کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

وقتی آرزوی مرگ تو را دارم

وقتی آرزوی مرگ تو را دارم


به قصه هایی که درباره خیابان هراس می گویند گوش نکنید. خودتان به کشف آنها بروید. جایی که هولناک ترین کابوس های شما حضور دارند.

اعتراف. آر.ال.استاین.

اعتراف. آر.ال.استاین. مترجم. سید مصطفی رضیئی. تهران: نشر ویدا. چاپ اول: 1391 .1100نسخه. 153صفحه. 4000 تومان.

«چه کار خواهید کرد اگر یکی از دوستان صمیمی، شما را به گوشه ای کشانده و به چیزی هولناکی اعتراف کند؟ چه کار خواهید کرد اگر دوستتان به قتل کسی اعتراف کند و به شما التماس کند این موضوع را پیش خودتان نگه دارید. اگر او التماس کند این راز مهلک را به هیچ کس نگویید، چه کار خواهید کرد. به راستی چه می کنید؟ »[1]

خواندن رمان های ژانر وحشت برای همه خوانندگان از هر دسته و طبقه شگفت انگیز و جذاب بوده است. اگر سری به آمار فروش کتاب های منتشر شده بزنید، خواهید دانست که پرفروش ترین کتاب ها اغلب داستان های تخیلی و البته رمان های پلیسی هستند.

رمان های پلیسی آگاتاکریستی هنوز جزو کتاب هایی است که در صدر فروش کتابفروشی های دنیا قرار دارد. هر چند که در ایران رسم بر نوشتن رمان های پلیسی و داستان های وحشت نیست و این ژانر در بین نویسندگان ایرانی از کمترین توجه برخوردار است، با این حال تعداد معدودی از نویسندگان دست به تجریباتی در این ژانر زده اند که از جمله می توان به سیامک گلشیری اشاره کرد.

نوشتن رمان سیاه برای رنج سنی نوجوانان از آن نوع تجربه هاست که در ایران به هیج عنوان مرسوم نبوده است. در اروپا هم، چنین تجربه ای از قدمت زیادی بر خوردار نیست.

عقیده بر این است که نوجوانان هنوز پا از دنیای پاک و معصومانه کودکی بیرون نگذاشته اند و نباید ذهن آنها با خیال های وحشت انگیز و ترسناک پریشان شود.

با این همه آر. ال. استاین با نوشتن رمان های سریالی سیاه و وحشت انگیزش نشان داد که نوجوانان از همه بیشتر خواهان خواندن رمان های وحشت هستند نه به این دلیل که دوست دارند میل به ویرانگری خود را ارضا کنند بل به این دلیل ساده که ژانر وحشت برای همه رنج سنی تولید نوعی شعف و هیجان می کند. هر چند باید پذیرفت در دنیایی که ما زندگی می کنیم بس قتل ها و ویرانگری هایی که به دست همین نوجوانان اتفاق می افتد و بس نوجوانانی که همین حالا در زندان ها و باز پروری ها به سر می برند.

استاین در رمان های سریالی خیابان وحشت به چند نکته دقیق شده است. اول این واقعیت که نوجوانان میل بی نهایتی به ویرانگری دارند به حدی که ویرانگری هایشان دامن خودشان را هم می گیرد و دوم این که چرا این میل در نوجوانان به حد افراط بروز پیدا می کند؟ و سوم، با پذیرفتن این واقعیت که یک نوجوان در شرایط سنی خاصی است که هیجان نسلی اش مدام او را به خطر کردن و آشوبگری می کشاند، اما چگونه باید با این میل رو به رو شد؟ اصلا خود نوجوانان چطور می توانند این میل را بشناسند و کنترلش کنند؟

اعتراف، نوشته سیلور استاین نویسنده امریکایی، درباره گروهی از نوجوانان است که حضور یکی از دوستانشان را در گروه نمی توانند تحمل کنند و همیشه آرزوی مرگ او را دارند. از میان آنها یکی او را به قتل می رساند.

در رمان های استاین صرفا نوجوانان با هیجان خواندن رمان های وحشت رو به رو نمی شوند بل با خودشان و امیال ویرانگر درونشان رو به رو می شوند. استاین با نشان دادن شرایط وخیمی که می تواند با رها شدن این امیال بنیان برانگیز ایجاد شود، نوجوانان را با واقعیت پیچیده ای رو به رو می کند و اجازه می دهد خود آنان برای حل این کلاف سر در گم دست به اقدام بزنند.

در تمام جلدهای تالار وحشت و خیابان هراس این خود نوجوانان هستند که در پایان رمان راه حل برون رفت از دشواری ها را می یابند بدون این که به بزرگترهایی که چندان از کارهای سری آنان سر در نمی آورند رجوع کنند. اعتراف هفتمین جلد از مجموعه خیابان هراس است. پیش از این آتش بازی به قلم همین نویسنده و توسط مصطفی رضیی ترجمه و به بازار کتاب عرضه شده بود.

این مجموعه داستان ها در نوع خودش از استقبال خوبی هم برخوردار است و فروش آن را برای انتشارات پیشاپیش تضمین می کند. تالار وحشت، دایره وحشت و خیابان هراس همگی تحت عنوان کتابهای سایه وحشت از سوی انتشارات ویدا ترجمه و عرضه می شوند. برخی از جلدهای این رمان های سریالی نیز در دست ترجمه است. جلدهای دیگر این مجموعه ها توسط مترجمانی چون شیوا مقانلو، آرزو احمی و ترانه برومند ترجمه شده و در حال ترجمه است.

اعتراف، نوشته سیلور استاین نویسنده امریکایی، درباره گروهی از نوجوانان است که حضور یکی از دوستانشان را در گروه نمی توانند تحمل کنند و همیشه آرزوی مرگ او را دارند. از میان آنها یکی او را به قتل می رساند. گروه نوجوانان درگیر بغرنج ترین مشکلی می شوند که درکش از حد توان آنها خارج است. قاتل اعتراف می کند و از دوستانش می خواهد راز او را فاش نکنند اما قاتل اصلی کسی است که سکوت کرده و بچه ها تلاش می کنند سکوتش را بشکنند و از او اعتراف بگیرند.

«روز اول تشییع جنازه ال هوا خوب بود. روز آفتابی و زیبایی بود. نسیم گرم بهاری بوی شکوفه های گیلاس را برای مان هدیه می آورد. فکر کردم این اولین حضورم در یک مراسم تشییع جنازه است. به نظر باید روزی عبوس می بود. با هوای مه آلود و نم نم باران.» [2]

 

پی نوشت:

[1] صفحه 7 کتاب

[2] صفحه 69 کتاب


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد