کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

چشم‌اندازی از شعر جهان

چشم‌اندازی از شعر جهان


شاید لیتوانی یک کشور کوچک با جمعیت چند میلیونی باشد که از استقلال و موجودیتش زمانی دراز نگذشته است، ولی ملت لیتوانی همیشه کوشیده‌اند تا در دوران چیرگی بیگانگان خود را برای پاسداشت و حفظ زبانش تجهیز کنند چراکه حفظ زبان در موازات حفظ هویت قرار دارد.

نه مرغ دریایی، نه ستاره، فقط باران!.

نه مرغ دریایی، نه ستاره، فقط باران!. گزیده‌ی شعر لیتوانی از آغاز تا امروز. گردآوری و ترجمه: سحر توکلی و علی عبداللهی. تهران: انتشارات مروارید. چاپ نخست: زمستان 1390. 1100 نسخه. 212 صفحه. 4700 تومان.

«روشنم

تا دورترین عصب و فکرهای پنهان در ذهنم

نه مثل زخم

که مثل لب‌های کشیده تا خورشید

بین عشق و مرگ کشیده‌ام

در انتهای رودی زنده

درخت غان هستم

که هوا، خورشید ابستانی، وزوز زنبورها

همه در من روان می‌شوند

در انتهای رودی زنده گیر افتاده‌ام»[1]

یانینا دیگوتیته شاعر شعری است که از نظر گذشت. شعر او در کنار شعر چند شاعر دیگر هم‌میهنش در کتابی با نام نه مرغ دریایی، نه ستاره، فقط باران! که شعر شاعران لیتوانی را در خود جای داده است، توسط انتشارات مروارید به بازار کتاب راه یافته و به این ترتیب، بخشی از ادبیات شاعرانه‌ی لیتوانی هم به گنجینه‌ی زبان فارسی افزوده شده است. این کتاب که توسط علی عبدالهی و سحر توکلی گردآوری شده و به فارسی برگردانده شده است، با متنی زیر عنوان «شعر لیتوانی» آغاز می‌شود و پس از آمدن متنی با عنوان «درباره‌ی لیتوانی» به‌سراغ شعر شاعران این خاک می‌رود. در این کتاب به رسم گروهی از کتاب‌های گلچین ادبی، پیش از آن‌که شعر هر شاعر بیاید، مختصری پیرامون او نوشته شده است تا خواننده‌ی علاقمند بتواند از احوال ایشان بیشتر آگاهی یابد.

از مجموعه‌ی شاعران جهان، عاشقانه‌های آلمان نیز با برگردان علی عبدالهی به چاپ رسیده است و همچنین می‌توان در این مجموعه به کتاب‌های در خور توجهی چون در کسوت ماه که گزیده‌ای از شعرهای سیلویا پلات است، والت ویتمن با ترجمه‌ی سروش پرهام و گزیده‌ی اشعار بیلی کالینز ترجمه‌ی صفدر تقی‌زاده اشاره کرد.

شاید ایرانیان خود را ملتی اهل شعر بدانند، ولی از سوی دیگر، مردم جهان لیتوانی را سرزمین شعر می‌نامند. در هر حال، در مجالی که این کتاب فراهم آورده است، می‌توان شعری را مرور کرد که با شاعرانگی مترجمان فارسی‌زبان در هم آمیخته است.

شاید لیتوانی یک کشور کوچک با جمعیت چند میلیونی باشد که از استقلال و موجودیتش زمانی دراز نگذشته است، ولی ملت لیتوانی همیشه کوشیده‌اند تا در دوران چیرگی بیگانگان خود را برای پاسداشت و حفظ زبانش تجهیز کنند چراکه حفظ زبان در موازات حفظ هویت قرار دارد. در قرن نوزدهم نوشتن به زبان لیتوانیایی از سوی حکومت تزاری روسیه ممنوع شده بود، ولی با وجود این، زبان مردم این سرزمین در بیرون از مرزها خود را تکثیر می‌کرد و با وجود کنترل شدید حکومتی به دست مردم مشتاق می‌رسید. این حرکت تا زمانی با سرسختی ادامه پیدا کرد که درنهایت حکومت تزاری پس از چهل سال مجبور به لغو ممنوعیت استفاده از زبان مادری اهالی لیتوانی شد. شاید ایرانیان خود را ملتی اهل شعر بدانند، ولی از سوی دیگر، مردم جهان لیتوانی را سرزمین شعر می‌نامند. در هر حال، در مجالی که این کتاب فراهم آورده است، می‌توان شعری را مرور کرد که با شاعرانگی مترجمان فارسی‌زبان در هم آمیخته است.

