی یه جسدگاه بود، سرش توی جسدگاه دیگه و بقیه اعضای بدن‌اش یه جای دیگه". کشور من همون پدریه که هر روز برای دختر هفت ساله‌اش که سیصد و چهل و شش روزه مرده یه عروسک می‌سازه. اینه کشور من.

ماتئی ویسنی یک در سال 1956 در رومانی به دنیا آمد و در رشته تاریخ و فلسفه تحصیل کرد و پس از آن بود که به نمایشنامه نویسی روی می‌آورد. اما رژیم کمونیستی رومانی تمام آثار او را توقیف می‌کند. به این ترتیب او پناهنده در کشور فرانسه می‌شود که هنوز هم در فرانسه است و برای رادیوی بین المللی فرانسه خبرنگاری می‌کند. او تاکنون 90 نمایشنامه نوشته است و یکی از مهمترین نمایشنامه‌نویسان سال‌های 80 میلادی است. ویسنی یک می‌گوید: " پیش تر ضرورت نوشتن برای من نه گفتن بود به دنیایی که در آن زندگی می‌کردم. حالا برای من ضرورت نوشتن، درباره رابطه‌های مشکوکی است که انسان با مرگ، اخلاقیات، عشق و تنهایی دارد. 

پیکر زن همچون میدان نبرد ... درباره جنگ بوسنی است و فجایع و پلیدی‌هایی که در این جنگ اتفاق افتاد. درباره کشت و کشتار‌ها و تجاوز‌های میان نژادی و ملی‌گرایی متعصبانه است که متاسفانه بیشترین دودش درچشم زنان و کودکان این اقوام ‌رفت. رومانیایی، بوسنیایی، کروات، یونانی، ترک، صرب، اسلاو، مجارستانی، بلغاری و آلبانیایی، اینها مجموعه کشورهای بالکان را شکل می‌دهند و در جنگ بوسنی همه این اقوام یکباره به جان هم افتادند. در قسمتی از نمایشنامه می‌خوانیم: کشور من یه پناهنده پیر مسلمونه دم مرگه که وارد یه روستای یونانی می‌شه. قبل از این که بمیره باید توضیح بده چطوری یه مسلمونو دفن می‌کنن. کشور من یادداشت یه متخصصه که دنبال گمشده‌ها می‌گرده "جسدی پیدا کردیم که پاهاش توی یه جسدگاه بود، سرش توی جسدگاه دیگه و بقیه اعضای بدن‌اش یه جای دیگه". کشور من همون پدریه که هر روز برای دختر هفت ساله‌اش که سیصد و چهل و شش روزه مرده یه عروسک می‌سازه. اینه کشور من.

پیکر زن همچون میدان نبرد برای اولین بار در ایران در جشنواره فجر سال 1384 توسط گروه اوتوپیا به کارگردانی تینوش نظم جو و بازیگری مهشاد مخبر و فریبا کامران اجرا شد.   

همه تراژدی‌های دنیا

تراژدی سُغدیانوس


 این تراژدی در سال 1368 نوسته شده است و حالا پس از 22 سال، به‌همت نشر افراز، به بازار کتاب راه باز کرده است. 

 

تراژدی سُغدیانوس
سُغدیانوس. حسن پارسایی. تهران: انتشارات افراز. 1390. 1100 نسخه. 80 صفحه. 2500 تومان.

«هیچکس را یارای پنجه در افکندن با سرنوشت نیست. او خود، مرگ را برگزیده بود. نه شمشیر من و نه خرد تو، فارناسیاس، نمی‌توانست گام‌های استوار این سرنوشت محتوم را از حرکت بازدارد. نه، نمی‌توانست.» (1)

نمی‌توانستن در تراژدی و محتوم تصور کردن هر آن‌چه هست و واگذاری به سرنوشت و همین‌طور ترسیم دو سویه نیک و بد مرسوم است.

