کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

ارباب هارولد و پسرها

ارباب هارولد و پسرها


ارباب هارولد و پسران یک بار دیگر به ما یاد آوری می کند که نگاه ارباب بنده ای هنوز در زیر لایه های زیرین ذهن انسان امروزی که به حقوق بشر و حقوق برابر می اندیشد وجود دارد و ریشه دوانده است.

ارباب هارولد و پسرها

ارباب هارولد و پسرها. اثول فوگارد. مترجم.داود زینلو.تهران: نشر افراز. چاپ اول:1391. 1100نسخه. 104صفحه.3800 تومان.

« تو روی زمین نشستی و همون طور که داری صفحه و مهره های شطرنج رو برای بازی می چینی، برای ویلی هم در مورد یه بازنده خوب بودن سخنرانی می کنی. بعد می ری سمت تخت ویلی، پتو رو میزنی کنار و وادارش می کنی اول اون با تو بازی کنه چون می دونی برنده می شی، و این باعث می شه به بازی دوم با من برسی.»[1]

بر اساس یک اتفاق ساده همه چیز می توانست شکل دیگری به خود بگیرد. جایگاه ها می توانست زیر و زیر شود و خیلی ساده آن که ارباب است بنده و آنکه بنده است در جایگاه ارباب بنشیند. آنکه اما بر جایگاه ارباب تکیه زده است کافی است یک دم به خود آید و ببیند بارگاه، بارگاه متزلزلی است. واقعیت کدام است؟ بالایی و پایینی چه تعریفی دارد به جز آنچه انسان ها بین خود قرارداد می کنند و یک عده قراردادهای خود را به همه دنیا تسری می دهند؟ اندیشه تا چه حد بر پایه واقعیت بنا می شود؟

وقتی به قول سوسور زبانشناس سویسی، زبان بازنمود واقعیت نیست یعنی اندیشه و تمام ساز و کارهای آن با آنچه در بیرون از ما اتفاق می افتد رابطه ای ندارد. اندیشه برتری نژادی و در پی آن اندیشه بنده و ارباب هم از همان قراردادهایی است که بر مبنای تفکر اندیشمندانی پایه ریزی شده است که اندیشه خود را بر روح و زندگی و تمام ساختارهای انسانی حاکم کرده اند.

عمدتا نیز نگاه نگاه غربی است. یعنی دوالیته دکارتی. رابطه سوژه با ابژه در نگاه دکارتی قطع است و از نظر چنین تفکری آنچه بیرون از خود می بیند همواره در جایگاه ابژه تعریف می شود. هر چه بیرون از اروپا است ابژه ای بیش نیست و به همین دلیل ساده از جایگاه فروتری برخوردار است و می باید به استثمار در آید. ابژه عموما از انسانیت تهی است.  سیاه در برابر سفید نماد تیرگی و پستی است در مقابل روشنایی و بلندی و همین ساختاری را به وجود می آورد که به سفید پوستان حق برتری می بخشد. این برتری از کجا می آید؟ و اگر دیر زمانی اندیشه دوآلیته دکارتی یعنی ابژه گی و سوژه گی به شکل های علنی در روابط اجتماعی خود را بروز می داد و به استثمار غرب از شرق و انگلیسی ها از سرخ پوستان و بردگی سیاهان منتهی می شد و جنگ ها و خون ریزی های بسیار به دنبال داشت، امروز اما این نگاه آرام و نرم به زیر پوست سرایت کرده است و تنها می شود با تمام اندام انسانی خود آن را حس کرد بی آنکه چندان تن به بیان دهد.

سم و ویلی دو سیاه پوستی هستند که در چایخانه یک سفید پوست کار می کنند. هالی پسر صاحب کافه در کنار سم بزرگ شده است و تلاش می کند نگاه از بالا به پایین مرسوم جامعه سفید پوستان به سیاه پوستان را کنار بزند اما نمی تواند از امیتازهایی که این نوع نگاه برایش به ارمغان می آورد چشم پوشی کند.

ارباب هارولد و پسرها به همین نوع روابط زیر پوستی حقارت آمیز اشاره دارد.

سم و ویلی دو سیاه پوستی هستند که در چایخانه یک سفید پوست کار می کنند. هالی پسر صاحب کافه در کنار سم بزرگ شده است و تلاش می کند نگاه از بالا به پایین مرسوم جامعه سفید پوستان به سیاه پوستان را کنار بزند اما نمی تواند از امیتازهایی که این نوع نگاه برایش به ارمغان می آورد چشم پوشی کند. سم نیز تلاش کرده است هالی را طوری بار بیاورد که ایده اربابی آخرین ایده ای باشد که هالی به سراغ آن می رود. تقابل این دو نگاه شرایطی را به وجود می آورد که روباط را مخدوش و به هم ریخته می کند بدون این که دو طرف بتوانند به طور واضح احساس و خواست خود را به زبان آورند و ناچار با نشانگان رفتاری و زبانی بازی می کنند.

فوگارد به خوبی نشان می دهد که رابطه دوستانه هالی و سم وقتی از شکل برابر و دوستانه خارج شود چطور می تواند رابطه ای مریض و بیمارگونه بیافریند و دوستی را به دشمن خویی بدل کند. اشخاص داستان درصدد تمرین برنامه ای هستند که قرار است در مهمانی شب انجام شود و این برنامه به نشانه عملی ناموزون در روابط بدل می شود. برنامه ای که قرار است در آن هماهنگی و لذت باشد، به ناهماهنگی و برخورد منجر می شود.

آثول فوگارد نمایشنامه نویس و بازیگر بود که در افریقای جنوبی زندگی می کرد. ارباب هارولد و پسرها اولین نمایش وی بود که خارج از آفریقای جنوبی با کارگردانی خودش به اجرا در آمد. از دیگر آثار فوگارد می توان به «پیوند خونی»،«سیزوه بنزی مرده است» و«راه مکه» اشاره کرد.

ارباب هارولد و پسرها برنده چند جایزه مهم از جمله بهترین نمایشنامه اونینگ استاندارد لندن و بهترین نمایشنامه حلقه منتقدان تئاتر لندن شده است.

در مقدمه کتاب زندگی نامه نویسنده تحت عنوان درباره نویسنده به زندگی و آثار فوگارد می پردازد و موخره کتاب نیز شامل یک مصاحبه با فوگارد و یک تفسیر نمایشنامه است که خواندنش به فهم بیشتر اثر کمک شایانی می کند.

«سم: قشنگه چون ما می خوایم زندگی این طوری باشه، اما در عوض همون جور که تو گفتی، هالی، ما همش با هم برخورد می کنیم. به امروز بعدازظهر و خودمون سه نفر یه نگاهی بنداز: من با ویلی برخورد کردم، ما دو تا با تو برخورد کردیم، تو با مادرت برخورد کردی، اون با بابات برخورد کرد... تازه این فقط مساله ما نیست... تمام دنیا همین کارو می کنن. یه روزنامه باز کن، چی می خونی؟ امریکا با روسیه برخورد می کنه، ادم ثرتمند با آدم فقیر برخورد می کنه. اینا برخوردای بزرگیه هالی.»[2]

پی نوشت:

[1] صفحه 47 کتاب

[2] صفحه 73 و74 کتاب

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد