کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

فرودگاه و لحظاتی که به مرگ می اندیشیم

فرودگاه و لحظاتی که به مرگ می اندیشیم


«یک هفته در فرودگاه» کتابی است درباره فرودگاه. در این کتاب تمام زوایای تا حدی پنهان و یا عادی فرودگاه به تصویر کشیده می شود. دنیای پیچیده ای که مسافران تنها دقایقی ناپایدار در آن سپری می کنند و خیلی زود ترکش کرده، از یاد می برند.

یک هفته در فرودگاه

یک هفته در فرودگاه. آلن دو باتن.مترجم: مهرناز مصباح. انتشارات زاوش.چاپ اول. تهران1392. 1200 نسخه.127صفحه.6300 تومان.

«کارکنان حراست هم مثل نویسنده های جنایی به این خاطر دستمزد می گیرند که زندگی را کمی پر ماجرا تر از حالت عادی اش تخیل کنند. دلم برایشان می سوخت که هر لحظه از کارشان باید گوش به زنگ باشند و دائم آماده واکنش دادن به بعیدترین احتمالات، احتمالاتی که در سطح جهانی شاید فقط هر یک دهه یک بار اتفاق بیفتد که تازه آن هم ممکن است در لارنکا یا بکو باشد[1]

اگر هرگز سفر با هواپیما  را تجربه نکرده اید یک بار آن را تجربه کنید و اگر بارها پایتان به فرودگاه باز شده است، این بار با این تصور به فرودگاه بروید که دارید برای اولین بار آنجا را نظاره می کنید.

زندگی ای که در فرودگاه در جریان است از جنس و شکل دیگری است. درها و دریچه ها، گیت ها و ایستگاه های بازررسی که ممکن است تا حد خفگی شما را برنجاند و حس توهین در شما به وجود آورد، انتظارهای طولانی، اتفاقات پیش بینی نشنده، آدم هایی از هر نوع زبان و ملیت، سردرگمی مسافران نا آشنا در فضای غریب فرودگاه، گوناگونی انسان ها و چیزها، فضای لوکسی که شما را مدام برای مصرف و خرید دعوت می کند، همزمانی اشک ها و لبخندهای کسانی که از هم دور یا به هم نزدیک می شوند، همه و همه از فرودگاه مکان غریبی می سازد، مثل یک شهر فشرده است که همه تنوعات و تضادهایش را یک جا در معرض دید بیننده قرار داده است.

آلن دو باتن در مدتی که در فرودگاه هیثرو انگلیس زندگی کرد همه این ها را می بیند و با قلم سرزنده خود توصیف و تصویر می کند. دو باتن درباره انتخاب فرودگاه برای نوشتن کتابی تازه می گوید: فرودگاه ها همان جایی هستند که آدم های نزدیک زندگی مان از آن جا راهی سفر می شوند، مهاجرت می کنند و از ما جدا می شوند. در عین حال فرودگاه به ما اجازه می دهد تا فکر کنیم حالا که اینجا ساعت سه بعدازظهر است، در گوشه دیگری از دنیا که اسمش روی لیست پروازها آمده، برای ما جهانی عجیب و ناشناخته وجود دارد و این ها برای من پر از هیجان بود و سبب شد یک هفته با زندگی و مفهومش در فرودگاه سر و کلمه بزنم. فرودگاه‌ها حقیقتا به شما نشان می دهند که چقدر احساس و عاطفه در جهان وجود دارد. فرودگاه ما را به مفهومی عظیم نزدیک می کند، یعنی نزدیک بودن مرگ و همین اتفاق و هوشیاری یا نیمه هوشیاری ما نسبت به مفهوم مرگ سبب می ‌شود برای دقایقی یک جور دیگر فکر کنیم و بیشتر عشق بورزیم. ما از روتین‌های هرروزه جدا می‌شویم، به نزدیکی مرگ فکر می ‌کنیم و مشتاق دیدن مردم در نقاط دیگر جهان هستیم. کسانی که سال‌های سال است ازدواج کرده‌اند و زندگی بدون عشقی را از سر می گذارنند، ممکن است در فرودگاه یک جمله عاشقانه به همسرشان بگویند. احتمال سقوط هواپیما چیزی است که بدترین زناشویی‌ها را نیز نجات می‌دهد.