«مردی هست

با خانه‌ای مقوایی روی شانه‌هایش

به‌دنبالش رفتم و پرسیدم

شب را کجا خواهد ماند

به من می‌گوید

الان هم شب است

و چشم‌هایش را تا چشم‌های من بالا می‌آورد

و می‌گوید

خب، نمی خواهد همه‌چیز را بدانی»[2]

پی نوشت:

 [1] صفحه‌ی 55 کتاب

[2] صفحه‌ی 97 کتاب


حاشیه نویسی بر نظریه شعری نیما

حاشیه نویسی بر نظریه شعری نیما


این کتاب شامل پنج مقاله در حواشی نظریه‌های ادبی است و بیش از آن به  توضیح و تفسیر نظریه ادبی نیما یوشیج می‌پردازد که در خلال این توضیحات اشاراتی هم به سایر گرایشات شعری از عصر مشروطه تاکنون، از جمله انجمن خروس جنگی، موج نو، شعر حجم و شعر زبان دارد.   ‌
پانوشت‌ها،

پانوشت‌ها،پنج مقاله در حواشی نظریه‌های ادبی. حافظ موسوی.  تهران: موسسه انتشارتی آهنگ دیگر. چاپ اول:1389. 1100نسخه. 230صفحه. 5000تومان.

« نیما یوشیج از معدود شاعران کشور ما است که علاوه بر سرودن نزدیک به دویست قطعه شعر( کوتاه،بلند، منظومه و... بدون در نظر گرفتن اشعار کلاسیک و طبری) که برخی از آن ها در زمره شاهکارهای شعر فارسی است، چند صد صفحه مطلب، یاد داشت و مقاله درباره شعر و شاعری نوشته است. این نوشته‌ها چهره مردی را به ما نشان می‌دهد که بسیار خوانده است، بسیار اندیشیده است و در تمام طول حدود چهل سال فعالیت ادبی اش در مسیری مشخص پیش رفته و با آگاهی کامل، ساختمان شعر و نظریه ادبی خود را خشت به خشت با صبر و حوصله و ایمان و اعتقادی شگفت انگیز، بنیان نهاده و کوشیده است که آن را به حد اعلای کمال برساند.» [1]

پانوشت‌ها مجموعه پنج مقاله درحواشی نظریه‌های ادبی است. حافظ موسوی خود درباره این کتاب می‌گوید پانوشت‌‌ها توضیح و تفسیرهایی بوده که هنگام خواندن کتاب‌های شعر و نظریه ادبی و مخصوصا نظریه شعری نیما بر حاشیه‌ی کتاب‌ها یادداشت می‌کرده و پس از سال‌ها به این صرافت افتاده است تا این حاشیه نویسی‌ها را در قالب یک کتاب در آورد. از این جهت می‌توان حدس زد کتاب چیزی بیش از کلی گویی که معمولا بحث را صرفا در شکل طرح وارش بررسی می‌کند، نیست. همانگونه که خود موسوی اشاره می‌کند، پانوشت‌ها هنگامی که جمع و جفت شد جاهای خالی آن تازه به دیده آمد و جا دارد که در یک بازنگری این جاهای خالی پر شود. تلاش موسوی برای بسط و تفسیر آنچه او نظریه شعری نیما یوشیج می‌داند جای تقدیر دارد اما این صرفا ورود به بحث گسترده ایست که واکاوی آن نه محدود به پانوشت که نیاز به مقالات تفسیری و تحلیلی زیادی دارد و از این منظر می‌توان گفت پانوشت‌ها در حد اشاره به موضوع می پردازد و چیزی بیش از آن به خواننده‌اش عرضه نمی‌کند. موسوی در ابتدای بحث نگاهی گذرا و کلی به  مهمترین نظریه‌های ادبی جهان می‌اندازد و سپس به شرح و توضیح گذاریی از نظریه نیما می‌پردازد. در خلال شرح نظریه ادبی نیما اشاراتی هم به نظریه کسانی چون تندر کیا، هوشنگ ایرانی، یدالله رویایی و رضا براهنی می‌کند. مخالفان این کتاب گفته ‌اند موسوی تلاش دارد نیما را یک نظریه پرداز مدرن معرفی کند و جا به جای اثرش شیفتگی به  نیما نمایان است.

حافظ موسوی خود درباره این کتاب می‌گوید پانوشت‌‌ها توضیح و تفسیرهایی بوده که هنگام خواندن کتاب‌های شعر و نظریه ادبی و مخصوصا نظریه شعری نیما بر حاشیه‌ی کتاب‌ها یادداشت می‌کرده و پس از سال‌ها به این صرافت افتاده است تا این حاشیه نویسی‌ها را در قالب یک کتاب در آورد.

همینطور گفته شده است موسوی سعی دارد پا نوشت ‌ها را به عنوان نظریه ادبی معرفی کند اما این کتاب فاقد اصول نظری است. بحث در مورد اختلاف نظری رضا براهنی و نیما یوشیج بسیار زیاد است و هنوز نمی‌توان کتاب منسجمی را یافت که این دو نظریه را به خوبی واکاوی کرده باشد و از چشم انداز نقد ادبی به تفسیر و تحلیل درست این دو نگاه بپردازد. شاید کتاب « بوطیقای شعر فارسی» اثر شاپور جورکش هنوز هم یکی از بهترین تفاسیر بر این دو نظریه باشد. « زبان و معنا در شعر»، جهان مدرن و بحران معنا»، « فرم و ساختار در آثار ادبی» و « فمینیسم و نوشتار زنانه» از دیگر مقالات این کتاب هستند.

« ایرانی سرچشمه علم و هنر را یکی می‌داند و هر دوی آن‌ها را محصول فعالیت مغز انسان به حساب  می‌آورد و می‌کوشد نحوه کارکرد ذهن انسان را در آفرینش هنری با روشی روان شناختی تجزیه و تحلیل کند. اما از آنجا که گرایش غالب او ، گرایش به نتیجه گیری‌ های عرفانی است ، در میانه راه دچار تناقض می شود و به نتایجی میرسد که یکسره از تجربه ( به گونه‌ای که در علوم تجربی و از جمله در علم روان شناسی مطرح است) می‌گریزد. چرا که شیوه تفکر هوشنگ ایرانی ، اساسا شیوه ‌ای تجربه‌گرا نیست، بلکه شیوهای است شهودی ومبتنی بر عرفان شرقی است که بخش ایرانی آن در فرهنگ ما سابقه ای دیرینه دارد و گرفتاری های بی شماری برای ما به بار آورده است. »[2]   

موسوی در کتاب پا نوشت ها خلاصه مختصری از انواع گرایشات شعری و در نیما تاکنون را ارائه می‌دهد و  از این جهت بخش از بیانیه‌ها و مانیفست گرایش‌های ادبی چون خروس جنگی، موج نو، شعر حجم و شعر زبان را ذکر و درباره آنها کوتاه می‌نویسد.

حافظ موسوی که خود متعلق به گرایش شعری معروف به دهه هفتاد است، عضو کانون نویسندگان ایران است و اکنون به همراه شهاب مقربین و شمس لنگرودی انتشارات آهنگ دیگر را می‌گرداند.

موسوی درباره این کتاب می‌گوید:‌ کتاب «پانوشت‌ها» نه داعیه نظریه‌پردازی دارد و نه حرف‌های گنده‌زدن دارد. موسوی در ادامه به چگونگی تدوین و انتشار کتاب« پانوشت‌ها» اشاره کرد و گفت: بعد از اینکه مرحوم منوچهر آتشی از دنیا رفت به دلیل اینکه باید کلاس هایی که در موسسه کارنامه برگزار می‌کرد، تمام می‌شد کارگاه‌ او ادامه پیدا کرد که بخشی از کتاب همان مباحث است که به نام «پانوشت‌ها» منتشر شده است. موسوی بخشی از بحث‌های کتاب پانوشت‌ها را بحث‌های شفاهی دانست که در دهه هفتاد در بین جمع شاعران و در رابطه با بحث تحول شعری این دهه رخ داده بود.

حافظ موسوی پیش از این نیز علاوه بر مجموعه اشعارش کتاب تحلیلی «زن، تاریکی کلمه» را نوشته است.  

 

پی نوشت:

[1] صفحه 63 کتاب

[2] صفحه 117 کتاب


مثل من که خودم نیست

مثل من که خودم نیست


یک دفتر دیگر هم به خیل مجموعه‌ی شعرهای منتشر شده از جوان‌های جویای نام به فهرست بلند بالایی اضافه شد که نه خواننده‌ای دیگر به سراغشان می‌رود و نه دیگر منتقدی در اطراف شعر یافت می‌شود که دستی به سر و روی کتاب شعر تازه متولد بکشد و شاعرش را نیز مورد تفقد قرار دهد.
از دفتری به همین نام

از دفتری به همین نام (مجموعه شعر). امین مرادی. تهران: انتشارات افراز. ویراستار: یاسین محمدی. چاپ نخست: 1390. 1100 نسخه. 96 صفحه. 2500 تومان.

«...

بیاوری و بگذاری کنار این روزها

حدس زده بودم

تمام دست‌ها می‌توانند دست نباشند

مثل من که خودم نیست

یا تو

شبیه زنی که نمی‌تواند همسرش را

با اولین برگی که از درخت می‌افتد

اشتباه نگیرد

...»[1]

یک دفتر دیگر هم به خیل مجموعه‌ی شعرهای منتشر شده از جوان‌های جویای نام به فهرست بلند بالایی اضافه شد که نه خواننده‌ای دیگر به سراغشان می‌رود و نه دیگر منتقدی در اطراف شعر یافت می‌شود که دستی به سر و روی کتاب شعر تازه متولد بکشد و شاعرش را نیز مورد تفقد قرار دهد.

واقعیت این است که شعر معاصر بیش از آن‌که حضورش را از دست داده باشد و دچار مرگ زودرس شده باشد، دیگر اولویت خواننده‌ی کتاب نیست و از سویی حوزه‌ی قرارگیری و استقرارش و در تیررس مخاطب قرار گرفتنش تغییر ماهیت داده است. واقعیت پررنگ‌تر اما بی‌پناهی شعر تازه‌به‌میدان‌آمده است و بی‌سرپرستی این گونه نوشتار. این چنین است که با خیل غیر قابل انکار دفترهایی مواجه هستیم که می‌آیند و می‌روند و آب هم از آب تکان نمی‌خورد و استعدادهای سازنده‌ی نسل جدید شاعران همراه با فهرست بی‌شمار نام‌های یک‌روزه، به دیار عدم می‌شتابند بی آن‌که ادبیات فارسی بتواند مجال تنفسی برایشان فراهم کند.

از کیفیت پایین شعرها و تقطیع خام‌دستانه‌ی آن‌ها که بگذریم، حتا اگر تصویرهای ناپخته و زیبایی‌شناسی سرخطی شعرها را هم کنار بگذریم و از سویی واژه گزینی ساده‌انگارانه و رومانتیسیسم سانتی‌مانتال کتاب را هم به کناری بگذاریم، باز هم هیچ شاهدی دال بر ویرایش شعرها نخواهیم یافت، حتا اگر قائل به ویرایش شعر در این سطح زبانی باشیم.

