«جبرییل(ع)
یا رسولالله بهرت خوش خبر آوردهام مژدهات از نسل زهرا دو پسر آوردهام
روشن است سبطین شود چشمان حقبینت ببین از بهشت اینک تو را شهد و شکر آوردهام
هردو محبوب خدا و هردو سالار بهشت مژده میلاد دو نور بصر آوردهام
پیغمبر (ص)
جبرئیل از بهر من شیرین خبر آوردهای یاد مرجان، لولو لالایتر آوردهای
هست در دست علی قنداقة نور دلم یا علی برگو چه نام این پسر آوردهای»[1]
هر سال روزهای عزاداری تاسوعا و عاشورا دستههای عزاداری در خیابانها به راه میافتند و تکیهها خودشان را برای مراسم سنتی تعزیه آماده میکنند. اما باید گفت چند سالی است تعزیه خوانی آن طور که در شهرها و روستاهای کوچک و بزرگ ایران رونق داشت، سکهای ندارد و دستههای تعزیه خوانی کم کم رو به زوال هستند.
در روزهای عزاداری امام حسین(ع) آنچه بیشتر به نمایش در میآید دستههای سینه زنی است که خیابانها را بالا و پایین میروند. باید دید چه عواملی تاثیر گذار بوده تا این مراسم و نمایش سنتی از چشمها بیفتد. بازیگران قدیمی دستههای تعزیه خوانی یکی یکی از میدان بیرون میروند و تنها جای خالیشان بر صحنه باقی میماند. صحبت در این مورد بسیار است که باید به آسیب شناسی تعزیه و نمایشهای سنتی پرداخت.
تعزیه یکی از قدیمیترین هنر نمایشی ایران است. هنری که با دین پیوند خورده و بیانگر احساسات دینی مردم این مرز و بوم است و با آداب و رسوم مردم پیوند خورده و باید در حفظ و رونق و گسترش آن کوشید. کتاب نامه تعزیه به قلم غلامعلی نادعلیزاده یکی از کتابهایی است که در این زمینه تالیف شده است.
در این کتاب سعی شده تعزیههای جدیدی بر تعزیه امام حسین(ع) افزوده شود. نامه تعزیه حاوی سی و دو مجلس تعزیه است که توسط نویسنده گردآوری شده است. از این تعزیهها میتوان به آتش نمرود، تعزیه غزوه احد، تعزیه طوفان نوح، تعزیه شهادت حضرت علی، تعزیه تولد حضرت موسی، تعزیه خضر، تعزیه حضرت عبدالعطیم حسنی، تعزیه باب الحوائج، تعزیه حسنین، تعزیه شاه عباس و نابینا و غیره اشاره کرد.
حسین معلم دامغانی نیز بر این کتاب مقدمهای نوشته است. وی در این مقدمه ذکر کرده است وقتی دانش آموزان از من میپرسند چیست این حکایت زلف گیسو و چشم و ابرو که دیوان خواجه را پر ساخته؟ می گویم آن خود تو هستی چرا که هیچ موجودی زیبا تر از تو نیست تا او را تماشا کنی و ان حکایت چیزی است زیبا در درون ذات انسانی.
غلامعلی نادعلیزاده دامغانی، در خلق مجالس جدید تعزیه از منابع و ماخذ معتبری چون قرآن کریم، تاریخ انبیا، متون داستانی، کتب مقتل، منتهی الامال، نفس المهموم اثر محدث قمی، ناسخ التواریخ سپر، لهوف سید بن طاووس و غیره استفاده کرده است. بعضی از این مجالس تعزیه که هیچ تاریخ و داستان مدون یا حتی نقل شفاهی در مورد آن وجود ندارد با استفاده از تخیل و فنون نمایشنامه نویسی نوشته شده است.
این کتاب جلد اول نامه تعزیه است و قرار است جلد دیگری بر آن افزوده شود. وی اشاره کرده است در خلق مجالس جدید تا انجا که میشده است از منابع معتبر بهره برده ولی در تنظیم برخی از مجالس به منابعی نه چندان معتبر استناد کرده و یا از تخیل خود بهره برده است. این کتاب مصور رنگی است و در 520 صفحه منتشر شده است.
از دیگر تعزیههایی که در این کتاب آورده شده است میتوان به : هابیل و قابیل، شهر لوط، حضرت فاطمه و حضرت معصومه(ع) نام برد.
پی نوشت:
[1] از تعزیه امام حسین(ع) و نام گذاری وی
برادرت را صدا کن . نادر ابراهیمی . انتشارات سوره مهر. چاپ اول. تهران: 1393. 2500 نسخه.34 صفحه. قیمت: 3500تومان.
« من نمیتوانم گریه نکنم. به خدا نمیتوانم. دست خودم که نیست. تا حالا صد دفعه تصمیم گرفتهام توی صورت پدرم نگاه کنم و بخندم اما توی صورتش نگاه میکنم و به یاد آن روز بد، آن روز کثیف و نکبت بار میافتم. »[1]
"برادرت را صدا کن" از مجموعه قصههای انقلاب برای بچهها و نوجوانان ما، مجموعه داستانهای کوتاهی درباره روزهای اوج انقلاب است که به قلم نادر ابراهیمی نوشته شده اند.
این داستانها پیش از این در سال 58 یک بار منتشر شده بودند. نویسنده با نگارش این داستانها تلاش میکرد وقایع انقلاب و آرمانهای آن را با زبان ساده و داستانی به مخاطب نوجوان منتقل کند. ابراهیمی پیش از این نیز قصههایی برای گروه سنی کودک و نوجوان به رشته تحریر در آورده بود.
کلاغها، دور از خانه، قصههای گلهای قالی و من راه خانه بلد نیستم از داستانهای نادر ابراهیمی برای گروه سنی کودک و نوجوان است. این آثار به دلیل ساختار و محتوا از کتابهایی که در همان زمان برای این گروه سنی نوشته میشد متمایز بودند. نادر ابراهیمی نویسنده، فیلم ساز، روزنامه نگار و ترانه سرا در سال 87 درگذشت.
نادر ابراهیمی در مقدمه کتاب "برادرت را صدا کن" مینویسد: ماجراهای انقلاب را -که کل آنها حدود بیست تا میشود و در تمامشان بچهها نقش اساسی داشتهاند- در اوج انقلاب مقدس ما، بچههای نقاط مختلف ایران برای من فرستادند یا به من سپردند، با واسطه آشنایانی که داشتم یا در طول سفرهایی که به سراسر ایران میکردم. در اوج انقلاب امکان حروف چینی این قصهها وجود نداشت. شش تای آنها را مرتب کردم، از حالت گزارش ساده به شکل قصه در آوردم، با دست و خودنویس نوشتم و چاپ کردم.
نادر ابراهیمی
این قصهها که درباره گوشه و کنار بزرگترین انقلاب تاریخ حیات بشر است، یادگاری ست عزیز که دوست دارم از من و بچههایی که این یادداشتها و خاطرات را به من سپردند، باقی بماند.وی ادامه میدهد: این طور قصهها را در آن روزگار جلد سفید مینامیدند زیرا هیچکس وقتی برای درست کردن و به چاپ رساندن یک جلد زیبا نداشت. بعد از چاپ این شش جلد، کارهای جدی بعدی از انقلاب پیش آمد و من برای راه اندازی سازمان داوطلبان هلال احمر به سازمان هلال احمر رفتم و شب و روز کار کردم. بعد هم گرفتاریها و فشار زندگی فرصت نداد که همه آن ماجراهای پرشکوه تلخ و شیرین را قصه کنم. شش طرح دیگر را به تدریج سر و سامان دادم اما تمام نکردم و به چاپ نرساندم . الباقی ماجراها و طرحها همینطور ماند که ماند. امسال – سال 73- به همت حوزه هنری پنج تای اول، به صورتی زیبا همراه با تصویر، تجدید چاپ میشود که شده است و میبینید. به امید حق اگر زنده بمانم آن شش تای دیگر را هم سال دیگر باز در سالگرد انقلاب بزرگ و پر شکوهمان به چاپ خواهم سپرد و اگر باز هم جان سختی کردم و ماندم، شاید آن هشت تای دیگر را سالهای بعد...
این قصهها که درباره گوشه و کنار بزرگترین انقلاب تاریخ حیات بشر است، یادگاری ست عزیز که دوست دارم از من و بچههایی که این یادداشتها و خاطرات را به من سپردند، باقی بماند.
در پایان یادداشت و مقدمه کتاب نیز ضمن تشکر از شکور لطفی و انتشارات فرزین ناشر اولیه این کتابها مینویسد: انقلاب ما چنان بود که اگر صدها کتاب بزرگ درباره آن نوشته شود، باز هم کم است. این چند کتاب کوچک مثل ستاره کورسوزن کم رنگیست در آسمانی صاف و بی مهتاب. این یادداشت تاریخ سال 72 را زیر خود دارد.
برادرت را صدا کن حکایت دختر بچهاى جهرمى است که در روزهاى اول انقلاب همراه پدرش به تظاهرات می رفته و در یکی از این تظاهراتها پدرش به شدت زخمی میشود و هراس و وحشت را تجربه میکند. همان وقت برادرش به سربازی می رود و برغم او افزوده میشود. عدهای از بچههای نوجوان جهرم در گیر و دار انقلاب شهید میشوند و در پایان با کشتن فرماندار نظامی و رییس شهربانی جهرم انتقام خودشان را از آنها میگیرند. با این حال با گذشت سالها، معصومه هنوز وقتى به یاد چهره پدر در آن روز مىافتد، گریهاش مىگیرد.
"نیروی هوایی"، "پدر چرا تو خانه مانده است؟"، "سحرگاهان همافران اعدام میشوند" و "جای او خالی" از دیگر قصههای مجموعه قصههای انقلاب است که جداگانه توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
تصویرگر این مجموعه و از جمله کتاب برادرت را صدا کن، کبری ابراهیمی است.
پی نوشت:
[1] پشت جلد کتاب
آخرین انسان . موریس بلانشو. مترجم: ایمان گنجی. انتشارات رخداد نو. چاپ اول. تهران: 1393. 1000 نسخه.110 صفحه. قیمت: 6500تومان.
«شاید تو استثنا خواهی بود، همان روشنایی که تاریک نمیشود. شاید تو از درهای دهشت بدون لرزشی عبور کنی که اینجا معادل آرامش است، همان رعشهی آرامشی است که موج به موج خود را بر آن بالا میکشیم و نگهبان سبکبارمان را نیز تا سطح خودمان ترفیع میبخشیم»[1]
آخرین انسان
بلانشو در آخرین انسان به مفهومی میپردازد که نیچه جایی در کتاب چنین گفت زرتشتش بیان کرده و آن خوار شمردنیترین کسان و کسانی است که حقیرتر از انسان هستند. در این رمان بلانشو از زاویه دید اول شخص استفاده میکند. این رمان نیز مثل سایر رمانهایش دارای هیچ شخصیت به نامی نیست و شخصیتها با ضمایر معرفی میشوند. در این رمان راوی از کسی سخن میگوید که نامش را " او" خطاب میکند. راوی به ریزترین و پنهانیترین خصوصیات "او" و خودش در برخورد با "او" میپردازد. از احساس ترس و عشق و شادمانیها و سیاهترین رنجها. در نهایت هم " او" و هم "من" در سطرهای پایانی محو می شوند و به مرگی خاموش میروند.
بلانشو و شخصیتهای بینام
در مقدمه کتاب مترجم درباره این رمان مینویسند:" بلانشو هم در نظریه خویش و هم در نوشتار داستانیاش اهمیت فراروانی به ضمیر شخص غایب میدهد و همانطور که برای مثال در اثری مثل "کافکا تا کافکا" تا "مکالمههای بی پایان" نشان داده، نوشتار ادبی حتی کارکرد عمومی زبان را نوعی کشتن میداند و به همین خاطر تنش بین من و او بین محو شدن "من" و متصل شدن به اجتماع دوستان یا "ما" را میتوان در اغلب آثار او دید.
