پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی چهاردهمین کتاب از مجموعه دور تا دور دنیا نمایشنامه است. این مجموعه نمایشنامهها توسط نشر نی منتشر میشود و قصد دارد نمایشنامه نویسان روز دنیای تئاتر را به جامعه تئاتر ایران معرفی کند. از این مجموعه 23 نمایشنامه ایرانی و خارجی منتشر شده است. برخی از این نمایشنامهها عبارتند از: "داستان یک پلکان" اثر آنتونیو بوئرو بایخو، ترجمه پژمان رضایی، "سه روایت از زندگی" اثر یاسمینا رضا، ترجمه فرزانه سکوتی، "آدریانا ماتر" اثر امین معلوف، ترجمه حسین سلیمان نژاد، "آنتیگون" اثر ژان آنوی، ترجمه احمد پرهیزی و نمایشنامههای دیگر. دور دنیا نمایشنامه، تعدادی از نمایشنامههای ایرانی را نیز در مجموعه خود جای داده است که از استقبال خوبی برخوردار بودهاند. مثل: "رقص مادیانها" نوشته محمد چرمشیر، "اسبهای آسمان خاکستر میبارند" نوشته نغمه ثمینی، "ساعت 25 و اشخاص" نوشته محسن محبی و "در یک خانواده ایرانی" نوشته محسن یلفانی. از ماتئی ویسنی یک که نویسنده پر کاری هم هست نمایشنامههای زیادی ترجمه و بارها در تئاتر ایران به اجرا در آمده است. تینوش نظم جو ویسنی یک را با ترجمه داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیوفونیست... به جامعه ایرانی معرفی کرد. او پس از آن اسبهای پشت پنجره، تماشاچی محکوم به اعدام، سه شب با مادکس و پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی را از این نویسنده ترجمه کرد. تینوش نظم جو که خود کارگردان، نویسنده و بازیگر است، تاکنون آثار زیادی را در کشور فرانسه و ایران به این دو زبان ترجمه و به صحنه برده است.
جسدی پیدا کردیم که پاهاش توی یه جسدگاه بود، سرش توی جسدگاه دیگه و بقیه اعضای بدناش یه جای دیگه". کشور من همون پدریه که هر روز برای دختر هفت سالهاش که سیصد و چهل و شش روزه مرده یه عروسک میسازه. اینه کشور من.
ماتئی ویسنی یک در سال 1956 در رومانی به دنیا آمد و در رشته تاریخ و فلسفه تحصیل کرد و پس از آن بود که به نمایشنامه نویسی روی میآورد. اما رژیم کمونیستی رومانی تمام آثار او را توقیف میکند. به این ترتیب او پناهنده در کشور فرانسه میشود که هنوز هم در فرانسه است و برای رادیوی بین المللی فرانسه خبرنگاری میکند. او تاکنون 90 نمایشنامه نوشته است و یکی از مهمترین نمایشنامهنویسان سالهای 80 میلادی است. ویسنی یک میگوید: " پیش تر ضرورت نوشتن برای من نه گفتن بود به دنیایی که در آن زندگی میکردم. حالا برای من ضرورت نوشتن، درباره رابطههای مشکوکی است که انسان با مرگ، اخلاقیات، عشق و تنهایی دارد.
پیکر زن همچون میدان نبرد ... درباره جنگ بوسنی است و فجایع و پلیدیهایی که در این جنگ اتفاق افتاد. درباره کشت و کشتارها و تجاوزهای میان نژادی و ملیگرایی متعصبانه است که متاسفانه بیشترین دودش درچشم زنان و کودکان این اقوام رفت. رومانیایی، بوسنیایی، کروات، یونانی، ترک، صرب، اسلاو، مجارستانی، بلغاری و آلبانیایی، اینها مجموعه کشورهای بالکان را شکل میدهند و در جنگ بوسنی همه این اقوام یکباره به جان هم افتادند. در قسمتی از نمایشنامه میخوانیم: کشور من یه پناهنده پیر مسلمونه دم مرگه که وارد یه روستای یونانی میشه. قبل از این که بمیره باید توضیح بده چطوری یه مسلمونو دفن میکنن. کشور من یادداشت یه متخصصه که دنبال گمشدهها میگرده "جسدی پیدا کردیم که پاهاش توی یه جسدگاه بود، سرش توی جسدگاه دیگه و بقیه اعضای بدناش یه جای دیگه". کشور من همون پدریه که هر روز برای دختر هفت سالهاش که سیصد و چهل و شش روزه مرده یه عروسک میسازه. اینه کشور من.
پیکر زن همچون میدان نبرد برای اولین بار در ایران در جشنواره فجر سال 1384 توسط گروه اوتوپیا به کارگردانی تینوش نظم جو و بازیگری مهشاد مخبر و فریبا کامران اجرا شد.