از دفتری به همین نام شماره‌ی هشتم از مجموعه‌ای است که انتشارات افراز زیر عنوان «شعر امروز ایران» تدارک دیده است. این نشر که در حال حاضر یکی از ناشران پر کار و پیگیر محسوب می‌شود، در زمینه‌ی ادبیات داستانی و نمایشنامه هم مجموعه‌هایی از این دست را به‌منظور نشر ادبیات جوان در پیش گرفته است. از همین مجموعه‌ی «شعر امروز ایران» می‌توان به کتاب‌هایی چون در پای صلیبی کج به قلم یاسین محمدی و ای عشق که می‌روی به‌سویش با شعرهایی از پریسا شاهنده و چند دفتر دیگر اشاره کرد.

از نکته‌های جالب توجه در مورد این کتاب، نام ویراستار است که در شناسنامه‌ی آن آمده است. از کیفیت پایین شعرها و تقطیع خام‌دستانه‌ی آن‌ها که بگذریم، حتا اگر تصویرهای ناپخته و زیبایی‌شناسی سرخطی شعرها را هم کنار بگذریم و از سویی واژه گزینی ساده‌انگارانه و رومانتیسیسم سانتی‌مانتال کتاب را هم به کناری بگذاریم، باز هم هیچ شاهدی دال بر ویرایش شعرها نخواهیم یافت، حتا اگر قائل به ویرایش شعر در این سطح زبانی باشیم. اگرچه ویراستار این مجوعه‌ی شعر در جایی تصریح کرده‌ است که کار ایشان بر روی این کتاب، تنها محدود به اعمال رسم‌الخط و نقطه‌گذاری و تقطیع بوده است، ولی در هر حال نام ویراستار مسئولیت بالاتری را یدک می‌کشد، اگرچه در عمل این مسئولیت به مواردی این‌چنینی تقلیل یابد، ولی از فرد مذکور سلب مسئولیت نمی‌کند و ایشان را در جایگاه پاسخگویی می‌نشاند، از سویی دیگر، گروهی از کارهای ذکر شده در بالا کمابیش بر عهده‌ی ویراستار می‌تواند باشد وگرنه باید نام دیگری را به‌جای آن برگزید.

«...

این که با تو می‌رود به من رفته

شبیه بچگی‌ها، آن‌قدر دور

تا شهر، تنهایی‌اش را توی خیابان دور بزند

با اول اسم کسی میان بازوانت

...»[2]

پی نوشت:

[1] صفحه‌ی 15 کتاب

[2] صفحه‌ی 45 کتاب

 

مثل من که خودم نیست

مثل من که خودم نیست


یک دفتر دیگر هم به خیل مجموعه‌ی شعرهای منتشر شده از جوان‌های جویای نام به فهرست بلند بالایی اضافه شد که نه خواننده‌ای دیگر به سراغشان می‌رود و نه دیگر منتقدی در اطراف شعر یافت می‌شود که دستی به سر و روی کتاب شعر تازه متولد بکشد و شاعرش را نیز مورد تفقد قرار دهد.
از دفتری به همین نام

از دفتری به همین نام (مجموعه شعر). امین مرادی. تهران: انتشارات افراز. ویراستار: یاسین محمدی. چاپ نخست: 1390. 1100 نسخه. 96 صفحه. 2500 تومان.

«...

بیاوری و بگذاری کنار این روزها

حدس زده بودم

تمام دست‌ها می‌توانند دست نباشند

مثل من که خودم نیست

یا تو

شبیه زنی که نمی‌تواند همسرش را

با اولین برگی که از درخت می‌افتد

اشتباه نگیرد

...»[1]

یک دفتر دیگر هم به خیل مجموعه‌ی شعرهای منتشر شده از جوان‌های جویای نام به فهرست بلند بالایی اضافه شد که نه خواننده‌ای دیگر به سراغشان می‌رود و نه دیگر منتقدی در اطراف شعر یافت می‌شود که دستی به سر و روی کتاب شعر تازه متولد بکشد و شاعرش را نیز مورد تفقد قرار دهد.

