کتاب با صحنهای از یک جنایت شروع میشود. اعضای خانوادهی نوبادی کشته میشوند و اینچنین است که او پس از خلاص شدن از آن تنگنا، به گورستان میرسد.
کتاب گورستان داستان پسری ست که توسط مردگان به فرزندی پذیرفته میشود و از آنها کارهای عجیبوغریب یاد میگیرد. نوبادی وقتیکه هجده ماه بیشتر نداشت، از توی تختش خارج میشود و بهسوی گورستان تاتیتاتیکنان بهپیش میرود. کتاب با صحنهای از یک جنایت شروع میشود. اعضای خانوادهی نوبادی کشته میشوند و اینچنین است که او پس از خلاص شدن از آن تنگنا، به گورستان میرسد. داستان برگفته از کتاب معروف رودیارد کیپلینگ با نام کتاب جنگل است.
کتاب گورستان نیل گیمن، در سال 2009 بهترین کتاب کودک آمریکا شناخته شد و این کتاب جایزههای زیادی را برای نویسندهاش در پی داشته است؛ مدال نیوبری 2009 میلادی، جایزهی هوگو 2009 میلادی، جایزهی لوکاس 2009 میلادی و مدال کارنگی 2010 میلادی، ولی کسی که در نوشتن غرق میشود بهترین جایزه برای او نوشتن و نوشتن است و همین او را برای سفری خستگیناپذیر در دنیای کلمه ها و قصهها هیجانزده میکند.
بهجز کتاب گورستان نیل گیمن، که هم از سوی انتشارات پنجره (کتابهای پریان) و هم از سوی نشر افق (در سال 1388) به چاپ رسیده است، میتوان به ترجمهی کورالاین هم که هنری سلیک آن را تبدیل به فیلم کرده است، اشاره کرد و این نکته قابل ذکر است که کورالاین توسط شش ناشر منتشر شده است. کتابهای دیگری که از این نویسندهی خلاق به فارسی برگردانده شدهاند آد و هیولاهای یخی و ج مثل جادو با ترجمهی همین مترجم و روزی که پدرم را با دو ماهی طلایی عوض کردم و گرگهای توی دیوار از سوی نشرها و مترجمهای دیگر به بازار کتاب ایران راه یافتهاند.
گیمن نویسندهی معروف و بزرگی ست و شاید پیش از آنکه خودش بداند، کلاسیک شده است. داستان اونزهای خوب او، بهمدت هفده هفته در فهرست پرفروشترینهای لندن قرار داشت. علاوهبر آن، داستانهای بلند سرزمین ناشناخته و گرد و غبار ستارهای در سال 1999 بهعنوان بهترین رمان بزرگسال، جایزهی «میث اوپیک» و در سال 2001 کتاب اسطورههای آمریکایی در فهرست پرفروشترین داستانهای بلند آمریکا قرار گرفت.
همه مدام از اسکارلت میپرسیدند چه اتفاقی برایش افتاده و او به صادقانهترین شکل ممکن جواب داد و به آنها گفت پسری به نام نوبادی او را به اعماق تپه برده، جاییکه مردی ارغوانی و خالکوبیشده در دل تاریکی نمایان شده بود.
«همه مدام از اسکارلت میپرسیدند چه اتفاقی برایش افتاده و او به صادقانهترین شکل ممکن جواب داد و به آنها گفت پسری به نام نوبادی او را به اعماق تپه برده، جاییکه مردی ارغوانی و خالکوبیشده در دل تاریکی نمایان شده بود، اما درواقع فقط یکجور مترسک بود. به او یک تخته شکلات دادند و صورتش را پاک کردند و پرسیدند آیا مرد خالکوبیشده سوار موتورسیکلت بوده، و پدر و مادر اسکارلت که حالا دیگر خیالشان راحت شده و نگران نبودند از دست او و خودشان عصبانی بودند و به یکدیگر میگفتند تقصیر نفر مقابل است که گذاشته دختر کوچولویشان در یک گورستان بازی کند، هرچند منطقهای حفاظتشده باشد، و اینکه اگر هر لجظه چشمت به بچهات نباشد معلوم نیست چه بلایی بر سر او بیاید... بهخصوص بچهای مثل اسکارلت.»[1]
مترجم این کتاب در سال 1386، مترجم برگزیدهی ادبیات علمی-تخیلی شده است و گویا قرار است نیل گیمن را بیش از پیش با فارسیزبانان آشنا کند. یونیفورم شکیل، قطع مناسب و راحت، صفحهبندی حرفهای همه از مشخصههای این کتاب و البته سری کتابهایی هستند که کتاب گورستان نیز در میان آنها قرار دارد. این کتاب مولفههای مورد توجهی را در خود دارد که میتوان بهعنوان نکته های مثبت از آنها یاد کرد ولی بهتر میبود که در کنار اینهمه زحمت در خور تحسین، به چند نکته توجه بیشتری میشد:
با خواندن همین پاراگراف بالا که از متن کتاب آورده شده است هم میتوان به مسایل ویرایش و نکتههای بلاغی چندی اشاره کرد که با رعایت کردن آنها، متن یکدستتر و سلیستری در اختیار مخاطب قرار میگرفت و نکتهی بعدی در خصوص واژهگزینیهاست؛ ما در فارسی حاضر، اصطلاح «بچهی نوپا» را به کار نمیبریم بهخصوص اینکه مخاطب اصلی این کتاب نوجوانانیاند که مدام در حال پالوده کردن زبان خود هستند. حال در چنین ورطهای، استفاده از کلمههایی مثل «نو پا» و از این دست، هردم کتاب را دچار سکته میکند و ریتم را میاندازد و از سوی دیگر، استفاده از اسمهای توصیفیای مانند «نوبادی» و از آنسو ترجمهی یکسری از این گروههای اسمی چون «مردک همهکاره» کمی مشکلساز است و نکتهی دیگر اینکه تصور بر این است که برای چنین کتابهایی خیلی بهتر است پاورقی یا پینوشت در نظر گرفته شود تا درک بهتری از فضا به خواننده دست دهد.
درهرحال، ترجمه و نشر کتابهایی چون کتاب گورستان امیدبخش ورود به ژانرها و عرصههای مختلف ادبیات داستانی ست.
پی نوشت:
[1] صفحهی 68 کتاب