دشواریهای ترجمه
مترجم به دلیل همین کاربرد ضمایر ترجمه این متن را دشوار دانسته و درباره این رمان نوشته است به نظر میرسد بلانشو با نوشتن این رمان میخواسته است رمانی ضد تفسیری بنویسد. به عبارت دیگر آنقدر همه جملات این رمان انباشته از معنا هستند که کسب و کار تفسیر برای کشیدن معناهای پس از آنها و ارتباط دادنشان به گفتمانهای مختلف دلالتی کساد میشود. به نظر میرسد این استراتژی بلانشو در راستای فرار از بازنمایی باشد. او همچون دوست معاصر دیگرش پی یر کلوسوفسکی اساسا با هر چه سنگینتر کردن و مضاعف کردن بازنمایی آن را در هم میشکند. بنابراین لحن فاخر و جملات به ظاهر بیش از حد فلسفی این رمان را باید در راستای این استراتژی خواند.
بلانشو و مرگ
بلانشو این کتاب را در سال 1957 نوشت. او همواره در آثارش مفهوم مرگ را دنبال کرده است. مرگ مهمترین مضمون آثار اوست. بلانشو از مرگ نویسنده در متن سخن میگوید و در نظر او نویسندگی در همسایگی مرگ اتفاق میافتد. در این معنا که نویسنده درمتن خود را از خود میزایاند و با به پایان رسیدن متن، این زندگی نیز که در فاصله کلمات و سطرهای متن در هر لحظه اتفاق میافتد، به پایان میرسد.
بلانشو کیست؟
موریس بلانشو نویسنده، فیلسوف و منتقد مرموزی بود و تا پایان عمرش هیچ گاه با مطبوعات مصاحبه نکرد، هر چند در دورهای خودش یک ژورنالیست بود. با این حال کتابهایش همواره دست به دست میچرخد و وی را به عنوان هیولای ادبی میشناسند. وی در فرانسه و در خانواده متمولی به دنیا آمد. سپس فلسفه خواند و در خانهای ییلاقی به نوشتن پرداخت. از وی بیش از 800 مقاله و کتاب به جای مانده است. بلانشو با این که هیچ گاه جایزه ادبی نگرفت اما وی یکی از بزرگترین نظریه پردازان است و شالوده شکنی را بنیاد نهاد و بر فیلسوفانی چون میشل فوکو و دریدا تاثیر گذاشت.
محتوی کتاب
این رمان در دو بخش نوشته شده است. مقدمه کتاب به قلم مترجم یادداشتهایی است در باب دشواری ترجمه. یادداشتی نیز به عنوان یادداشت مجموعه به قلم پیمان غلامی در بخش نخست کتاب آورده شده که درباره مجموعه کتابهای "ادبیات و زندگی" است که آخرین انسان تحت همین مجموعه منتشر و به بازار کتاب عرضه شده است. وی می نویسد: افق این مجموعه پرداختن به مرزها و دقایق درک ناپذیر و تمییزناپذیر میان ادبیات و فلسفه است.
این کتاب همچنین توسط شهرام رستمی نیز ترجمه شده است.
پی نوشت:
[1] صفحه 108 کتاب
مونالیزای ادبیات. مقالاتی درباره هملت. ترجمه و گردآوری مهدی امیرخانلو. انتشارات نیلوفر. چاپ اول. تهران: 1392. 1100 نسخه.385 صفحه. قیمت: 15000تومان.
«همه معضل نمایشنامه گناه مادر نیست که شکسپیر نتوانسته باشد از پس آن برآید، آن هم شکسپیر که از پس سوء ظن اتللو، شیدایی آنتونی، و غرور کوریو لانوس به خوبی بر آمده بود.»[1]
هملت ساختاری آشفته یا نمایشنامهای شگفت
کتاب مونالیزای ادبیات مقالاتی درباره هملت پس از یک مقدمه و خلاصهای از نمایشنامه در اولین مقالهاش ترجمه تازهای از مقاله تی. اس. الیوت شاعر و منتقد را ارائه میدهد.
الیوت در این مقاله گلایه می کند از اینکه منتقدین به جای پرداختن به نمایشنامه هملت خود را به دست جاذبه قهرمان آن سپرده اند. وی معضلات نمایشنامه را یک به یک بررسی میکند و سپس هملت را آشکارا یک شکست هنری میخواند. وی بر این باور است که نمایشنامه به طرق گوناگون گیج کننده و آشفته است و انگیزه انتقام جای خود را به انگیزه دیگری داده که به وضوح لبههای تیز انگیزه را کند میکند.
به نظر الیوت احساس نفرتی بر هملت غالب شده که از همبسته عینی آن یعنی مادرش گرترود فراتر میرود و از او سرریز میکند. به همین دلیل نه هملت قادر است بر احساس خود فائق آید و دست به عمل بزند و نه شکسپیر قادر است به مصالح سرکش خود فرمی هنری ببخشد.
اما این موضوع برای استفن گرین بلت که مقالهاش در همین کتاب آمده است تمهیدی است که نمایشنامه نویس به واسطه آن درونیات قهرمان خود را میکاود. گرین بلت عقیده دارد که فروپاشیدن کلیت مراسم سوگواری که همراه با سایر آیینهای کاتولیکی در جریان اصلاحات مذهبی به تدریج محو میشدند، همچون منبعی شکسپیر را در خلق فرمی جدید یاری رسانده است. بنابراین سرباز زدن هملت از انتقام و تظاهر به دیوانگی به عنوان توفیقی تکنیکی تلقی میشود که گرین بلت آن را ابهام استراتژیک مینامد.
مقاله ژاکلین رز یکی دیگر از مقالات این کتاب است. ژاکلین رز به الیوت حمله میبرد که با طرح مفهوم همبسته عینی، در حقیقت گرترود را به عنوان عامل نقص و شکست نمایشنامه معرفی کرده است. ژاک لکان نیز تحلیلی بر هملت نگاشته که در این کتاب میخوانید. به عقیده او هملت مردی است راه میل خود را گم کرده است.
تحلیلهای هارولد بلوم با ارجاعات به کتاب مقدس و هومر همراه میشود. و به همین ترتیب دیگر مقالات این کتاب هر کدام تحلیلی از شخصیت هملت و نمایشنامه شکسپیر ارائه میدهند که بسیار خواندنی است.
این کتاب مجموعه 11 مقاله است شامل: هملت و معضلاتش به قلم تی اس الیوت ترجمه مهدی امیر خانلو.
مرگ هملت و ساختن هملت نوشته استفن گرین بلت ترجمه مهدی امیر خانلو.
هملت- مونالیزای ادبیات به قلم ژاکلین رز ترجمه مژده ثامتی.
میل و تفسیر میل در هملت به قلم ژاک لکان ترجمه صالح نجفی.
اصالت شکسپیر به قلم هارولد بلوم و ترجمه مهدی امیرخانلو.
هملت قرون وسطایی خانواده پیدا میکنند، به قلم الکساندر ولش ترجمه مهدی امیر خانلو.
فرفره، نوشته باربارا اورت ترجمه محمد سپاهی.
نظریه شبکه، تحلیل طرح هملت، نوشته فرانکو مورتی ترجمه کامران سپهران.
سفارتخانه مرگ، نوشته جورج ویلسون نایت.
آینهای در برابر روح، نوشته هارولد گادرد.
هملت و ماخولیا، نوشته ای سی بردلی ترجمه مهدی امیر خانلو.
در پایان معرفی اجمالی از نویسندگان این کتاب پیوست شده است.
همچنین در ابتدای کتاب علاوه بر مقدمه خلاصهای از نمایشنامه هملت شکسپیر نیزآورده شده است.
مقالات کتاب با گردآوری مهدی امیر خانلو انجام گرفته است.
پی نوشت:
[1] صفحه 55 کتاب
تزهایی در باب عکاسی تاریخ. ادوارد کاداوا. مترجم: میثم سامان پور. انتشارات رخداد نو. چاپ اول. تهران: 1391. 1100 نسخه.140 صفحه. قیمت: 3500تومان.
«این عکس از خودمان، تجربه زیسته ما را ثبت میکند و به غیاب ما در مواجهه با آن تجربه اشاره میکند. از آن چه از گذشته خود به یاد میاوریم سلفپرترهای ظاهر میشود که به ما میگوید آن چه زمانی به وقوع پیوسته است، ممکن است هیچ گاه در زمان حال به ما داده نشود، ممکن است هیچ گاه جلوی نگاه خیرهمان آورده نشود. ما در مقابل تصویر فوتوگرافیک که هم بینایی و هم حافظه ما را به بار میآورد، نه می توانیم ببینیم، نه به یاد آوریم.»[1]
این کتاب شامل دو متن است. مقاله اصلی " کلمات نور: تزهای درباب عکاسی" به قلم ادواردو کاداوا و پیوستی از والتر بنیامین. هر دو مقاله از انگلیسی به فارسی برگردانده شدهاند. گذشته از مقاله اصلی، بخشهای بسیاری از مقاله دوم به یاری امید مهرگان با متن آلمانی مطابقت داده شده است. زیر نویسهای هر دو مقاله نیز به تفصیل ذکر شدهاند که با زیر نویسهای مترجم فارسی متمایز هستند.
کلمات نور: تزهایی در باب عکاسی تاریخ که در سال 1997 نوشته شده است، از مهمترین مقالات کاداوا است که بعدها آن را به تفصیل در کتابی بسط داده است. همچنین وی مقالات متعددی را از متفکران فرانسوی به انگلیسی ترجمه کرده است. از دیگر پروژههای وی می توان به "اقلیمهای تاریخ" اشاره کرد. در این کتاب وی به رابطه میان عکاسی و تاریخ، یا به واقع " تاریخ به مثابه عکاسی" را در پس زمینه ایدههای بنیامین در باب عکاسی و تاریخ شرح و بسط میدهد. پیداست که عنوان مقاله به متن مشهور بنیامین " تزهایی درباره فلسفه تاریخ" یا همان " درباره مفهوم تاریخ" اشاره دارد. تاریخ برای بنیامین امور واقع یا فکتها نیست، تاریخ ماهیتی تصویری و فوتوگرافیک دارد. به باور کاداوا، بنیامین تاریخ را با عکاسی گره میزند و لحظه اضطرار را یک لحظه فوتوگرافیک میداند. تاریخ تصویری است که در لحظه خطر میدرخشد و ممکن است برای همیشه از میان رود.
مقاله کوتاه دوم که به پیوست آمده است، " تاریخ کوچک عکاسی" است که والتر بنیامین در سال 1931 نوشته شده است. این مقاله از اولین تاریخهای نوشته شده در مورد عکاسی است و میتوان آن را تاریخ اجتماعی عکاسی محسوب کرد. اما نه تاریخی به اصطلاح " عینی و روایی" یا همان تاریخ بی طرفانهای که بر این تصور خام بنا شده است که میتوان تاریخ را آنگونه که هست به چنگ آورد بلکه آن تاریخی که بنیامین همواره از آن در مقابل تاریخیگری دفاع کرده است. این مقاله را نیز باید در متن پروژه اصلی بنیامین در مورد ایده تاریخ خواند.
در بخشی از کتاب والتر بنیامین به نام " تزهایی در باب مفهوم تاریخ " آمده است: "تصویر حقیقی گذشته تیز و تند میگذرد. گذشته را فقط در هیئت آن تصویری میتوان به چنگ آورد که درست در لحظه شناختپذیریاش درخشان گردد و از آن پس دیگر هرگز دیده نشود... زیرا این تصویر اعادهناپذیر از گذشته است که در هر زمان حالی که خود به منزله امری منظورشده در آن بازشناسد، میرود که برای همیشه ناپدید گردد." این جمله شاید کمک کند که بهتر مفهوم رابطه مرگ و عکاسی را دریافت کنیم. هیچ کس نمیتواند بدون پا پس کشیدن آنچه عکاسی میشود وجود داشته باشد. پیوند مرگ و امر عکاسی شده همان اصل یقین فوتوگرافیک است. عکس نوعی قبرستان است. عکس یا همان یادمان کوچکی از تدفین، قبری است برای مردهای که زنده است. عکس، تاریخ آنها را میگوید، تاریخ ارواح و سایهها و این کار را تاریخ میکند چون عکس همین تاریخ ارواح و سایههاست. عکس در عکس میمیرد زیرا تنها از این طریق است که میتواند مقبرهای اسرار آمیز حافظه ما باشد. بنیامین میگوید هر چه میدانیم به زودی از میان میرود و تبدیل به یک تصویر میشود. مانند فرشتهای از تاریخ که بالهایش توسط ردهای این ناپدید شدن نشان خورده است، تصویر نیز رد تجربهای را دنبال میکند که نمیتواند آشکار شود.