تراژدی یکی از گونه‌های نمایش است که ریشه در آیین‌های مذهبی یونان باستان دارد. تقدیر و ناتوانی انسان، در مقابل اراده‌ی خدایگان، در تراژدی بازنمود پیدا می‌کند. ساختار کلاسیک تراژدی از چهار بخش تشکیل شده است؛ نخست نمایش با یک مقدمه آغاز می‌شود که چکیده‌ای کلیت کار در آن نمود پیدا می‌کند، در قسمت دوم همسرایان وارد صحنه می‌شوند و داستان آغاز می‌شود، در قسمت سوم، شخصیت‌های اصلی وارد می‌شوند و بدنه‌ی کار خود را نشان می‌دهد و درنهایت در قسمت چهارم، همسرایان از صحنه خارج می‌شوند و گره‌گشایی اتفاق می‌افتد. از نمونه‌های درخشان تراژدی در یونان باستان می‌توان به ایسخولوس (آشیلوس)، اودیپوس،آگاممنون، الکترا و آنتیگونه و بسیاری از آثار درخشان دیگر اشاره کرد.

البته این ساختار کلاسیک تراژدی است که در طول سالیان تغییرهایی هم کرده است، برای نمونه می‌توان نمایشنامه‌ی سغدیانوس را نام برد که اگرچه سعی می‌کند کلیت ساختار تراژدی را حفظ کند ولی در جزییات وفادار نمی‌ماند.

پارسایی تراژدی خود را به سبک دوران یونان باستان نوشته است؛ زبان، کهن است و همسرایان حاضرند و برخی دیالوگ‌ها نزدیک به زبان شعر نوشته شده است.

این تراژدی در سال 1368 نوشته شده است و حالا پس از 22 سال، به‌همت نشر افراز، به بازار کتاب راه باز کرده است.

کارنامه‌ی حسن پارسایی پربار است و اگر از منظومه‌ای برای دیااکو در حیطه‌ی شعر و مجموعه‌داستان‌هایش بگذریم، متمرکز بر روی حوزه‌ی نمایش است؛ او هم در حوزه‌ی تئوری، هم در حوزه‌ی ترجمه و هم در حوزه‌ی نوشتن نمایشنامه کار کرده است.

پارسایی سی نمایشنامه زیر نقد و نگاه آثار بزرگان، در سال 1389 توسط نشر قطره، روانه‌ی باز کرده است، کتاب مالکولم‌ کلسل‌ را با عنوان مقدمه‌ای‌ بر شناخت‌ ساختار نمایشنامه‌ و همچنین کتاب هیو موریسون‌ با نام وظایف‌ کارگردان‌ در تئاتر و چند کتاب دیگر را به فارسی برگردانده است. از نمایشنامه‌های او می‌توان به شکارچی و روباه، یک زنجیر برای سه پهلوان و گئوماتا اشاره کرد

 «دیگر بس است! مرا بخود رها کنید! من دیگر چون سنگی بزرگ از بلندای زمان رها شده‌ام! مرا یارای ایستادن نیست! بروید و در اندیشه‌ی نجات خود باشید! بروید، ورنه با همه‌ی خشم جهان بر شما فرو خواهم افتاد، دور شوید، مرا تنها بگذارید، تنها.»

تراژدی سغدیانوس کارزار نام و مرگ است؛ حلقه‌ی اغیار و قربا، با هر دوست که توطئه‌ای بچینی، او را هلاک باید کرد، زیرا که دوستی که راز تو را بداند، ضعف تو را خواهد دانست و دیگر قابل اعتماد نیست و آن‌کس که به سایه می‌رود و دیگر نیست، کابوسش از هر شکنجه‌ای جانکاه‌تر است.

«در دورترین سرای روح انسان دو موجود خسبیده‌اند، یک اهریمن و یک فرشته، و من نیک می‌دانم که خواب اهریمن با صدای بال مگسی خواهد آشفت. یقین دارم برادرتان نیز اندیشه‌های اهریمنی در سر دارد.» (2)

بعد از خشایارشاه، سودای کشتن آخوس را در سر سُغنادیوس می‌اندازند، غافل از این‌که خون، خون می‌آورد و همیشه دست‌هایی به کار توطئه مشغول‌اند. و این داستان فرمانروایان و حکمرانان است و این داستان همه‌ی ماست؛ آن همه‌ای که خود را از آن دیگران دست در خون برادر جدا می‌داند و فکر می‌کند که هر خونی که می‌ریزد، آخرین خون خواهد بود.

