اقبال فیلسوف آلمانی از آن زمانی در ایران و بین مردم نه صرفن فلسفهخوان آغاز شد که «چنین گفت زرتشت» او به فارسی به دست خوانندههایش رسید. اینکه «چنین گفت زرتشت» بهراستی چهچیزهایی در خود داشت که به این شکل خوانندهی ایرانی خود را مجذوب ساخت، هنوز هم پرسشی است که شاید آنقدرها به حوزهی فلسفه و دانش و حتا زمینههای مطالعاتی و کتابخوانی باز نگردد.
زرتشت نیچه (شرحی بر پیشگفتار چنین گفت زرتشت). پیر ابر - سوفرن. ترجمهی بهروز صفدری. تهران: انتشارات بازتابنگار. چاپ نخست: 1388. 1100 نسخه. 176 صفحه. 3000 تومان.
«چنین گفت زرتشت کتابی است که خواننده را همیشه غافلگیر و اغلب دلسرد میکند. میگوییم غافلگیر میکند، چراکه جدای از شکل شاعرانهی بسیار ویژهاش، در نخستین وهله، به درستی معلوم نیست که منظور از ماجراهای این شخصیت و ادعاهای پیمبرگونهاش چیست.»[1]
اقبال فیلسوف آلمانی از آن زمانی در ایران و بین مردم نه صرفن فلسفهخوان آغاز شد که چنین گفت زرتشت او به فارسی به دست خوانندههایش رسید. اینکه چنین گفت زرتشت بهراستی چهچیزهایی در خود داشت که به این شکل خوانندهی ایرانی خود را مجذوب ساخت، هنوز هم پرسشی است که شاید آنقدرها به حوزهی فلسفه و دانش و حتا زمینههای مطالعاتی و کتابخوانی باز نگردد.
دو نکتهی اساسی در این کتاب، آن را برای فارسیزبانان مناسب استقبال و مطالعه کرده است؛ نخست نام زرتشت، پیامبر باستانی ایرانیان زمانهای پیشین است که کنجکاوی و غرور ملی ایرانیان را به خود جلب میکند و دومین نکته مسالهی زبانآوری این کتاب است، آنچنان که حتا در ترجمهی فارسی این اثر نیز زبان سجعگونه و شاعرانهی ویلهلم نیچه در آن حفظ شده است و به این ترتیب، اهالی ایران را که شیفته و دلبستهی شعر و ابهام هستند را به وادی فلسفهی متخلخل خود فرا میخواند. نکتههای جزییتری هم هستند که میتوان از آنها سخن به میان آورد. شاید یکی از موارد، ابهام و پرهیز از تحلیل سریع و همینطور خاصیت شطحگونهی اثر، خوانندهی عادتدادهشده به ادبیات عرفانی و صوفیانه را به وادی خود بکشاند. در هر حال، از هر نظر که نگاه کنیم، این کتاب در ایران مورد استقبال قرار گرفته است و شرحهایی بر آن هم به فارسی در دسترس هستند. از آن جمله میتوان به کتاب حاضر با نام زرتشت نیچه اشاره کرد که علاوهبر متن اصلی، یادداشت مترجم، دیباچه و همچنین متن کامل پیشگفتار چنین گفت زرتشت را نیز در خود جای داده است و درنهایت در پایان کتاب، واژهنامهی پیشگفتار چنین گفت زرتشت را خواهیم یافت.
واقعیت این است که انتشار چنین کتابهایی که پیرامون متنهای اصلی فلسفی نوشته شدهاند و یا ترجمهای از آنها برای چاپ به دست ناشر سپرده میشود، میتواند راهگشای فهم و تحلیل نوشتار فلسفی قرار گیرد، اگر خود متن در ذات خود یا بر اثر ترجمهی نادقیق یا دشوار، بر پیچیدگی متن اصلی نیافزاید.
بهروز صفدری پیش از این هم کتابهایی از فردریش ویلهلم نیچه و همینطور پیرامون این فیلسوف آلمانی و آثارش را به فارسی برگردانده است. بهدقت نمیتوان گفت که ترجمههای ایشان، ترجمههایی دقیق و قابل توجه هستند زیرا با مقابلهی ترجمههای این مترجم از آثار نیچه با برگردانهای مترجمهای دیگر از همان آثار، میتوان به نکتههایی رسید که گاهی دال بر برتری ترجمهی صفدری و در بیشتر اوقات نشاندهندهی ضعف و عدم گیرایی متن مورد اشاره هستند. واقعیت این است که انتشار چنین کتابهایی که پیرامون متنهای اصلی فلسفی نوشته شدهاند و یا ترجمهای از آنها برای چاپ به دست ناشر سپرده میشود، میتواند راهگشای فهم و تحلیل نوشتار فلسفی قرار گیرد، اگر خود متن در ذات خود یا بر اثر ترجمهی نادقیق یا دشوار، بر پیچیدگی متن اصلی نیافزاید.
زرتشت نیچه کتابی است که بهطور خاص به پیشگفتار چنین گفت زرتشت میپردازد و در این راستا، مسلم است که از سویی دقت تحلیلی و تمرکز بر نوشتار مورد تحلیل بیشتر میشود و از سوی دیگر، شناخت نمونهای از متن یک کتاب، میتواند به تحلیل بخشهای دیگر همان کتاب یاری رساند. از این رهگذر، زرتشت نیچه میتواند فراتر از شیفتگی صرف نسبت به متن چنین گفت زرتشت درک عقلانیتری نسبت به آن فرا روی مخاطب خود قرار دهد.
«سخن از "پیکارهای نو" است و ضرورت آنها در این امر نهفته که فعالیت ما بدون ترک ارزشهای کهنه و آفریدن ارزشهای نو، بدون ارادهی مثبت، بدون تبدیل سرشت فعالیتی محکوم به شکست است، پس آفریدن فرا انسان، یعنی انسان ِتبدیل سرشت، یک ضرورت حیاتی است. راهحل دیگری ممکن نیست.»[2]
پی نوشت:
[1] صفحهی 9 دیباچهی کتاب
[2] صفحهی 11 کتاب