«از اولین باری که خبری در بارهی این مجموعه و آمادهشدنش برای چاپ اعلام شده است پنج سال میگذرد. طی این مدت بارها کار آن را پایان یافته پنداشته و در صدد ارسال آن به ناشر بودهام. اما هر بار با پیدا شدن آنتالوژِی جدیدی از شعر کهن چین یا مطلب و کتابی که پیش از آن ندیده بودم، دست نگه داشتهام و انتشار آن را به تاخیر انداختهام. غالبا نیز شعر جدید یافتهام که حیفم آمده در این دفتر نباشد یا اطلاعات سودمندی که در مقدمه گنجانده شده است.
گذشته از اشعار مستقل و پراکندهای که از چندین آنتالوژی انتخاب شدهاند از سه آنتالوژی تاثیرگذار که جایگاه بلندی در شعر چین دارند در تدوین این مجموعه استفاده شده است. این سه آنتالوژی کهن که سرایندگان اکثر اشعار آنها گمنام ماندهاند. کتاب ترانهها، نوزده شعر باستانی و آرشیو ادارهی موسیقی نام دارند.»[1]
این سطرها بخشی از مقدمهی جامع و کارآمد عباس صفاری در ابتدای کتاب است که ضمن توضیح در مورد ادبیات چین و البته شباهت و تفاوت آن با ادبیات و هنر ایران، به توضیح روند کار نیر میپردازد.
کوچهی فانوسها یکی از کتابهای مجموعهی شعر جهان انتشارات مروارید است که پیشتر با آثار ارزش مندی از این مجموعه روبهرو شدهایم. از آن جمله میتوان ترجمهی شعرهای سیلویا پلات با عنوان در کسوت ماه، والت ویتمن با ترجمهی سیروس پرهام و امیلی دیکنسون با ترجمهی سعید سعیدپور را نام برد.
«ساقههای علف را شبنم سنگین کرده است
و خورشید سرانجام فرو مینشیند
پر کن، پر کن پیالهی یشمی را
که شب بلندی در پیش داریم!
شبنم بر ساقههای علف و شبدر
سرتاسر شب سنگین فرو خواهد نشست
بهزودی، بهزودی شبنمها بخار میشوند
و شب بهزودی به پایان خواهد رسید[2]
«کوچهی فانوسها» یکی از کتابهای مجموعهی شعر جهان انتشارات مروارید است که پیشتر با آثار ارزشمندی از این مجموعه روبهرو شدهایم. از آن جمله میتوان ترجمهی شعرهای سیلویا پلات با عنوان «در کسوت ماه»، «والت ویتمن» با ترجمهی سیروس پرهام و «امیلی دیکنسون» با ترجمهی سعید سعیدپور را نام برد.
«تاریخ چین تاریخ ظهور و سقوط امپراطوریها و جنگهای خانمانسوز ایالتی است. اما در گیر و دار این حوادث شعر همواره جایگاه برجستهی خود را داشته و راهی رو به تعالی و کمال پیموده است.
با حمله مغول و تشکیل امپراطوری "یان" در سال 1280 میلادی ناگهان موقعیت شعر نیز دچار تزلزل و رکودی صد ساله میشود. در طبقهبندی اجتماعی این امپراطوری، شعرا و اساتیدی که اندیشههای کنفوسیوس را تبیلغ و تدریس میکنند جایگاهشان تا جایی مابین فواحش و فقرا نزول میکند.»[3]
عباس صفاری شاعر، متولد 1330، هماکنون در خارج از ایران زندگی میکند. او با مجموعهی دوربین قدیمی خود در سال 1382 از برندگان جایزهی کارنامه بود. از او مجموعههای شعری منتشر شده است که میتوان به دوربین قدیمی و کبریت خیس اشاره کرد که توسط همین ناشر به بازار کتاب عرضه شدهاند.
صفاری پیش از این هم تجربههایی در زمینهی ترجمهی شعر داشته است که میتوان به ماه و تنهایی عاشقان اشاره کرد که ترجمهی شعر ژاپنی است و توسط انتشارات آهنگ دیگر به چاپ رسیده است.
شاید دلیل اینکه صفاری بهسراغ شعر چین میرود و از آنطرف در دوربین قدیمی بهسراغ نوشتاری آپولینری سوق پیدا میکند، علاقهی او به شکل تصویری و مصداقی زبان باشد.
در هرحال، مجموعهای که در پنج فصل و با یک مقدمهی توضیحی، توسط عباس صفاری گرد آمده است، این مزیت را دارد که از زبان اصلی به فارسی برگردانده شده است.
«در گذر از رودخانه از بوتههای بامیه گل میچینم.
و در حاشیهی باتلاق سبزیجات خوشبو
آنها را اما، برای چهکس میتوانم بفرستم؟
محبوب من در سرزمینی دور زندگی میکند
سر برمیگردانم بهجانب شهر و دیار خود؛
جادههای طویل تا بینهایت گستردهاند
همان قلب، اما در دیاری دیگر
همواره در عذاب، تا پیر و سالخورده شویم.»[4]
پی نوشت:
[1] صص 27 و 28 کتاب
[2] ص 72 کتاب - دوازده قرن قبل از میلاد
[3] ص 21 – مقدمه ی مترجم
[4] صفحهی 168 کتاب
http://www.ketabname.com
سلام سایت خیلی خوبی داری ازمطالبش خوشم اومد تبادل لینک با وبلاگ هاراایجاد کرده .شما میتونی با تبادل لینک با ایران پایگاه آماربازدید خودتون چند برابر کنین