تزهایی در باب عکاسی با یادداشت امید مهرگان بر این مجموعه منتشر شده است. وی در یادداشت ابتدای کتاب مینویسد: اگر فرهنگ را عرصه نوعی پیکار بدانیم، آنگاه انتشار مجموعه کتابهای کوچک بناست معرف تغییر استراتژی باشد و نه صرفا تغییر تاکتیک. مجموعه کتاب های کوچک که "تزهایی در باب عکاسی " تحت این عنوان به چاپ رسیده است، بناست ترجمه و تالیف هر دو را شامل شود و این توهم را کنار گذاشته است که میخواهد جای خالی چیزی را پر کند. برعکس این مجموعههای کوچک میخواهند جای خالی را خالی نگه دارند. کتابهای کوچک دربرگیرنده رسالات و مقالات و قطعات برجسته و مهم متفکران و هنرمندانی است که درباره زندگی روزمره گرفته تا سینما و فوتبال و جامعه مدنی و غیره مینویسند.
این کتاب برای تبیین بهتر موضوع خود، برخی عکسها و پرترههایی از عکاسان مشهور را آورده است.
مطالب این کتاب شامل: یادداشت دبیر مجموعه، یادداشت مترجم و دو رساله است که عبارتنداز: تزهایی درباب عکاسی تاریخ به قلم ادواردا کاداوا و تاریخ کوچک عکاسی به قلم والتر بنیامین.
پی نوشت:
[1] صفحه 78 کتاب
حکمت جوار. کاظم برآبادی. انتشارات امید مهر. چاپ اول. مشهد: 1393. 1000 نسخه.192 صفحه. قیمت: 5000تومان.
نام کتاب برگرفته از بخشی از نامه یدالله رویایی به عباس معروفی است که مینویسد کلمات را حکمت جوار در کنار هم قرار میدهد.
«حکمت جوار»اولین مجموعه شعر کاظم برآبادی است. وی به عنوان روزنامهنگار قلم زده و میزند و در زمینه داستان نویسی نیز جایزه داستان کوتاه دانشجویی را در دو دوره پی در پی از آن خود کرده است. حکمت جوار، این بارمجموعه شعرهای مستقل وی است که در فاصله سالهای 1388 تا 1392 نوشته شدهاند. این اشعار ساده و بیتکلف و بدون بازیهای ادبی، بازتاب ذهن پر تب و تاب شاعر است. برآبادی موقعیت خودش را به عنوان شاعری متاثراز زمانه و وقایع پیرامونش، با اشارههایی ظریف در شعر خود گنجانده است. از این جهت نمیتوان گفت تجربهای که برآبادی در اشعارش بیان میکند صرفا تجربیاتی شخصی از احساسات شخصی شاعراست. مثلا در شعر«همین چیزهای الکی» مینویسد:
جهان بر مداری لرزان
تاب میخورد
و من
به پیش میآیم
و پس میروم
در شعر «رو نوشت عاشقانه» هرچند شعر با تصویری عاشقانه آغاز میشود اما در سطرهای میانی میخوانیم:
تو دنبال تکرار تاریخ میگردی
ومن میخواهم تنها زنده بمانم
درون خودم
دور کرسی بنشینم
تا این زمستان سرد
از روی سرم بگذرد.
اشعار برآبادی مثل بیشترهم نسلانش در این دوران سرد، پیرامون موضوعاتی همچون تنهایی، ترس، تردید، ویرانی، مرگ و درد میچرخد.
من حقیقتی پاره پارهام
آینه شکسته بخت
در شب عروس
تکههای مرگ
که چیده شده کنار یکدیگر
و زندگی میسازد.
برآبادی اما در دل این مفاهیم خانه نمیکند. قصد آن ندارد تا بر درجه شدت و حدت موضوعات بیافزاید و آن را به شکلی از حاد بیانگری نزدیک کند. او همچون دو چشم خالی، نظارهگرانه به جهان سرد پیرامونش چشم میدوزد.
از ما دو چشم باقی مانده بود
که پلههای متروک را فرو میرفت
جهانی که در این اشعار ساخته شده است، جهان دلمرده و سردی است، بی کور سویی از امید. اما شاعر قضاوتی بر آن ندارد، به این جهت که شاعر تن خویش را تسلیم شعرش کرده است و این تن، تنی نیست که چشم انداز روشنی در پیش خود ببیند. شاعر تنها در این فضای دلمرده گام بر میدارد.
به قسمتهای مساوی تقسیم میکنم
درختها را
رد قدمها را
منارهای شهر را
قاطی مردمی که راه میروند
میایستم
میمانم
و سارهای خسته از تعقیب باد را
نشان میکنم
از همان راهی که آمدهام بر میگردم
بر میگردم به مادگی کال شور
آنجا که میشود
خصلت ساده بهت را
برای گریستن
از انتهای تن بیدار کرد
اشعاراین کتاب عمدتا اشعاری ساده و روایی است. هر چند روایتی برای بازگویی ندارد و در نهایت شعر به همانجایی ختم میشود که آغاز شده بود. گویی در چهارچوب اتاقی بسته قدم میزنی تا از دیواری به دیواری دیگر برسی و باز برای رسیدن به دیواری دیگر، قدم در راه بگذاری و در تمامی شرایط با امید قدم بر میداری شاید این بار به دیواری بر نخوری اما در دل میدانی تنها دیوار است که در انتظار تو است.
شعر « پوسیدگی»
سه روز باران بارید
تنها بیرون رفتم
گذاشتم تا همه چیز پژمرده شود
گذاشتم تا در پوسیدگی
اشیا زندگی تازه بگیرند
خیابانها پر از عبور بودند
و مردم زیر طاقیها
پایان مجازات زمین را
انتظار میکشیدند
من سنگسار میشدم
با تگرگ پاییزی
به جرم اولین گناه
ومردم نگاه میکردند
زیر طاقیهای باران خورده
پناه گرفته بودند
و فقط نگاه میکردند
نگاه میکردند
مثل سنگهای دستمالی شده
یک مجازات
مثل آجرهای فرسوده
یک عمارت بیصاحب
در پوسیدگی اشیا
قلبم را یافتم
برداشتم و به دندان گرفتم
چون گربهای که کودکش را به پستویی میکشاند
تنها تکه سنگ نخورده
همان تپنده غرق خون بود.
کتاب به دو بخش تقسیم شده است. بخش ابتدایی مجموعه شعرهای تقریبا بلند اوست و در بخش دوم که نامش «در آرزوی شعر» است در بردارنده شعرهای کوتاهی است که شاعر آن را طرحهایی شاید برای شعری بلند میخواند. تصویرپردازی ویژگی بارز این طرحها یا شعرهای کوتاه است.
شعر« ظلمت»
این که درِ خانه باز باشد
و
نتوانی داخل شوی
دیگر نور نیستی
چون ظلمت
بر دریچه تاریک گور خویش
می باری
می توان شعرهای بسیاری را از این مجموعه بیرون کشید و گفت این اشعار خطاب به مخاطب خاصی است. شعرهایی که انگار بیجهت با انتشار آن، پای ما را به دنیای خود باز کرده است. شعرهایی با تمی عاشقانه و دردی که از تنهایی و جدایی و فصل و وصل نشان دارد. اما برآبادی همچنان در برخی از سطرهایش میکوشد دردش را عامتر کند و از تجربه عاشقانهاش طوری سخن بگوید که برای دیگر مخاطبان نیز قابل فهم و درک باشد. با این حال بسیاری از شعرها همچنان راه خود را در پیش میگیرند و به آرشیو شعرهای شخصی شاعر میپیوندند.
مجموعه شعر حکمت جوار شامل 111 شعر نیمه بلند و 23 شعر کوتاه با ویرایش احسان حضرتی به تازگی از سوی انتشارات امید مهر منتشر و به بازار کتاب راه یافته است. قلم ساده، بیتکلف و تصویر ساز کاظم برآبادی در مجموعه اولاش به خوبی به نمایش گذاشته شده و نشان از دست و قلمی توانمند دارد.