اینبار کتاب دیگری از فیلسوف، نمایشنامهنویس، داستاننویس و منتقد اگزیستانسیالیست فرانسوی، ژان پل سارتر به بازار کتاب ایران راه یافت که نشر گلمهر فرآیند نشر آن را برعهده داشته است. «آن سبو بشکست» نام فیلمنامهای است که سال 90 توسط محمد کامران نه از زبان فرانسه، بلکه از روی ترجمهی آلمانی آن، به فارسی برگردانده شد.
آن سبو بشکست. ژان پل سارتر. ترجمهی محمد کامران. تهران: انتشارات گلمهر. چاپ نخست: 1390. 1100 نسخه. 176 صفحه. 4500 تومان.
«اولین فیلم من، "آن سبو بشکست"، اگزیستانسیالیستی نخواهد بود. کاملاً برعکس: اگزیستانسیالیسم بههیچوجه نمیگذارد همهچیز به پایان برسد. اعمال ما، حتی پس از مرگمان ادامه خواهند داشت. حتی زمانی که آنها، کاملاً برعکس منظور ما و در مسیری مخالف آنچه ما میخواستیم، تکامل بیابند باز هم ما در آنها زندگی خواهیم کرد. این یک واقعیت تاریخی است.
فیلمنامهی من در کل فرمی جبرگرایانه به خود گرفته است، چون بر این باور بودم که بالاخره من هم باید یک بار اجازهی بازی کردن با سوژه را داشته باشم.»[1]
اینبار کتاب دیگری از فیلسوف، نمایشنامهنویس، داستاننویس و منتقد اگزیستانسیالیست فرانسوی، ژان پل سارتر به بازار کتاب ایران راه یافت که نشر گلمهر فرآیند نشر آن را برعهده داشته است. آن سبو بشکست نام فیلمنامهای است که در سال 90 توسط محمد کامران نه از زبان فرانسه، بلکه از روی ترجمهی آلمانی آن، به فارسی برگردانده شد.
از آثار این نویسندهی فرانسوی که در سال 1964 جایزهی نوبل ادبیات را از آن خود کرد، میتوان به آنچه من هستم، ادبیات چیست؟، اگزیستانسیالیزم یا مکتب انسانیت، اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر، بنبست، تعلیق، تهوع، چرخدنده، خانوادهی خوشبخت، دربارهی نمایش، در دفاع از روشنفکران، دستهای آلوده، دیوار و زنان تروا و از همه مهمتر هستی و نیستی اشاره کرد.
در این فیلمنامه دو شخصیت اصلی به دست نزدیکان خود کشته میشوند، در زندگی پس از مرگ به هم میرسند و دوباره زندگی را از سر میگیرند.
نام سارتر با نام فلسفهی اگزیستانسیالیسم درهم آمیخته است و او را میتوان مهمترین نظریهپرداز این مکتب دانست. او در ژوئن 1905 در پاریس به دنیا آمد و در 15 آوریل 1980 درحالیکه مدتی پیش از مرگ بینایی خود را از دست داده بود، از دنیا رفت.
در این فیلمنامه دو شخصیت اصلی به دست نزدیکان خود کشته میشوند، در زندگی پس از مرگ به هم میرسند و دوباره زندگی را از سر میگیرند. اوا و پییر هیچگاه یکدیگر را ندیدهاند. اوا بیآنکه بداند، توسط همسر خود مسموم میشود و از سوی دیگر، پییر هم در همان روزی که اوا میمیرد، به دست دوست خود کشته میشود.
«مادهی صد و چهل: اگر بهخاطر اشتباهی که مسئولیتش یکطرفه بهعهدهی ریاست سازمان است، مردی و زنی که برای هم تعیین شده بودند، در دوران زندگیشان با هم برخورد نکنند، میتوانند تحت شرایط معینی تقاضا کنند که اجازه داشته باشند و به آنها داده میشود که به زمین بازگردند. با این هدف که آنجا عشق خود را تجسم بخشند و زندگی مشترکی را آغاز کنند که از آن بر خلاف قانون محروم مانده بودند.»[2]
نکتهای که در مورد این کتاب ناگفته مانده است و شاید حدیث کتابهای دیگری هم در حوزههای گوناگون باشد این است که اگرچه نام کتاب، درهرصورت در زبان مقصد تغییراتی خواهد کرد، ولی این به معنی بومیسازی نام کتاب نیست و بههیچوجه منظور مترجم در هر راستایی که باشد قابل پذیرش نخواهد بود. ترجمهی مفهومی، بومیسازی نامها و کارهایی از این دست، به کتاب و شهرت مترجم ضربه میرساند.
پی نوشت:
[1] صفحهی 173 کتاب
[2] صفحهی 84 کتاب