«دیگر بس است! مرا بخود رها کنید! من دیگر چون سنگی بزرگ از بلندای زمان رها شده‌ام! مرا یارای ایستادن نیست! بروید و در اندیشه‌ی نجات خود باشید! بروید، ورنه با همه‌ی خشم جهان بر شما فرو خواهم افتاد، دور شوید، مرا تنها بگذارید، تنها.»


http://www.afrazbook.com

این که کتاب نیست

« این که کتاب نیست»


پیش از «کتاب نیست» از علی‌رضا روشن، مجموعه‌ای از شعرهای او به زبان فرانسوی ترجمه شد و در کتابی به نام «تا تو چند شعر مانده است؟» به کوشش انتشارات «ارس» به دست خوانندگان رسید.


«کتابِ نیست» علیرضا روشن

«کتابِ نیست» علیرضا روشن. نامزد جایزه‌ی کتاب فصل. تهران: نشر آموت. چاپ اول، دوم و سوم: 1390. تیراژ چاپ سوم: 1650 نسخه. 112 صفحه. 2800 تومان.

«می‌دانیم که شعر در ایران زنده است. شعرهای خیلی کوتاه عاشقانه، با ساختمانی نرم و سبک‌پا، که اوراق این دفتر دو زبانه را تشکیل می دهند. بغض عاشقانه با طنزی به غم آمیخته، را تسخری به خود:

ما آب را

برای گریستن

نوشیده‌ایم

...»

میشل مناسه – مجله‌ی اروپا (1)

در هر سال، کتاب‌های نازک و کم‌خونی در حوزه‌ی شعر فارسی به چاپ سپرده می‌شوند که چند تایی از آن‌ها در خود، شاعرانی خفته دارند. شاعرانی که می‌توان امید داشت در سیر کار ادبی خود و با توجه به مساعد بودن فضا، مجموعه‌های دیگری را نیز در سال‌های بعد روانه‌ی بازار کنند.

اگرچه این کتابِ نیست با 112 صفحه، از خیل کتاب‌های کم‌حجم می‌گریزد، ولی با حذف تعدادی از قطعه‌ها که بهتر بود نباشند (مانند 7، 9، 16، 20، 22، 81، 86 از دفتر شمع گندم و 15، 16 از دفتر کتابِ تو و 1، 9، 11 از دفتر کتابِ نیست) در شمار همان کتاب‌ها قرار می‌گرفت؛ در شمار همان کتاب‌های نازک و شکستنی و البته در شمار همان چندتایی که در خود شاعرانی خفته دارند.

باید توجه داشت که کوچک و کم‌حجم بودن کتاب، نه حسن و نه عیب است، ولی تنک بودن کتاب و حجم‌سازی به هر قیمتی برای کتاب، جای صحبت دارد.

 حق بدهید اشتباه کنم. اما من از زبان، پس زبان را منظور دارم و نه خود زبان را. من فکر کرده‌ام جواب داده است، اما گویا جواب نداده است.

علی‌رضا روشن در گفت‌و‌گویی  می‌گوید «خب! حق بدهید اشتباه کنم. اما من از زبان، پس زبان را منظور دارم و نه خود زبان را. من فکر کرده‌ام جواب داده است، اما گویا جواب نداده است.»

این مسأله که یک نویسنده/شاعر در مقابل زبان چگونه عمل می‌کند و در موردش چه فکر می‌کند، بسیار دارای اهمیت است. اهمیتش در حدی است که خیلی از چشم‌اندازها را با فهم زاویه‌ی دید او نسبت به زبان می‌توان پیدا کرد و به ارزیابی اثر او پرداخت.

« علیرضا روشن

شاعر این کتاب، زبان را ظرف می‌یابد که اندیشه را در خود جای می‌دهد و به دیدن و خوب دیدن معتقد است. دیدن زبان در جایگاه ظرف، پیش‌تر مورد اشاره و استفاده‌ی رمانتیک‌ها و ناتورالیست‌ها بوده است، اگرچه نورمانتیک‌ها و دیگرانی از این دست، بعد از آن دیگر به این شکل افراطی به آن ننگریسته‌اند.

