فردریک یا تاتر بولوار. اریک امانوئل اشمیت. مترجم: شهلا حائری. نشر قطره. چاپ اول. تهران: 1389. 1100 نسخه.216 صفحه. قیمت: 4500تومان.
«میتونم صحنه رو مجسم کنم. یک مادری که خیاط یا رفو گره ، میره طبقه آخر تاتر کمدی فرانسز روی نیمکتهای چوبی درب و داغون میشینه و با هر شعر راسین اشکهاش در میاد و تصمیم میگیره که اسم اون شاهزاده خانم رو روی بچه بیچارهاش بذاره. پس شما هم بچه طبقه ارزون تاترین، جایی که بهش میگن بهشت؟»[1]
بار دیگر اریک امانوئل اشمیت و نمایشنامه غریب دیگری از وی. این بار این نمایشنامه موضوعش خود تئاتر است. خود نمایش و هیجان و شگفتیای که صحنه تئاتر ایجاد میکند.
«فردریک یا تاتر بولوار» نمایشنامهای است بر گرفته از شخصیتی واقعی به نام فردریک لومتر. ظاهرا وی پسر زنی تنها و فقیر است که به رختشویی میپردازد و آرزوی بازیگری دارد. فردریک بعدها بازیگر مشهوری میشود که تمام فکر و ذکرش تئاتر و نمایش و زندگی است. او به دنبال صحنههای باشکوه و نمایشهای پر طمطراق نمیگردد بلکه میخواهد بخشی از زندگی را روی صحنه زندگی کند.
فردریک عاشق تئاتر است اما هم زمان عاشق زنی مرموز نیز میشود و تردیدهای وی آغاز میشود که باید بین تئاتر و این زن یکی را انتخاب کند.
نمایشنامه درباره این تردیدها سخن میگوید. زمانی که در هنگامه پیری و مرگ صحنه نمایش برای فردریک، صحنه زندگیاش میشود، لحظهای است که وی باید تصمیم بگیرد. فردریک لومتر بازیگری بسیار شجاع و نترس و در واقع یک جمهوریخواه واقعی در زمان انقلاب فرانسه است. کسی که از طبقه پایین اجتماع وارد تاتر شده و حالا این بخت را دارد که حرف طبقه خود را به گوش مردمی از سطحی دیگر برساند.
روزی دختر وزیر پیش او میآید تا از وی بازیگری یاد بگیرد اما فردریک به او دل میبندد و سخت عاشقش میشود به حدی که حاضر است صحنه نمایش را که تا این حد شیفته آن بود ترک کند. این نمایشنامه مربوط به دوران بعد از انقلاب فرانسه و تقریبا بعد از سلطنت ناپلئون است. وقایع در چنین بازه زمانی رخ میدهد. در این نمایشنامه زندگی بازیگر معروف این دوره فردریک لومتر از دوران کودکی تا زمان مرگ وی به تصویر کشیده میشود.
نثر و سبک این نمایشنامه نیز مثل شاهکارهای دیگر اشمیت همچون «عشق لرزه» و «نوای اسرار آمیز» تاثیر گذار و تکان دهنده است. نمایشنامه مملو از جملات زیبا و تاثیر گذار و عمیق است.
فردریک یا تئاتر بولوار دارای دو بخش است. بخش اول شامل نه پرده است که بیشتر به دوران کودکی و نوجوانی فردریک میپردازد که چگونه با همه مشکلات پیش رو مبارزه میکند تا به خواستهاش برسد و بخش دوم که از پرده دهم آغاز میشود، پنج پرده است و ماجرای آشنایی فردریک را با زنی به نام برنیس و لحظات مرگ این بازیگر مشهور را راویت میکند.
در پشت جلد در معرفی کتاب آمده است: در تاتر بولوار هستیم. تاتری که صحنه زندگی را تصویر میکند. در آن جا عشق ، کینه و دسیسه انسانها را به یکدیگر پیوند میدهد.
«بی سلیقگی، شکلکیه که در برابر چیزی که سلیقه ما نیست در میاریم. میشنوید آقای وزیر، هیاهوی بولوار، غرش انسانها، این همهمه، این زندگی، این بی صبری؟ اینها چیزیه که چهل سال باعث شده شاهها و وزیرانشون سقوط کنن. این مردم برای اینکه سردشون بود، گشنهشون بود، زندانها را خراب کردن، اشعار و آوازهای جدیدی خوندن، نون میخواستن، محل نمایش میخواستن. »[2]
پی نوشت:
[1] صفحه 55 کتاب
[2] صفحه 81 کتاب
چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟ مارتین هایدگر.مترجم: سیاوش جمادی. نشرققنوس. چاپ دوم. تهران: 1390. 1100 نسخه.455 صفحه. قیمت: 13000تومان.
