وقتی عروسکها ساکتاند (گفتارهایی پیرامون تئاتر عروسکی). روزبه حسینی. تهران: انتشارات افراز. چاپ نخست: 1391. 1100 نسخه. 96 صفحه. 3400 تومان.
پیش از هرچیز باید بهسراغ جلد کتاب رفت که نقاشی علی ترقیخواه بر روی آن قرار گرفته است و طرح جلدی شکیل و جذاب را پیش روی مخاطبی قرار میدهد که نخست با رویهی کتاب مواجهه دارد. کتاب وقتی عروسکها ساکتاند بهجز چهار گفتار با عنوانهای «اسطورهی عروسکها»، «قصهها و افسانههای ایرانی و رقص کلمات و عروسکها»، «وقتی آدمهای بزرگ عروسک میشوند» و درنهایت «وقتی عروسکها ساکتاند»؛ مشتمل بر «پیشگفتار»، «به جای موخره» و «فهرست منابع و ماخذ» است.
این کتاب جلد نخست مجموعهای با نام وقتی عروسکها ساکتاند است که امید میرود در آینده کامل شود. در پایگاه الکترونیکی نشر افراز در معرفی این کتاب چنین آمده است که «نوع انسان در کودکی خود، جادوی همرازی عروسک را با خود تجربه کرده است و در آموزش به کودکان خود (با حفظ کودکِ درونش) یادآورِ این خاصیتِ نهفته در جسمِ بهظاهر بیجان عروسک است، عروسکی که به وقتِ سکوت، معنایی از صدا دارد و به وقتِ سکون، معنایی از حرکت، و با حرکت دستی، جانی جادویی پیدا میکند.»[1]
روزبه حسینی نویسنده کتابی که به بنیانها و مسایل نمایش عروسکی میپردازد، نویسنده و کارگردان تئاتر، متولد 1357 است. او کارهایی را چون دو تکگویی، روزگار و نغمههایش، حکایت الکتریک عاشق و دستی نام تو رو روی ماه نوشته است را کارگردانی کرده است و در مجموعهای از آثاری که بهکوشش او بر روی صحنه رفتهاند، نقشهای دیگری را چون نویسندگی، طراحی صحنه، طراحی نور و دراماتورژی و طراحی لباس نیز بر عهده گرفته است. او در حالی با کارنامهی قابل توجه خود در عرصهی تئاتر بهسوی تئوری نمایش رفته که تحصیلات خود را در رشتهی حقوق قضایی به پایان رسانده است. روزبه حسینی در سال 1378 گروه تئاتر «و ناگهان» را پایه گذاشت و در سالهایی که به تئاتر مشغول بود از نوشتن و انتشار نوشتار خود نیز غافل نماند. از آثار او میتوان کتابهایی چون این سه تسخیرناپذیر منتشرشده توسط نشر قطره و نمایشنامهی هان؟! به کوشش نشر افراز را مثال آورد.
روزبه حسینی نویسندهی جوان جلد نخست از مجموعهی وقتی عروسکها ساکتاند در متن کتاب که قسمت عمدهای از حجم آن را متنی با عنوان بهجای موخره پر کرده است، بهسراغ تئوریهای ریز و درشت تئوریپردازهای معاصری میرود که بخش عمدهای از گفتمان نقد هنری و ادبی دو دههی اخیر را به خود اختصاص دادهاند. او نامهای خاص اندیشمندان و نظریهپردازان را پررنگتر از نوشتار اصلی آورده است و در این رهگذر مجموعهای از نامها و مکتبها گرد هم آمدهاند که در میان آنها هم میتوان از فوکو سراغ گرفت، هم میتوان با آدورنو ملاقات کرد، میتوان در عین حال سراغی از باشلار، جان کیج، مایرهولدریال لاکان و دیگرانی را گرفت که در ساختار گفتمانی ما به مدد ترجمههای گروهی از مترجمان مشغول به این گونهی خاص ترجمه حضور یافتهاند.
فقط کافی است به نامها نگاهی بیندازیم و با توجه به تبار هر کدام از اندیشمندان و هنرمندانی که از ایشان سخن به میان آمده است به این پرسش برسیم که نویسندهی کتاب با چه ترفندی تمام این نامها و مکتبها را در کنار هم آورده است و در مسیر برهمکنش آنها به نتیجهگیری خاص خود رسیده است؟ مگر میشود هم از هگل سخن به میان آورد و هم پای تئودور آدورنو را به میان کشید؟
نکته قابل اشاره در مورد دیدگاه روزبه حسینی در این کتاب به عروسک و نمایش عروسکی، بهواسطه منظرگاهی که انتخاب کرده و بحثهای زبانشناسی را وارد این عرصه کرده است، عروسک را نه صرفن طبق آن تعریف معمول آورده و نه تنها آن را به این حوزه فرونکاهیده بلکه کلیت امر را و همچنین حوزههای دیگر ژنریک تئاتر را به حوزهی نمایش عروسک بسط داده است.
درهرحال این نوع نگارش متن در میان اهالی قلم فارسیزبان بیسابقه نیست و میتوان نسب آن را در تاریخ اندیشگانی ایران حتا پیش از قرن حاضر بررسی کرد. واقعیت این است که ما بیش از آنچیزی که لازم است از دیگرانی که ملزم به حضور همزمانی نیستند، تئوری خرج میکنیم تا کلام خود را به حضور ایشان مفتخر سازیم گو اینکه اصالت اندیشگانی و مشروعیت گفتار خود را الزامن از آنها دریافت میکنیم.
با این وجود نکتهی قابل اشاره در مورد دیدگاه روزبه حسینی در این کتاب به عروسک و نمایش عروسکی، بهواسطهی منظرگاهی که انتخاب کرده و بحثهای زبانشناسی را وارد این عرصه کرده است، عروسک را نه صرفن طبق آن تعریف معمول آورده و نه تنها آن را به این حوزه فرونکاهیده بلکه کلیت امر را و همچنین حوزههای دیگر ژنریک تئاتر را به حوزهی نمایش عروسک بسط داده است. آنطور که خود نیز در صفحهی 51 در گفتار چهارم به آن اشاره دارد:
«تمام اشیای روی صحنه که ممکن است در هر لحظه به نشانه و کاربردی تازه بدل شده، مفهوم و تاویل ساختاری / معنایی تازهای به خود بگیرند: نور، اصوات، سکوت، سکون و حرکت، سایهها و حتا اتاقک سالن اجرا و نیز تماشاگران همگی قابلیت تبدیل به عروسکهایی را دارا هستند که از جان گرداننده، جان میگیرند. نیز به عبارتی در نمایش مفهومی عروسکی، مفاهیم و تبدیل عینیتها به ذهنیتها و بالعکس است که حتا میتواند حرکتی و جانی "عروسکی"، در ذهنیت مخاطب، در حوزهی تاویل جهان متن عروسکها را برایش تداعی ایجاد کند.»[2]
این نوع نگاه خارج از نظرگاهی قابل توجه در حوزهی نظری، میتواند در حوزهی عملکردی نمایش نیز دخیل شود و رویکرد اهل نمایش و همچنین مخاطب تئاتر را نیز نسبت به هرآنچه در زیست تئاتری موجود است، تغییر دهد و نگاه و رویکرد ما را نسبت به ساز و کار آن دگرگون سازد تا از این مسیر به سمت دیگری برویم، شاید که جهتگیری پیشنهادی بتواند تئاتر را در مسیر اثربخشی هدایت کند.
پی نوشت:
[1] afrazbook.com
[2] صفحهی 51 کتاب