«کی اول شروع کرد؟
آقای آلبرت ریچاردسون در برابر دادگاه شهر سینسیناتی به جرم این که با بی شرمی و وقاحت به شامپانزههای باغ وحش این شهر توهین کرده، محاکمه شد. وکیل مدافع او مردی بسیار ماهر موفق شد او را تبرئه کند. او ثابت کرد که اول شامپانزهها شروع کرده بودند.»1
تماشاچی محکوم به اعدام نمایشنامهای است که از همان اول تماشاگر را در جایگاه مجرم مینشاند و در نهایت او را به حکم تماشاچی بودن محکوم میکند.
تماشاچی محکوم تماشاگری است که روی صندلیاش مینشیند و یک کلمه از خود دفاع نمیکند حتی هنگامی که او را به مرگ محکوم میکنند.
« وکیل مدافع: ...این مرد را جنایتکار خطاب کردند و او واکنشی نشان نداد. این مرد را تحقیر کردند و او عکسالعملی نشان نداد. لباسهایش را پاره پوره کردند، چترش را جر واجر کردند و او تکان نخورد. عکسهایش را بین مردم پخش کردیم و به او گفتند خوک پست و قورباغه و او تبسم کرد. هر تاری از وجودش تشریح شد، عکسبرداری شد، بررسی شد و در برابر همه روی تمام دیوارهای این دادگاه نمایش داده شد و او خاموش ماند. همه را با چشمانی خونسرد نگاه کرد و حتا انگشتی به نشانه اعتراض بلند نکرد. این مرد هرگز کوچکترین رایی در هیچ موردی نداشت و هنگامی که اسکناس به رویش پرت کردیم حتا از جای خود بلند نشد. او را از رده انسانیت حذف کردیم و هیچ کدام از عضلات چهرهاش تکان نخورد. من به هیچ عنوان قادر به دفاع از چنین بزهکاری نیستم... آقایان از قانون انتظار نداشته باشیم که برای چنین جنایت مهیبی حکم بدهد. چهره جنایت در برار ماست. قانونی برای تنبه چنین جنایتی هنوز وجود ندارد. منتظر قانونی که نمیتواند بیاید و نمیداند از کجا بیاید نباشیم. باید نابودش کنیم و بریم خونههامون. »2
اظهار نظر در برابر تماشاگری که در سکوت و خاموشی سالن بی صدا و چموش وار مینشیند بسیار است. تماشاگری که در هر حال ساکت است و یا نیشخند میزند و معلوم نیست در پس ذهن او چه میگذرد. چرا که سکوت میکند و حتی هنگامی که فرصت دفاع به او میدهند باز از این فرصت استفاده نکرده و به سکوت خود ادامه میدهد. در برابر چنین تماشاگری بازی کردن کار پر مخاطرهای است. جسارت بسیار لازم دارد که زیر نگاه نافذ و سوزنده تماشاگری زیرک و ساکت، در نور تندی که تمام حرکات و سکنات بازیگر را از همه زوایا عریان میکند بازی کرد.
« وکیل مدافع: ما اعلام میکنیم که وکیل مدافع و دادستان و منشی دادگاه هیچ کدام وجود خارجی ندارند. هیچ کدام از شاهدینی که این جا شهادتشان را شنیدین وجود ندارند. هیچ کدام از کلماتشون وجود نداشته. این نمایش وجود نداره. این تالار نمایش وجود نداره. این شبی که شما این جا گذروندین هرگز وجود نداشته. حتا شما. خانمها و آقایان هیچ کدوم از شما وجود ندارین»3تینوش نظم جو در مصاحبهای که در پایان کتاب آورده شده است از ماتئی ویسنی یک میپرسد. «انگیزه شما برای نمایشنامه نویسی چیست؟
ویسنی یک: من پیش از تئاتر شعر را کشف کردم... عاشق و کشته مرده شعر بودم و در مدت ده سال هزاران شعر نوشته بودم.» 4
ماتئی ویسنی یک در سال 1956 در رومانی به دنیا آمد. رشته تحصیلی او تاریخ و فلسفه است. اولین کتاب او یک مجموعه شعر است. و به راستی نمایشنامههایش از تصویر و احساس شاعرانه مملو است. بعد از آن او شروع کرد به نوشتن نمایشنامه اما رژیم کمونیست رومانی کلیه آثار نمایشی او را تو قیف میکند. وی در سن 35 سالگی رومانی را به قصد پاریس ترک میکند و پناهنده و تبعه کشور فرانسه میشود. وی بیش از بیست نمایشنامه نوشته که اکثر آنها در اکثر کشورهای جهان به اجرا در آمدهاند. ویسنی یک پس از سقوط رژیم کمونیستی رومانی یکی از مهمترین نمایشنامهنویسان کشورش به حساب میآید. از مهم ترین نمایشنامههای او که به سبک رئالیسم جادویی در تئاتر نوشته شد و شهرت فراوانی برای او به ارمغان آورد نمایشنامه "داستان خرسهای پاندا" است. او هم اکنون در پاریس زندگی میکند و به حرفه خبر نگاری میپردازد.
تماشاچی محکوم به اعدام دهمین نمایشنامه از مجموعه دور دنیا نمایشنامه است که توسط نشر نی و به همت و گردآوری تینوش نظم جو منتشر شده است. از دیگر نمایشنامههایی که در مجموعه دور دنیا نمایشنامه منتشر شده است عبارتند از: چون آوایی از داوود، مزامیر داوود ترجمه تینوش نظم جو. سه روایت از زندگی اثر یاسمینا رضا، ترجمه فرزانه سکوتی. 5 تجربه های اخیر نوشته امیر رضا کوهستانی. در یک خانواده ایرانی نوشته محسن یلفانی ونمایشنامه های دیگر.
پی نوشت:
[1]صفحه 5
[2] صفحه 61-62
[3]صفحه 111
[4] صفحه 115