از طرفی دیگر مسأله‌ی شعرهای کوتاه به میان می‌آید که عده‌ای اقبال این کتاب را در کوتاه بودن شعرهایش دانسته‌اند، اعتقاد به «شعرهای خیلی کوتاه عاشقانه، با ساختمانی نرم و سبک‌پا» تیغ دولبه‌ای شده است که به تکیه‌گاه استقبال زیاد و امکان گسترش سریع در فضای مجازی و از سوی دیگر، توانایی پنهان کردن ضعف‌های ساختاری و زبانی را در خود، توانسته است خوب جای خود را باز کند و ایده‌ی ایجاز مضاعف بی‌پشتوانه را به پیش راند.

پیش از کتابِ نیست از علی‌رضا روشن، مجموعه‌ای از شعرهای او به زبان فرانسوی ترجمه شد و در کتابی به نام تا تو چند شعر مانده است؟ به کوشش انتشارات «اِرِس» به دست خوانندگان رسید.

تا تو چند شعر مانده است؟، 100 شعر کوتاه را با ترجمه طیبه هاشمی و ژان رستم ناصر، در خود جای داده است. تا تو چند شعر مانده است؟ به دو زبان فارسی و فرانسه، پیش از کتابِ نیست منتشر شده است.

«وقتی می‌خواهم درباره‌ی تو شعر بنویسم

شعری دیگر به ذهنم می‌رسد

تو همیشه

شعر بعدی هستی (2) 

http://www.aamout.com

چشم‌های کودکی

چشم‌های کودکی


شناخته‌شده‌ترین مجموعه‌ای که از آثار کستنر می‌توان نام برد، سفرهای گالیور اوست که توسط نشر افق روانه بازار شد و کمتر کسی را می‌توان سراغ داشت که گالیور و ماجراهایش را به یاد نداشته باشد 

 

وقتی پسربچه بودم.
وقتی پسربچه بودم. اریش کِستنر. ترجمه‌ی ساعد آذری. ویراستاری سام فرزانه. تهران: نشر چشمه. چاپ اول: تابستان 1389. 212 صفحه. 1200 نسخه. 4800 تومان.

«من طوری گریه می کردم که گویی هرگز دیگر نخواهم خندید. و می توانستم دوباره بخندم، گویی که هرگز گریه نکرده بودم. "همه چیز دوباره خوب و مرتتب است." این را مادرم می گفت. بنابراین همه چیز خوب و مرتب است. البته تقریباً همه چیز دوباره خوب و مرتب بود.» (1)

از سری کتاب‌های «جهان نو» که توسط نشر چشمه انتشار یافته است، می‌توان کتاب‌های خوبی را برای خواندن انتخاب کرد. در این مجموعه با کتاب‌هایی چون «از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم» اثر هاروکی موراکامی، «الدورادو» نوشته‌ی لوران گوده، «در قند هندوانه»ی ریچارد براتیگان، «دست‌به‌دهان» از آثار پل استر و آثار متنوعی از نویسندگان دیگر روبه‌رو هستیم. کتاب‌های «جهان نو» می‌توانند هر کسی را به وسوسه بیندازند تا دست کم چندتایی را مطابق سلیقه‌ی خود برگزیند؛ این‌جا هم «شوالیه‌ی ناموجود» از ایتالو کالوینو را می‌توانید بیابید هم «یکی مثل همه» از فیلیپ راث حضور دارد؛ از چارلز بوکوفسکی تا ارهان پاموک تا هاینریش بل و حتا بارگاس یوسا نیز در این مجموعه از قلم نیفتاده‌اند.

یکی از کتاب‌های مجموعه‌ی «جهان نو» وقتی پسربچه بودم اثر اریش کستنر است. از این نویسنده پیش از این هم کتاب‌هایی به فارسی برگردانده شده است. کتاب‌هایی مثل «افسانه‌ی گربه‌ی چکمه‌پوش» که کتاب زمان آن را منتشر کرد یا کتاب‌هایی تحت عنوان «کتاب‌های امیل» در حوزه‌ی رمان نوجوان که انتشارات محراب قلم آن‌ها را روانه‌ی بازار کتاب کرد، ولی شناخته‌شده‌ترین مجموعه‌ای که می‌توان از آن یاد کرد، «سفرهای گالیور» اوست که توسط نشر افق به چاپ رسید و کمتر کسی را می‌توان سراغ داشت که گالیور و ماجراهایش را به یاد نداشته باش؛ حتا اگر کتاب‌های «ماجراهای گالیور» را هم نخوانده باشید، انیمیشن یا فیلم سینمایی‌اش را به‌طور قطع یک بار دیده‌اید.

اریش کستنر در در سال 1899 میلادی در شهر درسدن در آلمان متولد شد و در رشته‌ی ادبیات آلمان، تاریخ و فلسفه تحصیل کرد. 

وقتی کودکی خواندن را می‌آموزد و با میل مطالعه می‌کند، دنیایی جدید را کشف و فتح می‌کند، قلمرو حروف را. مطالعه، سرزمینی اسرارآمیز و بی‌انتها از کره‌ی خاکی ماست.

نویسنده در وقتی پسربچه بودم «به شرح دوران کودکی‌اش تا سال 1914 در شهر زادگاهش می‌پردازد. او همچنین به‌طور ملموسی دوران کودکی پدربزرگ و مادربزگش و والدین خود را هم در این اثر توصیف می‌کند.» (2)

او معتقد است که «آغاز سرنوشت هر انسان معمولاً از انسان‌های دیگر شروع می‌شود.» (3) بنابراین داستان زندگی‌اش را از خود شروع نمی‌کند و پیش از روایت داستان زندگی خود، از دیگرانی صحبت به میان می‌آورد که گمان می‌کند در زندگی او تاثیر داشته‌اند و به‌عبارتی او می‌پندارد که زندگی را از سرنوشت آن‌ها آغاز کرده است.

کستنر نویسنده‌ی آدم‌بزرگ‌ها نیست، او از دنیای کودکی و فانتزی‌هایش می‌گوید؛ از تجربه‌ی هرچیزی برای نخستین بار، گویی به جهان ناشناخته و شگفتی پا گذاشته باشی:

«وقتی کودکی خواندن را می‌آموزد و با میل مطالعه می‌کند، دنیایی جدید را کشف و فتح می‌کند، قلمرو حروف را. مطالعه، سرزمینی اسرارآمیز و بی‌انتها از کره‌ی خاکی ماست. سیاهی حروف، اشیا را، انسان‌ها را، ارواح و خدایانی را به وجود می‌آورد که در غیر این صورت انسان قادر به دیدن آن‌ها نیست. کسی که قادر به خواندن نیست، فقط چیزهایی را می‌بیند که در مقابل بینی او ایستاده: پدر را، رنگ در را، چراغ‌های خیابان را، دوچرخه را، دسته‌ی گل را و شاید از پنجره، برج کلیسا را. کسی که قادر به خواندن است، روی کتاب خم می‌شود و با یک نگاه قله‌ی کلیمانجارو و یا کارل کبیر یا هکل بریفین در جنگل‌های می‌سی‌سی‌پی یا زئوس از اساطیر یونانی را به‌صورت گاومیشی وحشی که بر دوش آن غروب‌های زیبا می‌تازد، می‌بیند. کسی که می‌تواند بخواند دارای دو چشم دیگر است و باید مواظب باشد که به دو چشم اولش صدمه نزند.» (4) 

http://www.cheshmeh.ir/


بامداد خمار آقای نویسنده

بامداد خمار آقای نویسنده


محمد محمدعلی در قصه‌ی تهمینه، داستانی از داستان‌های کهن ایرانی را در فضای معاصر بازتولید کرده است. او پیش از این نیز دست به چنین تجربه‌ای زده است. برای نمونه، در «باورهای خیس یک مرده» هم زمان را درهم نوردیده است.

قصه تهمینه , محمد محمدعلی

قصه‌ی تهمینه، محمد محمدعلی،نشر افق، ادبیات ایران امروز (رمان)384صفحه، 3500 تومان

«اسمش سیروس است. نمی‌دانم اسم مستعار است یا واقعی. تو یکی از باغ های اطراف تهران همدیگر را دیدیم، آخر یک مجلس عصرانه، عده ای رفتند، عده ای ماندند. من هم داشتم می رفتم بیرون که خوردم زمین و او دوید و بازوم را گرفت و بهم لبخند زدیم...» (1)

محمد محمدعلی قصه‌ی تهمینه را با ویرایش جدید و طرح جلدی متفاوت توسط کتابسرای تندیس روانه‌ی بازار کرده است. در چاپ تازه، متن داستان هم تغییر کرده است. از نوشته‌های پیشین او می‌توان به رمان‌هایی چون «برهنه در باد»، «نقش پنهان» و «آدم و حوا» و مجموعه‌داستان‌هایی از جمله «بازنشسگی» و «دریغ از روبه‌رو» اشاره کرد.

چاپ نخست قصه‌ی تهمینه در 1381 برای نخستتین بار توسط نشر افق به بازار آمد.

محمد محمدعلی در قصه‌ی تهمینه، داستانی از داستان‌های کهن ایرانی را در فضای معاصر بازتولید کرده است. او پیش از این نیز دست به چنین تجربه‌ای زده است. برای نمونه، در «باورهای خیس یک مرده» هم زمان را درهم نوردیده است.

او در گفت‌وگویی که با روزنامه‌ی اعتماد در این‌باره داشته است اذعان می‌کند که «رمان من جست‌وجوی سطور نانوشته قصه‌ی تهمینه و سهراب است، نه تهمینه و رستم. حالا تهمینه را در دوران معاصر فرض کرده‌ام. جایی که می‌شود قصه استقلال یک زن را نوشت. تهمینه با خیاطی زندگی می‌گذراند. حتی اگر اجتماع و تاریخ جلوی ترقی‌اش را نمی‌گرفت شاید می‌توانست هنرپیشه شود. این‌جا می‌شود تنهایی یک زن را دید.»

 اسمش سیروس است. نمی‌دانم اسم مستعار است یا واقعی. تو یکی از باغ های اطراف تهران همدیگر را دیدیم، آخر یک مجلس عصرانه، عده ای رفتند، عده ای ماندند. من هم داشتم می رفتم

تهمینه‌ی آقای نویسنده تنهاست و باید به‌تنهایی از عهده‌ی زندگی برآید و از سویی با تنها بودنش و نبود مردش کنار بیاید. او درگیر گذران زندگی ست. تهمینه یک زن امروزی است، ولی نه روشنفکر است و نه داشگاه رفته است، بااین‌حال دغدغه‌های زندگی مدرن را دارد.

در قصه‌ی تهمینه پس از جدایی تهمینه از سیروس، ما این بار با مرد ماجرا و دلاوری‌ها و سلحشوری‌هایش همراه نمی‌شویم، این بار با زن هم‌داستان می‌شویم و روایت او را پی می‌گیریم؛ زنی که در انتظار باز آمدن مرد است، بااین‌وجود از راه نمی‌ماند و جاه‌طلبی‌های خودش را دارد.

او پیش از این از مرد باردار می‌شود ولی پس از آن‌که مرد رفت، عشق دیگران را پس می‌زند و در پی یافتن سیروس به تهران می‌رود. شغل‌هایی را امتحان می‌کند و مهارت‌هایی را فرا می‌گیرد.

محمدعلی عامیانه نوشتن را بد نمی‌داند و پنهان نمی‌کند که داستانش را برای افراد عادی و نه ادبیات‌دان‌ها نوشته است.

محمدعلی با زبانی ساده ولی چندلایه روایتی بینامتنی را در گذرگاه زمان کهن و مدرن پیش می‌کشد، او داستانی خوشخوان را برای سطح وسیعی از خوانندگان به ادبیات ما افزوده است.