« صرف این واقعیت که ما سالیان متمادی از عمر خود را ژرفکاوانه صرف رسالهها و نوشتههای متفکران بزرگ کنیم این وثوق را حاصل نمیآورد که ما خودمان نیز فکر میکنیم یا حتی آماده آموختن تفکریم. برعکس: اشتغال به فلسفه میتواند حتی به سخت سرانهترین نحوی رهزن راهمان شود، بدین سان که ما را فریفته این پندار ظاهر کند که چون پیوسته و بیوقفه فلسفه میورزیم پس فکر میکنیم.»[1]
"چه باشد آنچه خوانندش تفکر" مجموعه درس گفتارهای مارتین هایدگر یکی از معروفترین فیلسوفان قرن بیستم آلمان است. این مجموعه درس گفتارها را هایدگر در فاصله بین سالهای 1951 تا 1952 برای دانشجویانش ارائه داده است. ترم اول آن شامل ده درس گفتار و ترم دوم شامل یازده درس گفتار است. در نسخه نهایی کتاب هایدگر بین هر درس گفتار مرور گذرایی برآنچه نوشته است میاندازد.
در این کتاب هایدگر با قدرت، اندیشههای مدرن درباره تفکر را نقض میکند و استدلالهایش را چنان میچیند که ثابت کند در عصر حاضر آنچه صورت نمیگیرد، تفکر است. هایدگر این نتیجه را بر اساس تعریفش از معنای لوگوس ارائه میدهد و معتقد است در عصر حاضر آنچه لوگوس نامیده میشد قابل دسترسی نیست.
ادعای این کتاب این است که ما هنوز اندیشه نمیکنیم و اساسا تفکر کردن چیست؟ در این کتاب رد پای نیچه در جای جای اثر دیده می شود. فلسفه پیش از سقراطی، آسیب شناسی تفکر، مسئله هستی در پیوند با متافیزیک و بحث در ساحت وجودی انسان در عصر تکنولوژی از دیگر مباحث کتاب حاضر است.
با استناد به وضعیت مدرن تفکر، تحلیل مطالعاتی اثر «چنین گفت زرتشت» نیچه و تفسیرهایی از شعر هلدرلینگ، هایدگر میکوشد نشان دهد که آنچه در زمانه ما تفکر نامیده میشود تفکر و حتی خود تفکر نیست. هایدگر در این درس گفتارها چهار دلالت را پیش رو قرار می دهد که عبارتند از تفکر چیست؟ منطق چیست؟ متعلقات تفکر چیست؟ یا تفکر بر چه دلالت دارد؟ و در آخر چیست آنچه ما را به فکر کردن میخواند؟ در هر حال این کتاب از پرسش آغاز میکند و به پرسش ختم میشود.
این کتاب پیش از این با نام « معنای تفکر چیست؟» و با ترجمه فرهاد سلیمانیان از سوی نشر مرکز منتشر شده است. منتهی در این کتاب 112 صفحه ای یک چهارم متن اصلی کتاب ترجمه شده است. هر چند فرهاد سلیمانیان مدعی است چیزی از متنی که در اختیار داشته حذف نکرده و نسخه همان اندازه بوده که ترجمه شده است. و بخش دوم کتاب نیز به دلیل اینکه بیشتر قسمتهایش پیش از این ترجمه شده بود دوباره کاری نشده است. اما در متن جمادی ماجرای پارمنیدس فیلسوف یونانی سده شش پیش از میلادی و قصیده معروف او، دوبار آورده شده است. یک بار با ترجمه معمول و بار دیگر با روشی هرمنوتیکی و با نقد معانی دوران باستان با استفاده از واژههای یونانی.
سیاوش جمادی مترجم و برنده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی پیش از این ترجمه کتابهای«هستی و زمان» و « متافیزیک چیست» هایدگر را در پرونده خود دارد. وی در ابتدای این کتاب نیز پیشگفتاری قطور و بلند نوشته که تلاش کرده برای خوانندهاش مفاهیم و موضوعات کتاب را تبیین و توضیح دهد.
کتاب ترجمه خوبی دارد و می تواند زمینه مناسبی برای آشنایی علاقمندان با این فیلسوف باشد؛ حال چه او و اندیشه هایش را قبول داشته باشیم چه نه.
متنی از کتاب را برای آشنایی بیشتر می خوانید:
«آنچه در اینجا و هر جا میتوانیم آموخت این است: با دقت گوش سپردن. افزون بر این، آموختن گوش سپاری مطلبی مشترک میان شاگرد و آموزگار است. هم از این رو، آنگاه که در میان یکی را یارای گوش سپاری نیست نکوهشی بر هیچ کس وارد نیست، اما متقابلا شما نیز باید این حق را به آموزگار بدهید که ممکن است در کوشش آموزشی خود اشتباه کند و وقتی هم که اشتباه نمیکند چه بسا خود را معاف دارد از این که در هر مورد هر آنچه را گفته باید شود فرا پیش دیده گسترد.»[2]
پی نوشت:
[1] صفحه 77 کتاب
[2] صفحه 111 کتاب
تونل. ارنستو ساباتو. مترجم: مصطفی مفیدی. انتشارات نیلوفر. چاپ سوم. تهران: 1389. 1650 نسخه.174 صفحه. قیمت: 3500تومان.
«روزهای مقدم بر مرگ ماریا دهشتاناکترین روزهای عمر من بود. من نمیتوانم شرح دقیقی از آنچه احساس میکردم، میاندیشم، یا انجام دادم ارائه بدهم، زیرا گرچه بسیاری از وقایع را با جزییاتی باور نکردنی به یاد میآورم، ساعتها، حتی روزهای تمامی هستند که آنها را همچون رویاهایی مهآلود و مغشوش به خاطر میآورم»[1]
کافی است بگویم که من خوان پابلو کاستل هستم، نقاشی که ماریا ایریبارنه را کشت. پابلو کاستل نقاشی معروف و منزوی است که از منتقدان و روشنفکران گریزان است. وی معتقد است هیچ کدام از منتقدان قادر نیستند آنچه در نقاشی هایش عرضه شده را درک کنند. در یکی از نمایشگاههای گروهی که کاستل برگزار میکند، به زنی به نام ماریا ایریبارنه هانتر بر میخورد که به نکتهای در تابلوی او خیره شده که دیگران نسبت به آن بیاعتنا بودند. زن بدون اینکه حرفی بزند نمایشگاه را ترک میکند. کاستل عاشق این زن میشود و در فکر خود مدام به جزییات صحبتهایی میاندیشد که اگر روزی دوباره با او برخورد کرد به وی بگوید. کاستل در خیالبافیهایش مدام درگیر آن زن است. روزهای متمادی میگذرد تا اینکه روزی کاستل زن را به شکل اتفاقی در خیابانی میبیند و او را تعقیب میکند وبا او ارتباط میگیرد. زن همسر مرد کوری به نام آلنده است. با این حال ارتباط آنها ادامه پیدا میکند. ماریا از خود اطلاعات اندکی به کاستل میدهد. او مدام ازاینکه بخواهد چیزهایی درباره خود بگوید میگریزد و بیشتر تمایل دارد درباره کاستل و نقاشیهایش بداند و صحبت کند. او حتی از گفتن سن خود نیز پرهیز میکند. همین برخوردها کاستل را خشمگین میکند. وی تصور میکند چیزی از او پنهان نگه داشته میشود. کاستل به شدت کنجکاویاش افزوده میشود ومیخواهد بداند ارتباط ماریا با خانواده و خویشاناش چگونه است.
تونل بعد از اولین انتشار بی درنگ کتابی پرفروش در سطح بین المللی شد و به بیست و هشت زبان ترجمه شد. این کتاب ستایش بسیاری از منتقدان و نویسندگان را برانگیخت. از جمله آلبرکامو، توماس مان و گراهام گرین. آلبرکامو درباره این کتاب میگوید: تلخی و تندی، شور و حرارت آن را میستایم
بازجوییهای اعصاب خردکن کاستل مرتبا ادامه پیدامیکند. هر چیز کوچکی در صحبتهای ماریا ساعتهای طولانی فکر کاستل را به خود مشغول میکند. هر رفتار وی با دیگر صحبتها و رفتارهایش تطبیق داده میشود تا اینکه یک روز کاستل ماریا را محکوم میکند که همسر بیچارهاش را فریب میدهد. ماریا از این حرف کاستل ناراحت میشود و وی را ترک میکند. کاستل خوب میداند پیش از بیان این حرف پشیمان از حرفاش بوده است. کاستل که امیدوار بود عشق او به ماریا بتواند وی را از این انزوا بیرون بکشد اما نمیتواند خود را با واقعیت بیرون همساز کرده و احساساتش را کنترل کند. کاستل نامههای متعددی به ماریا مینویسد و از وی عذرخواهی میکند. اما او هرگز نمیتواند حسادت و سوءظن درونیاش را نسبت به ماریا از بین ببرد. سرانجام در حالی که آشفته و مغشوش است ماریا را میکشد.
کاستل این ماجرا را در زندان روایت میکند. داستان مونولوگی است که کاستل به بررسی ماجرایش میپردازد. در واقع داستان با یک فلاش بک به رویدادها روایت میشود. کاستل در زندان به همه اصول انسانی بی اعتقاد شده است. وی با جنونی پیش رونده جزییات واقعه را باز میگوید.
