هدف این کتاب، ارائهی بعضی از عناصر ضروری، البته بدون درنظر گرفتن دیدگاه خاص کارگردانی اثر برای خواندن و تحلیل ویژگیهای متن نمایشی است.
در گفتار مترجم، غلامحسین دولتآبادی با توجه به تاریخچهی کلاس درس «تجربه و تحلیل بیس»، به استادی دکتر حسن رهآورد و همینطور کارهای منتشرشده در زمینهی تحلیل نمایشنامه، بر لزوم تالیف و ترجمهی آثار بیشتری در این زمینه تاکید میکند و معتقد است نیاز به آن، هنوز برطرف نشده است.
او میافزاید که به پیشنهاد مدیر انتشارات افراز، خانم کیان افراز، دست به ترجمهی این کتاب زده است.
«هدف این کتاب، ارائهی بعضی از عناصر ضروری، البته بدون درنظر گرفتن دیدگاه خاص کارگردانی اثر برای خواندن و تحلیل ویژگیهای متن نمایشی است. به عبارت دیگر، یافتن مفهوم تئاتری بودن است که چگونه در درون اثر نوشتهشده، گنجانده میشود و به چه صورتی میتوان آن را کشف کرد. این کتاب با حرکتی تدریجی بهسوی بطن اثر مکتوب، به جمعبندی مسایل اساسی متن نمایشی میپردازد و پرسشهایی نظیر: داستان یا حکایتی که از خلال کنش نمایشی، تعریف میشود، کدام است؟ در چه زمان و مکان روی میدهد؟ از طریق کدام یک از شخصیتها بیان میشود؟ پاسخ میدهد.»
کتاب تحلیل متن نمایشی با گفتار مترجم آغاز میشود و بعد از آن، پیشگفتار کوتاهی برای ورود به متن اصلی تهیه دیده شده است. بدنهی اصلی کتاب را شش فصل تشکیل میدهد. فصل نخست به رویکرد متن نماشی میپردازد و فصلهایی که در پی آن میآیند، به توضیح و تحلیل ساختار کنش نمایشی، فضای نمایشی، زمان نمایشی، شخصیت و گفتار نمایشی میپردازند. این کتاب، یک مجموعهی نظاممند است که با روانی و حوصله، خواننده را به سوی درک هرچهبیشتر از تحلیل متن در حوزهی نمایش پیش میبرد.
ما در این کتاب با مبحثهایی چون ژانر نمایشی، دستوارت صحنه، دیالوگ، سازماندهی متن نمایشی، کنش، برش کنش نمایشی، فضای تئاتری، فضای صحنهای، کارکرد فضا، معنای زمان تئاتری، رویکرد شخصیت، پویایی فضا، بازیگر، نشانههای دستوارت صحنه، زمان به عنوان عنصری نمایشی، کاربرد فردی زبان شخصیت، اشکال گفتار، نمایشنامهنویسی کلام، اهداف متن نمایشی و بوطیقای متن نمایشی، مواجه هستیم.
بدیهی ست که در هر حوزهای، فربه شدن بخش تئوری برای ایجاد امکان شناخت آن حوزه و گسترش گفتمانهای تئوریک، به کمک رشد و بالندگی آن میشتابد
بدیهی ست که در هر حوزهای، فربه شدن بخش تئوری برای ایجاد امکان شناخت آن حوزه و گسترش گفتمانهای تئوریک، به کمک رشد و بالندگی آن میشتابد. بهخصوص در شکلهای مختلف هنری که پیوند ناگسستنیای با اندیشه و تفکر دارند، این مساله اهمیت بیشتری مییابد. در سالهای دههی هفتاد، اگرچه موج گستردهای از تئوریها وارد بازار اندیشه و هنر شد، ولی مسائل چندی موثر بودن این موج در روند رشد اندیشگانی را مبهم می کند. پس از آن موج پر هیاهو و پر شتاب، حالا که گرد و خاک ها فرو نشسته است، زمان آن رسیده است که ژرف تر به مساله ی تئوری و تاثیر آن بر روند حرکت های هنری بپردازیم و تولید و ورود تئوری های کارکردی را جدی تر بگیریم.
http://www.afrazbook.com