واقعیت این است که شعر معاصر بیش از آن‌که حضورش را از دست داده باشد و دچار مرگ زودرس شده باشد، دیگر اولویت خواننده‌ی کتاب نیست و از سویی حوزه‌ی قرارگیری و استقرارش و در تیررس مخاطب قرار گرفتنش تغییر ماهیت داده است. واقعیت پررنگ‌تر اما بی‌پناهی شعر تازه‌به‌میدان‌آمده است و بی‌سرپرستی این گونه نوشتار. این چنین است که با خیل غیر قابل انکار دفترهایی مواجه هستیم که می‌آیند و می‌روند و آب هم از آب تکان نمی‌خورد و استعدادهای سازنده‌ی نسل جدید شاعران همراه با فهرست بی‌شمار نام‌های یک‌روزه، به دیار عدم می‌شتابند بی آن‌که ادبیات فارسی بتواند مجال تنفسی برایشان فراهم کند.

از کیفیت پایین شعرها و تقطیع خام‌دستانه‌ی آن‌ها که بگذریم، حتا اگر تصویرهای ناپخته و زیبایی‌شناسی سرخطی شعرها را هم کنار بگذریم و از سویی واژه گزینی ساده‌انگارانه و رومانتیسیسم سانتی‌مانتال کتاب را هم به کناری بگذاریم، باز هم هیچ شاهدی دال بر ویرایش شعرها نخواهیم یافت، حتا اگر قائل به ویرایش شعر در این سطح زبانی باشیم.

از دفتری به همین نام شماره‌ی هشتم از مجموعه‌ای است که انتشارات افراز زیر عنوان «شعر امروز ایران» تدارک دیده است. این نشر که در حال حاضر یکی از ناشران پر کار و پیگیر محسوب می‌شود، در زمینه‌ی ادبیات داستانی و نمایشنامه هم مجموعه‌هایی از این دست را به‌منظور نشر ادبیات جوان در پیش گرفته است. از همین مجموعه‌ی «شعر امروز ایران» می‌توان به کتاب‌هایی چون در پای صلیبی کج به قلم یاسین محمدی و ای عشق که می‌روی به‌سویش با شعرهایی از پریسا شاهنده و چند دفتر دیگر اشاره کرد.

از نکته‌های جالب توجه در مورد این کتاب، نام ویراستار است که در شناسنامه‌ی آن آمده است. از کیفیت پایین شعرها و تقطیع خام‌دستانه‌ی آن‌ها که بگذریم، حتا اگر تصویرهای ناپخته و زیبایی‌شناسی سرخطی شعرها را هم کنار بگذریم و از سویی واژه گزینی ساده‌انگارانه و رومانتیسیسم سانتی‌مانتال کتاب را هم به کناری بگذاریم، باز هم هیچ شاهدی دال بر ویرایش شعرها نخواهیم یافت، حتا اگر قائل به ویرایش شعر در این سطح زبانی باشیم. اگرچه ویراستار این مجوعه‌ی شعر در جایی تصریح کرده‌ است که کار ایشان بر روی این کتاب، تنها محدود به اعمال رسم‌الخط و نقطه‌گذاری و تقطیع بوده است، ولی در هر حال نام ویراستار مسئولیت بالاتری را یدک می‌کشد، اگرچه در عمل این مسئولیت به مواردی این‌چنینی تقلیل یابد، ولی از فرد مذکور سلب مسئولیت نمی‌کند و ایشان را در جایگاه پاسخگویی می‌نشاند، از سویی دیگر، گروهی از کارهای ذکر شده در بالا کمابیش بر عهده‌ی ویراستار می‌تواند باشد وگرنه باید نام دیگری را به‌جای آن برگزید.

«...

این که با تو می‌رود به من رفته

شبیه بچگی‌ها، آن‌قدر دور

تا شهر، تنهایی‌اش را توی خیابان دور بزند

با اول اسم کسی میان بازوانت

...»[2]

پی نوشت:

[1] صفحه‌ی 15 کتاب

[2] صفحه‌ی 45 کتاب