داستان تونل روایت تلخ زندگی آشفته و دوگانه و احساسات مغشوش هنرمند نقاشی است که در انزوایش آرام آرام میپوسد. او از منتقدان منتفر است و حتی از نقاشی نیز انزجار دارد. در جایی از داستان میگوید: "بیش از هر گروه دیگری از نقاشها بیزارم. البته تا حدی به آن علت که نقاشی رشتهای است که من بهتر از رشتههای دیگر از آن سر در میآورم و معلوم است که برای ما بسیار موجهتر است که چیزهایی که از آن سر در میآوریم بیزار باشیم."
تونل بعد از اولین انتشار بی درنگ کتابی پرفروش در سطح بین المللی شد و به بیست و هشت زبان ترجمه شد. این کتاب ستایش بسیاری از منتقدان و نویسندگان را برانگیخت. از جمله آلبرکامو، توماس مان و گراهام گرین. آلبرکامو درباره این کتاب میگوید: تلخی و تندی، شور و حرارت آن را میستایم.
مترجم در مقدمه کتاب درباره این اثر مینویسد: ادبیات و هنر و فلسفه، بازتاب شرایط زندگی اجتماعیاند. اگزیستانسیالیسم به عنوان یک فلسفه و شاید رهنمودی برای عمل اجتماعی نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این یادداشت کوتاه تنها میخواهم برداشت خودم را از این جهانبینی که رمان حاضر یک نمونه بارز از آن است به اختصار بیان کنم و البته که خواننده صاحب نظر از شرح و توصیف این نگارنده مستغنی است و این نوشتار برای او تنها جنبه یک یادآوری و شاید تکرار را دارد. ولی گاه یادآوری و تکرار سودمند است.
تونل بعد از اولین انتشار بی درنگ کتابی پرفروش در سطح بین المللی شد و به بیست و هشت زبان ترجمه شد. این کتاب ستایش بسیاری از منتقدان و نویسندگان را برانگیخت. از جمله آلبرکامو، توماس مان و گراهام گرین. آلبرکامو درباره این کتاب میگوید: تلخی و تندی، شور و حرارت آن را میستایم. نشریه لوسوار به آن به منزله شعر و زیبایی از جنون و مرگ خوشامد گفت. این رمان که نخستین اثر از بزرگترین رمانهای سه گانه امریکای لاتین است، پیش از این در انگلیس منتشر نشده بود. ساباتو یکی از پرآوازهترین آرژانتین است. این کتاب سی و نه فصل دارد و یک مقدمه درباره فلسفه اگزیستانسیالیست که داستان در این افق نوشته شده، ضمیمه کتاب است.
این کتاب با ترجمه بسیار روانش داستان پر حرارتی را بازگو میکند و یکی از تاثیرگذارترین رمانهایی است که تا کنون به فارسی برگردانده شده است. در نقدهای این رمان از دیدگاه روانشناسانه کاستل را بیماری با شخصیت دو قطبی معرفی کرده اند. شخصیتی که دورههای متناوب افسردگی و سپس شادی را پشت سر میگذارد و نمیتواند احساساتش را با واقعیت بیرونی منطبق کند. از این جهت میتوان در این رمان با ویژگیهای یک شخصیت دوقطبی به خوبی آشنا شد.
«مساله این نیست که من از موضوعات سر در نمیآورم. درست برعکس، ذهن من همیشه درکار است. ولی ناخدای یک کشتی را در نظر بگیرید که مرتبا وضعیتش را روی نقشه مشخص میکند. و با دقت و وسواس زیاد مسیری را به سوی هدف تعقیب میکند. و در عین حال در نظر بگیرید که نمیداند چرا به آن سمت میراند. حالا متوجه میشود؟»[2]
پی نوشت :
[1] صفحه 141 کتاب
[2] صفحه 47 و 48 کتاب
زبان، خانه وجود. هیدگر. مترجم: جهانبخش ناصر. با مقدمه رضا داوری اردکانی. انتشارات هرمس. چاپ اول. تهران: 1391. 2000 نسخه.114 صفحه. قیمت: 2500تومان.
«تومیو تسوکا: زبان ما فاقد آن توانایی تجدید است که تصور متعلقات شناسایی را در نظام روشن و فارغ از ابهامی، مبتنی بر نسبتهای متقابل بالا و پایین فراهم آورد.
هیدگر: آیا شما براستی این ناتوانی را عیب زبان خود میدانید؟
تومیو تسوکا: روزگار چنان است که مانع صحبت عالم آسیای شرقی با عالم اروپایی نمیتوان شد و بدین جهت باید هرچه بیشتر در پرسش شما تامل کرد.
هیدگر: شما اکنون انگشت بر رگ پرسشی نهادهاید که محل نزاع است و من بارها درباره آن با گراف کوکی گفتگو کردهام. مرادم این پرسش است که آیا از برای مردم اهل آسیای شرقی لازم است و آیا ایشان مجازند که سیستم مفهومی اروپایی را بگیرند و به کار بندند.»[1]
«زبان، خانه وجود» در واقع گفتگویی است میان یک ژاپنی و مارتین هیدگر فیلسوف قرن بیستم اروپا. موضوع این گفتگو زبان است.
گفتگو با یاد و خاطره گراف شوتسو کوکی آغاز میشود که زمانی شاگرد هیدگر بوده است. ژاپنی به هیدگر میگوید که گراف کوکی پس از بازگشت از اروپا به ژاپن در کیوتو تدریس زیبایی شناسی هنر و شعر ژاپنی را به عهده گرفت و فیلسوف متعجب میشود که چگونه ممکن است هنر و شعر ژاپنی را از طریق زیبایی شناسی درک کرد، زیرا زیبایی شناسی وجهی از تفکر غربی است و قاعدتا باید با تفکر آسیای شرقی بیگانه باشد.
ژاپنی از ناگزیر بودن و ضرورت رجوع به فلسفه اروپایی و زیبایی شناسی میگوید و چون هیدگر میپرسد شما چرا ناگزیرید که از زیبایی شناسی مدد بگیرید پاسخ میشنود که: چون در زیبایی شناسی آن مفاهیم لازم را مییابیم که به مدد آنها میتوانیم هنر و شعر خود را ادراک کنیم. اما هیدگر از این پاسخ تعجب میکند و میپرسد چرا چارهای جز توسل به مفاهیم اروپایی ندارید؟ ژاپنی جواب میدهد: در مواجهه با تفکر اروپایی زبان ما دچار ناتوانی شده است و با آن نمیتوانیم متعلقهای شناسایی را در نظامی روشن قرار بدهیم.
نکته اصلی در این گفتگو نمایش پریشانی و ضعف زبان در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته درمواجهه با زبان و فرهنگ فکری غرب است.
رضا داوری اردکانی که مقدمه مفصلی بر این کتاب نگاشته است معتقد است، ما اروپایی شدن جهان را نادیده میانگاریم و حتی اگر در دشمنی با آن بکوشیم باید اذعان داشت که از درون اروپا را مرتبه کامل علم و عقل در تاریخ فکری بشر میدانیم و دنبال مقصر و موانعی میگردیم که ما را از رسیدن به مرتبه اروپایی یا امریکایی بازداشته است. جهان غیرغربی دیگرراهی به سرچشمه خرد غربی ندارد و بهرهاش از تجدد جز مشارکت در مصرف اشیاء غربی نیست. لذا درگیر خرد انتزاعی میشود و به جای اندیشیدن به آینده و جستجوی راه زندگی، دل خود را به مطالب غالبا خطابی و فلسفی و ایدئولوژیک خوش میکند.
دیدن و فهمیدن چیزها و کارها با نگاه و مفاهیم غربی ضرورتا مستلزم همسخنی با غرب نیست و مخصوصا اگر کسی غرب و تجدد غربی را کمال تاریخ بینگارد از این همزبانی دور است. هیدگر جایی در گفتگوی خود اشاره میکند که تیرگی چشمها چندان فزونی گرفته که آدمی دیگر نمیتواند دریابد که اروپایی شدن آدمی و کره زمین راه بازگشت به سرچشمه اصلی را بسته و این چشمهها از جوشش باز ایستاده است. داوری اردکانی خواندن این اثر را سخت و دشوار میداند و درک آن را به مراتب سخت تر. زیرا در این متن پر است از اشاراتی که بین هیدگر و ژاپنی گذشته است.
در باب ترجمه این کتاب که توسط جهانبخش ناصر صورت گرفته، باید گفت جهانبخش ناصر متاسفانه در زمستان سال 1388 چشم از جهان بسته است. وی از زمانی که روزنامه نگاری را ترک کرد، کمتر در محافل دیده شد و بیشتر به کار وکالت پرداخت. وی بسیار خوب با هیدگر و فلسفه وی آشنا بود. و حتی مدتی نیز در آلمان زندگی کرد و با زبان آلمانی آشنا شد. اما پیش از اینکه کتاب منتشر شود وی از دنیا رفت.
رضا داوری اردکانی ضمن اینکه مقدمهای بر این کتاب نوشته است، درباره مترجم و آشنایی وی با او، و میزان فرهیختگی اش چند قلمی زده است. این کتاب کوچک یکی از آثار مهم هیدگر است. این گفتگوها در دو سال 1953 و 1954 به رشته تحریر درآمده است. این ملاقات میان هیدگر و یکی از اساتید دانشگاه سلطنتی توکیو صورت گرفته است. نام وی تومیو تسوکا است. بعدها همین گفتگو توسط وی به ژاپنی منتشر شده و در مقدمه گفته است نه هیچ گاه این سخنها بر زبانش رانده شده و نه هرگز شاگرد شوتسو کوکی، نخستین شاگرد ژاپنی هیدگر بوده است که این گفتگو با یاد او آغاز میشود. هیدگر در این گفتگو خودش را یکی از اهل پرسش نامیده و یادآور این نکته در فلسفه وی است که : پرسیدن پارسایی تفکر است.
در ادامه این گفتگو با توضیح مختصری از مترجم: مقالهای میخوانیم به نام «هیدگر و شاگردان ژاپنی او». این یادداشت کوچک. فصلی از کتابی است ازهاینریش ویگند پتست که خاطرات خود را از هیدگر به صورت کتابی منتشر کرده است.
یادداشت کوتاه دیگری به نام «بیداری و تفکر» ترجمه یکی دو صفحه از جلد 54 آثار هیدگر است که در آن که نشان میدهد هیدگر با طریقت ذن ژاپنی خویشاوندی دارد و به معنی بیداری این مذهب نزدیک است.
و در پایان یادداشت کوچک دیگر است با نام «یوهان پتر هبل» که مترجم این کتاب، آن را از جلد سیزدهم مجموعه آثار هیدگر ترجمه کرده است. این یادداشت به دنبال بررسی شعر و قصههای هبل به این نکته میپردازد که روح زبان چه در خود نهان دارد.
این کتاب کوچک توسط نشر هرمس تحت عنوان فلسفه و کلام 74 منتشر شده و به بازار کتاب عرضه شده است.
«بیشترمردم گمان میکنند زبان محلی، صورتی کژ و ناساز از زبان مردم درس خوانده و زبان کتابت است. اما حقیقت امر خلاف این است. زبان محلی سرچشمه پوشیده در اسرار هر زبان کاملی است. از این سرچشمه به سوی ما روان میشود، همه آنچه روح زبان در خود نهان دارد.»[2]
پی نوشت:
[1] صفحه 23 کتاب
[2] صفحه 112 کتاب
آن بیست و سه نفر. احمد یوسفزاده. انتشارات سوره مهر. چاپ اول. تهران: 1393. 2500 نسخه.408 صفحه. قیمت: 13900تومان.
« برخلاف تصورمان ابووقاص خیلی آتشی نشد. گفت:" پس شما میخواید قهرمان بازی در بیارید! شما میخواید مثل بابی ساندز مشهور بشید! ولی کور خواندید. همین جا از گرسنگی میمیرید. صداتون از این دیوار هم اون طرف تر نمیره. " این را گفت و از زندان خارج شد. جمع شدیم دور هم. یک گام جلو افتاده بودیم. احساس پیروزمندانهای داشتیم. گذشته از این، تهدید شکنجه با آب جوش هم عملی نشده بود. امیدوار بودیم تا آخر راه پیش برویم. »[1]
آن بیست و سه نفر در واقع خاطرات بیست و سه نوجوانی است که در عملیات بیت المقدس به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. احمد یوسفزاده، یکی از آن نوجوانان است که پس از آزادی خاطراتش را در این کتاب به تصویر کشیده است.
بیست و سه نوجوان پس از دستگیری به کاخ صدام حسین منتقل میشوند و با وی دیدار میکنند. صدام حسین از دیدن آنها متعجب میشود. وی به آنها میگوید آزادشان خواهد کرد تا بروند درس بخوانند و دکتر ومهندس بشوند و بعد از آن برایش نامه بنویسند. در آن جلسه صدام حسین به آنها میگوید اکنون باید در کلاس درس باشند نه در جبهه و اظهار میدارد کودکان دنیا کودکان ما هستند.
صدام حسین با این حال نوجوانان را وادار به اعتراف اجباری میکند و از آنها میخواهد بگویند به اجبار حکومت ایران به جنگ واداشته شدهاند. نوجوانان دست به اعتصاب غذایی میزنند و پس از پنج روز بی غذایی و بی آبی نیروهای عراقی مجبور میشوند آنها را نزد سربازهای اسیر ایرانی در اردوگاه رمادی بفرستند. از آنجا نیز به اردوگاه موصل و بین القفسین فرستاده میشوند و دوران طولانی اسارت را میگذرانند.
این خاطرات بیشتر مربوط به بخش نخست اسارت آنان است. در این اثر خاطرات همه این بیست و سه نفر به شکل داستانی و با تعلیقهای روایی به تصویر کشیده میشود. این کتاب حاوی خاطرات و رشادتهای نوجوانان رزمندهای است که مقاومت را ترجیح میدهند و حماسه بزرگی میآفرینند.
بیست و سه نوجوان رزمنده در سال 1361 در عملیات بیت المقدس توسط نیروهای عراقی دستگیر میشوند. عملیاتی که منجر به آزادسازی خرمشهر می شود. در پی این عملیات خشم صدام حسین بالا میگیرد. اکثر این نوجوانان از بچههای کرمان هستند و از تیپ ثارلله داوطلب جنگ شده بودند. این نوجوانان پس از اینکه وارد کاخ صدام میشوند مورد بازجویی قرار میگیرند. صدام حسین آنان را وادار به بیان اعتراف های اجباری میکند و از آنان میخواهد اجباری بودن اعزام نوجوانان به جبهههای جنگ در ایران را تایید کنند. کاری که میتوانست افکار عمومی جهانیان را بر علیه ایران تشدید کند. این اعترافات می توانست همچنین افکار عمومی را در جهت خواستههای رژیم بعث عراق تغییر دهد و دنیا را با آنها همسو کند.
نویسنده کتاب که خود یکی از نوجوانان به اسارت کشیده شده است مینویسد: دلیل این جنگ روانی این بود که عراقیها در جریان عملیات بیت المقدس شکست سختی خورده بودند و قصد داشتند آن شکست را جبران کنند. صدام حسین پیش از عملیات گفته بود اگر ایران بتواند خرمشهر را آزاد کند من کلید بصره را به ایران تحویل خواهم داد. زمانی که بعثیها خرمشهر را از دست دادند، این پروژه را برای فرار از شکست خود ترتیب دادند و در روزنامههای عراقی اکاذیبی را به ما نسبت دادند.
نوجوانان برای فرار از این جنگ روانی دست به اعتصاب غذایی میزنند و پنج روز کامل آب و غذا نمی خورند. آنها با اعتصاب خود یک بار دیگر صدام حسین شکست میدهند. نوجوانان زندان بغداد را ترک میکنند و اردوگاههای دیگر نزد سایر سربازهای اسیر ایرانی فرستاده میشوند.
صدام حسین به همراه دخترش از این بیست و سه نوجوان دیدار میکند و با آنها عکس میگیرد که همین عکسها دست آویز روزنامههای عراقی میشود. احمد یوسفزاده پس از آزادی برای صدام حسین نامهای مینویسد و وی را محکوم میکند که بر سر کودکان حلبچه گاز خردل ریخته و امیرشاه پسندی نوجوان پانزده ساله کرمانی را با سختترین شکنجهها آزار داده است. کاری که با ادعاهایش مبنی بر این که کودکان دنیا کودکان ما هستند در تناقض است. احمد یوسفزاده این نامه را در سال 1375 برای صدام حسین مینویسد که ضمیمه کتاب است.
نویسنده در مقدمه کتابش مینویسد: "ماجرای این بیست و سه نفر اتفاقی است که در هیچ جنگی رخ نداده است."
احمد یوسف زاده این ماجرا را در سال 1370 یعنی یک سال پس از آزادیاش به رشته تحریر در میآورد. ماجرا توسط یکی از جوانان نوشته میشود و به کتابی کم حجم در میآید. پس از آن در سال 1385 داستان این کتاب توسط مهدی جعفری به مستندی سیزده قسمتی در میآید که از شبکه چهار پخش میشود. وقایع کتاب مربوط به سی سال پیش است و نگارش آن بر اساس دست نوشتههای نویسنده و همچنین فیلم مستند مهدی جعفری است که حاوی ساعتها مصاحبه با گروه بیست و سه نفری است. در این کتاب فقط به هشت ماه از هشت سال و سه ماه و هفده روز اسارت این نوجوانان است و باقی سالهای اسارت در رمادی، موصل و بین القفسین هنوز به رشته تحریر در نیامده است. تقسیم بندی کتاب فصلهای سال را نمایندگی میکند. یعنی در چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان روایت میشود که همگی مربوط به سال 1361 است. از این بیست و سه نفر 16 نفر اهل کرمان هستند و در حال حاضر تنها یکی از آنها چشم از جهان فرو بسته است.
این کتاب حاوی یک پیش فصل است که شامل هفت بخش کوتاه به عنوان مقدمه داستان است و چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان. در پایان کتاب نیز نامه احمد یوسف زاده به صدام حسین و تعدادی عکس از روزنامهها و گروه بیست و سه نفره ضمیمه شده است.
پی نوشت:
[1] صفحه 350 کتاب
فستیوال خنجر. مجموعه اشعار سید حسن حسینی به کوشش اسماعیل امینی. انتشارات سوره مهر. چاپ اول. تهران: 1393. 2500 نسخه.120 صفحه. قیمت: 6900تومان.
درباره کتاب
«فستیوال خنجر» مجموعه شعر تازهای است از زنده یاد سید حسن حسینی، از پایه گذاران شعر انقلاب که توسط اسماعیل امینی گردآوری و تدوین شده است. در این کتاب شعرهای تاکنون منتشر نشده سید حسن حسینی و تعدادی از مقالات و نقدهای اسماعیل امینی بر شعرهای سید حسن حسینی نیز منتشر شده است. اسماعیل امینی در این مقالات به بررسی رویکرد و نگاه سید حسن حسینی دراشعار وی میپردازد.
سید حسن حسینی از پایه گذاران شعر انقلاب بود و بسیاری وی را یکی از اساتید شعر در حوزه ادب آیینی میدانند. اسماعیل امینی در یکی از مقالات کتاب اشاره میکند وی علاوه بر شعر به نقد و پژوهش و ترجمه و نثر نویسی نیز می پرداخت و آثار خوبی در این زمینهها به یادگار گذاشته است. وی علاوه بر اشعار آیینی که بیشتر به این اشعار شهره دارد، اشعار طنز نیز دارد که نمونههایی از آن در همین کتاب آورده شده و نشان میدهد طنزنویسی را نیز به خوبی اشعار آیینی دنبال کرده است. وی به سرودن شعر طنز علاقه ویژهای داشت و برایش کوشش بسیار میکرد. مجموعه اشعار طنزی که تاکنون از وی منتشر شده عبارتند از « نوشداروی و طرح ژنریک» و « برادهها». امینی پیش از این نیز مقالات و نقدهایی بر اشعار وی نوشته و منتشر کرده بود. در این کتاب علاوه بر این که اشعاری از وی را برای اولین بار منتشر میکند به نقد و بررسی این اشعار نیز میپردازد.
درباره شعر سید حسن حسینی
اسماعیل امینی درباره شعر وی میگوید: سید حسن حسینی آرمان گرا است. او با چراغ سخن به جستجوی انسان برخاسته و هر گذرگاه و کوچهای را میگردد و هر چه بیشتر میگردد کمتر مییابد. آرمان گرایی و کمال جویی در اندیشه و شعر حسینی به گونهای نیست که با خوش خیالی وضع موجود عالم و آدم را همان وضع مطلوب بپندارد و آراستن چهره مدعیان دروغین کمال و دیانت هنر خویش را به کار بندد.
اسماعیل امینی درباره این مجموعه مینویسد: این سرودهها را خانواده سید حسن گرد آوردهاند و اغلب آنها پیش تر منتشر نشده است. همچنین این اشعار از میان دست نوشتههای شاعر انتخاب شده و نقطه اشتراک آنها نگاه و بیان طنز آمیز آنها است.
در مقالهای به نام «دهانهای رسمی چیزی برای گفتن ندارند» مینویسد: «نوشداروی طرح ژنریک» مجموعهای است از سرودههای کوتاه سید حسن حسینی که طنز و انتقاد وجه غالب اشعار آن است. در این شعرها تاجر، عارف، زاهد و شاعر بازیگران اصلیاند. اما در مجموعه «فستیوال خنجر» محوریت اصلی با انسان معاصر و زندگی اوست. این اشعار ملموس هستند و کمتر به موضوعات فلسفی و عقیدتی میپردازد.
چگونگی گردآوری و تدوین کتاب
اسماعیل امینی درباره این مجموعه مینویسد: این سرودهها را خانواده سید حسن گرد آوردهاند و اغلب آنها پیش تر منتشر نشده است. همچنین این اشعار از میان دست نوشتههای شاعر انتخاب شده و نقطه اشتراک آنها نگاه و بیان طنز آمیز آنها است.
محتوای کتاب
این کتاب حاوی مقدمهای درباره ویژگیهای شخصیتی و اشعار سید حسن حسینی و همچنین نحوه تدوین و گردآوری مجموعه است. همچنین شامل سه مقاله از اسماعیل امینی در نقد و بررسی اشعار سید حسن حسینی است که عبارتند از: دهانهای رسمی چیزی برای گفتن ندارند، گفتن و نگفتن و گل این باغ با داغ تو خندید که تاملی است بر مجموعه شعر سفرنامه گردباد سروده سید حسن حسینی از منظر طنزآوری که با نظر به کتاب «طنز و انتقاد در ادبیات بعد از انقلاب اسلامی» نوشته ابوالفضل زرویی نصرآبادی نوشته شده است. همچنین حاوی چهل و هشت شعر کوتاه و بلند است که عمده آنها اشعار منظوم شاعر است و برخی اشعار نیمایی و سپید نیز در این مجموعه دیده میشود. قدیمیترین شعر این مجموعه تاریخ سال 63 را زیر خود دارد و ناماش «مخلوقات» است.
« رابطه
آن قوم که شهر در ظلومی شدهاند
از ره نرسیده خویش و بومی شدهاند
از روزنه رابطههای مخصوص
مسئول روابط عمومی شدهاند»[1]
پی نوشت:
[1] صفحه 82 کتاب