فرودگاه ما را به مفهومی عظیم نزدیک می کند، یعنی نزدیک بودن مرگ و همین اتفاق و هوشیاری یا نیمه هوشیاری ما نسبت به مفهوم مرگ سبب می ‌شود برای دقایقی یک جور دیگر فکر کنیم و بیشتر عشق بورزیم.

کتاب یک هفته در فرودگاه جنجال زیادی به پا کرد و یکی از پرفروش های مجله «آبزرور» و «گاردین» شد.هزاران نسخه از این کتاب در همان فرودگاهی که دوباتن یک هفته در آن سپری کرد به مسافران فروخته شد. البته آلن دو باتن این کتاب را به سفارش یک شرکت چند ملیتی به نفع صنعت هواپیمایی نوشت. همین موضوع باعث شده در برخی از قسمت های حساس، مثل وضعیت مالی و امنیتی این شرکت ها نویسنده ملاحظاتی را رعایت کند.

آلن دو باتن از طرف یک شرکت چند ملیتی دعوت به هکاری می شود. آنها از او می خواهند یک هفته در فرودگاه سپری کند و تصویری از آن ارائه دهد. چرا که هنوز هم هستند مکان هایی که تنها نویسنده ها می توانند آن را به خوبی توصیف کنند. آلن دو باتن تصویری امپرسیونیستی از فرودگاه می نویسد و آن را ضمیمه عکس هایی می کند که از آنجا گرفته است. کتاب در چهار فصل تالیف شده است که عبارتند از : پیشنهاد، عزیمت ها، بخش هوایی و ورودها.

آلن دو باتن نویسنده انگلیسی، کتاب هایش را بر اساس زندگی روزمره اما با نگرشی فلسفی به روزمرگی می نویسد. از دیگر کتاب های وی: هنر سیر و سفر، تسلی بخشی های فلسفه، پروست چگونه می تواند زندگی شما را دگرگون کند و خوشی ها و مصائب کار. خوشی ها و مصائب کار نیز پیش از این  توسط  مترجم همین کتاب، مهرناز مصباح به فارسی برگردانده شده است.

« صنعت هوانوردی غیر نظامی در مجموع هیچ گاه در طول تاریخش سودآور نبوده، درست مثل انتشار کتاب. بنابراین از این منظر مدیر کل و من به رغم تفاوت های ظاهری مان تا حد زیادی شغل همسانی داشتیم. هر کدام باید خود را در چشم انسانیت نه با محصول نهایی اش که با توانایی اش در به اوج رساندن روح توجیه کند. ارزیابی یک خط هوایی بر اساس سود و ضررش همان قدر غیر منصفانه است که قضاوت کردن درباره یک شاعر بر اساس حق تالیفش»[2]

پی نوشت:

[1]صفحه 62 کتاب

[2]صفحه 90 کتاب

شگفت زده

شگفت زده


«شگفت زده» داستان دو بچه ناشنوا است که هر کدام از سویی حرکت می کنند و بعد از اتفاقات شگفت انگیزی هنگامی که یکی از آنها پیر شده  به هم می رسند  و راز هایی که به دنبال آن بودند گشوده می شود.  این رمان نوعی رمان سینمایی است که به شیوه ای نوشته شده که گویی شما مشغول دیدن یک فیلم صامت سینمایی هستید.

شگفت زده

شگفت زده. برایان سلزنیک. مترجم: رضی هیرمندی. انتشارات  افق. چاپ اول. تهران.1391. 2500 نسخه.697 صفحه مصور.14000 تومان.

«جمی چمدان بن را نشان داد: فرارکردی؟ باز بن با سر حرفش را تایید کرد و دهان جمی را دید که کلمه "وای" را ادا می کرد. جمی نوشت. ازکجا؟ بن هنوز سوالش را جواب نداده بود که پیرزن از سالن بیرون آمد و از کنارشان گذشت. دو پسر به طرف گرگ ها برگشتند. بن مثل طلسم شده ها به چشم های براق شیشه ای شان خیره مانده بود تا این که جمی روی شانه اش زد و انگشتش را روی از کجا؟ گذاشت.»[1]  


کتاب شگفت زده منو به خودش مشغول کرد و تونستم باهاش همزاد پنداری کنم. ضمن اینکه دنبال کردن دو خط روایتی تصوری و کلمه ای این کتاب واقعا این احساس رو به من داد که دارم سینمای کاغذی می بینم.

کتاب شگفت زده را که در دست بگیرید پیش از هر چیز از خود کتاب شگفت زده می شوید. حجمی قابل توجه با ورق هایی سیاه که مملو از تصاویر نقاشی سیاه قلم با خطوط درشت است. نقاشی هایی که مستقل از کلمه ها برای خود گویای داستانی خاص هستند.

شگفت زده رمانی است که روایتش هم زمان با کلمات و تصاویری که نویسنده خود آنها را نقاشی کرده است، پیش می رود.

برایان سلزنیک پیش از این با رمان «اختراع هوگو کاپره» معرفی شد. در آن کتاب نیز بخش هایی از داستان را نقاشی ها روایت می کردند. معمولا در کتاب های مصور نقاشی بخش یا برشی از داستان را که پیش از نویسنده با کلمات روایت کرده تصویر گر نقاشی می کند. اما در کار های سلزنیک بار مهم تری بر دوش نقاشی ها قرار می گیرد. در اینجا نقاشی ها برشی از داستان را روایت نمی کنند. بلکه خود راوی داستانی مستقل از کلمات هستند.

در اینجا ما با شکلی از سینما روایت رو به رو هستیم. در هوگو کاپره از آنجایی که داستان با داستان زندگی کارگردان فرانسوی سال های ابتدای ظهور سینما،ژرژ ملیس پیوند خورده است تصاویر سیاه وسفید کتاب روایتی سینما گونه هستند و فیلم های صامت آن دوران و قاب بندی های سینمایی را به یاد می آورد.

در شگفت زده نویسنده پا را از این هم فراتر گذاشته و تصاویر مستقل تر حرکت می کنند. در اینجا ما با سه بخش رو به روییم. در دو بخش ابتدایی کتاب ما با دو داستان در برهه زمانی مختلف به صورت موازی رو به روییم.

خط داستانی اول با کلمات پیش می رود اما خط داستانی دوم به طور کلی با تصاویر روایت می شود. گویی دو داستان رو به روی ما است که هم زمان پیش می رود. وی در این دو فصل از شیوه تدوین موازی سینمایی استفاده کرده است.

شخصیت اصلی که در روایت کلمه ای از آن می خوانیم به هیچ وجه در تصاویر دیده نمی شود و تنها در بخش سوم کتاب است که هر دو داستان به هم می پیوندد و ما باز می گردیم به شیوه تصاویر نگاری ای که در کتاب هوگو کاپره عرضه شده بود.

شگفت زده داستان شخصیتی است به نام بن که از یک گوش ناشنوا است اما به زودی بر اثر صاعقه گوش دیگرش را نیز از دست می دهد. بن با خاله و اعضای خانواده خاله اش زندگی می کند و مادرش که کتابدار است چند سالی است از دنیا رفته است. یک روز با سرنخ هایی از هویت پدرش رو به رو می شود و برای کشف آن راز که مربوط به تاریخی خیلی دور است کنجکاو می شود و به دنبال پیدا کردن پدرش می رود. از طرف دیگر دختر ناشنوایی به نام رز را داریم که وی نیز مادری دارد که بازیگر فیلم های صامت است. آنها هر کدام از سویی به  موزه شهر نیویورک کشیده می شوند.

کتاب شگفت زده را که در دست بگیرید پیش از هر چیز از خود کتاب شگفت زده می شوید. حجمی قابل توجه با ورق هایی سیاه که مملو از تصاویر نقاشی سیاه قلم با خطوط درشت است. نقاشی هایی که مستقل از کلمه ها برای خود گویای داستانی خاص هستند.

در فصل سه کلید راز در دست های رز است که حالا پنجاه سال دارد. بن و رز در این فصل به هم بر می خورند. سلزنیک در پایان همین کتاب توضیحاتی درباره چرایی نوشتن شگفت زده داده است. در آنجا علت شیوه متفاوت کارش را که نوعی رمان سینما است توضیح می دهد.

سلزنیک معتقد است سینمای صامت تمام اقشار مردم به جز نابینایان را به خود جذب کرد و برای همه انسان ها برنامه داشت. اما از وقتی صدا به سینما اضافه شد بخشی از جامعه یعنی ناشنوایان از مخاطبان سینما حذف شدند و هرگز کسی به فکر بازگرداندن آنها نیفتاد. همین موضوع او را واداشت که شیوه تازه بنویسد که ناشنوایان نیز بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و لذتی سینمایی از آن ببرند. با خواندن کتاب های سلزنیک در واقع سینمایی کتابی رو به روی شما است. در این کتاب نیز تصاویر زیادی است که به زمان ناطق شدن سینما برمی گردد. و برخورد بن را که یک ناشنوا است با این واقعه به ما نشان می دهد.

اما شگفت زده هنگامی شکل می گیرد که سلزنیک برای دیدن دوستش به موزه تاریخ طبیعی امریکا در شهر نیویورک می رود. گذشتن از درهایی که رویشان نوشته شده وارد نشوید. اتاق های اسرار آمیز و اشیای نمایشی، درایوراماها و انبوه فسیل ها سلزنیک را به این فکر وا می دارد تا داستانی در این محیط بنویسد.

شگفت زده رمان هفتصد صفحه ای بسیار جذابی است که قطعا نه تنها نوجوانان بلکه بزرگسالان را نیز شگفت زده می کند. این رمان شما را به تماشای فیلم روی کاغذ دعوت می کند. از داستان های سلزنیک فیلمی هم ساخته شده است. در واقع اسکورسیزی داستان هوگو کاپره وی را به فیلم درآورد که جایزه جهانی اسکار و گلدن گلوب را دریافت کرد. شگفت زده دومین اثر این نویسنده است.

«مادر انگشت هایش را روی گونه های او سر می داد تا می رسید به زیر چانه اش. صورت او را بالا می گرفت طوری که چشم در چشم هم می شدند.-

وقتی مردم باهات حرف می زنن، از نگاه کردن توی چشمشون نترس، باشه؟

بن صاف توی چشم های مادر نگاه می کرد و می گفت : باشه[2]

پی نوشت:

[1] صفحه 396 کتاب

[2] پشت جلد کتاب از بخشی از رمان

منگی

منگی


«منگی» رمان کوتاهی از ژوئل الگوف رمان نویس فرانسوی است که زندگی کارگری را در یک محیط مسموم به نمایش می گذارد.

منگی

منگی.ژوئل اگلوف.مترجم: اصغر نوری. نشر افق. چاپ اول. تهران1392/1500نسخه.112صفحه.6000تومان.

« همیشه یه ساعتی هست که تمومی نداره. شبیه ساعت های دیگه ست. جوری که بهش شک نمی کنیم. بعد، واردش می شیم و توش گیر می افتیم. ساحل اون طرفی رو می بینیم، ولی خیال می کنیم هیچ وقت اونجا نمی رسیم. بیهوده دست و پا می زنیم. انگار هرچی زمان می گذره، داریم ازش دورتر می شیم. وقتی ثانیه ها می چسبن به ته کفش هامون، وقتی داریم هر دقیقه رو مثل یه توپ آهنی دنبال خودمون می کشیم، خیال می کنیم اون بیرون، روزها و شب ها پشت سر هم میان ومیرن، فصل ها جای هم رو می گیرن و ما اینجا فراموش شدیم[1]

به نظرم منگی توانسته در داستان خود به خوبی وضعیت زندگی کارگران را آن طور که نظام سرمایه داری تدارک دیده بی پرده نشان دهد. شرایطی که کارگر در آن الینه می شود و چنان مسخ در شرایط که حتی آرزوهای خود را از یاد می برد. برای من این رمان رمانی گیچ کننده و شگفت انگیز بود. بعد از مدت ها رمانی خوندم که بسیار منو حیرت زده کرد و هفته ها به اون فکر کردم. 


تشخیص جهت با بوی کارخانه هایی است که از چهار سو محیط را محاصره کرده است. بدون یک روزنه نور و ساعت ها و شاید روزها در مه سنگین فرو رفتن، بدون اینکه لحاف خاکستری آسمان برای مدت کوتاهی پس برود، این شرایطی است که در رمان منگی توصیف می شود.

پیرهایی که درست پیر نشده اند، جوان هایی که درست جوانی نکرده اند و خیلی زود پیر شدن و گاهی تشخیص این دو از هم به درستی آسان نیست.

یک محیط آلوده به معنای واقعی کلمه، محیطی که در آن نه گیاهان درست رشد می کنند و نه حیوانات و نه انسان. در اینجا نمی شود از گیاهان برای خوراک استفاده کرد یا نمی توان از ماهی رودخانه غذا تهیه کرد، چون همه چیز جز یک تفاله مسموم چیز دیگری نیستند.

منگی روایت کارگری است که در یک کشتارگاه کار می کند ویک آلونک کوچک با مادربرزگ از کار افتاده اش دارد. مسلما برای او زندگی آن طوری نیست که بخواهد برای آینده اش امید وار باشد. او در سرش آرزو دارد روزی از این محیط بکند و به جای دیگری برود، هر چند هیچ تصوری از دنیای دیگر ندارد و به گمان او آسمان همه جا قاعدتا باید همین رنگ باشد. سیاه، کدر، خاکستری و مه آلود.

در رمان بی نظیر منگی زندگی اسفناک کارگران، بدون اینکه نویسنده قصد داشته باشد در نمایش آن به درازه گویی و حاشیه پردازی و تاکید دست بزند، توصیف می شود. منتهی اگر فاجعه عمقی دارد، از این رو است که این عمق عملا وجود دارد و چیزی است حقیقی و نه چیزی که تنها به صرف تاکید و تخیل بر آن بار شده باشد.

منگی روایت کارگری است که در یک کشتارگاه کار می کند ویک آلونک کوچک با مادربرزگ از کار افتاده اش دارد. مسلما برای او زندگی آن طوری نیست که بخواهد برای آینده اش امید وار باشد.

کارگر ساده این رمان، از آن همه حیوانی که هر روز با تیر خلاص می کند و تا زانو در خون آنها غوطه ور است، روده هایش را می چشد، از آن همه تولید تنها بوی سوختگی و گوگرد نصیبش می شود و اگر شانس به وی رو کند و از آسمان چیزی نازل شود، آن، هواپیمایی است که در مه گیر کرده و روی خانه اش سقوط می کند.

در این محیط مسموم بچه ها، تا روی پای خود بلند شوند باید به صف کارگران ملحق می شوند و هر یک در یکی از کارخانه ها باید تا آخر عمر بدون هیچ چشم اندازی کار کند. آنها بی عشق و بی آرزو زندگی می کنند و مرگشان هیچ کس را متاثر نمی کند. اساسا مرگشان تنها یک اتفاق ساده مثل اتفاقات دیگریست که در طول روز ممکن است در کارخانه ها و محیط خشن آن رخ دهد. محیط خشنی که تنها حاکم آن، دستگاه های غول پیکری است که بی چشم و گوش همه را در شرایطی عادلانه زیر دست و پای خود له می کنند.

اگر شانس بیاوری و زیر دست و پاهای این هیولاهای کورناقص نشوی، فرسودگی زود هنگام سرنوشت هر کارگری است تا مثل یک زباله، شبیه یک ضایعه از چرخه تولید خارج می شوی و باید در تنهایی و فقر روزگار بگذارنی. منگی به راستی سرنوشت سرگیجه آور کارگران است. چنان کوبنده و تکان دهنده حقیقت را پیش چشم می آورد که نمی توان به راحتی کنارش گذاشت. 


ژوئل اگلوف نویسنده معاصر فرانسوی است که تاکنون چهار رمان نوشته است. این رمان برگزیده سی و یکمین دوره جایزه کتاب «فرانس انتر» است. وی یکی از نویسندهای مطرح ادبیات فرانسه است که به دلیل پرداختن به موضوع های بکر و آفریدن موقعیت ها و شخصیت های منحصر به فرد شهرت دارد. او را وام دار کافکا می دانند.این نویسنده با ترجمه رمان منگی به فارسی زبانان معرفی شد. این رمان را برای اولین بار موگه رازانی به نام «سرگیجه» ترجمه کرد. ترجمه این رمان با زبانی میانه زبان عامیانه و ادبی بود. موگه رازانی در یکی از مصاحبه هایش گفته است: "من مردد بودم که رمان را به زبان عامیانه ترجمه کنم و یا زبانی که در حال حاضر رمان را به آن برگردانده ام. زبان اصلی اثر یک زبان کاملا عامیانه بود. اما اگر می خواستم به زبان عامیانه فارسی برگردانم آن تاثیر را نمی گذاشت و شکل زیبایی پیدا نمی کرد. من آن زبان عامیانه را به یک زبان ساده و بدون پیچیدگی تبدیل کردم. خود کتاب از اول تا آخر با همان زبان عامیانه نوشته شده بود. اما من از زبان ادبی استفاده کردم. منتهی زبان ادبی بسیار ساده شده و بدون پیرایش ها و پیچیدگی های ادبی." اصغر نوری این بار منگی را با زبان عامیانه ترجمه کرده است و حال خواننده می تواند این دو ترجمه را پیش رو قرار دهد.

امید واریم رمان های بلند این نویسنده نیز به فارسی ترجمه شود و خوانندگان بیشتر با قلم این نویسنده آشنا شوند.

« روال عادی اینجا یه سری داد و فریاده که تو رودخونه های خون غرق می شن، تکون های شدید و لرزیدن ها، چشم هایی که از کاسه در میارن، زبون هایی که آویزون می شن، بهمن های دل و روده، سرهایی که قل می خورن، گاوهایی که پوست شون مثل موز کنده می شه، خوک های رنگ پریده که نصف بیشترشون شقه شده، و حیوون هایی از پا آویزون شدن، پشت سر هم می ان و هی کوچیکتر و کوچیک تر می شن و ما صورتمون پر خون و چکمه هامون پر عرق، سخت کار می کنیم. »[2]

پی نوشت:

[1]صفحه 83 کتاب

[2]صفحه 15 کتاب

خانواده و نظام سرمایه داری

خانواده و نظام سرمایه


«سرمایه داری، خانواده و زندگی شخصی» مجموعه آرای ایلای زارتسکی درباره خانواده و ارتباطش با سرمایه داری است. وی هشدار می دهد که خواه خانواده را کانونی گرم بدانیم یا نه باید در نظریه های سیاسی و اجتماعی خود جایی در خور برای آن در نظر بگیریم.

سرمایه داری، خانواده و زندگی شخصی

سرمایه داری، خانواده و زندگی شخصی. ایلای زارتسکی. مترجم: منیژه نجم عراقی. نشر نی.چاپاول. تهران1390..1500 نسخه.176صفحه.4000 تومان.

« با پیدایش سرمایه داری صنعتی که روز به روز بیش تر تولید کالا را از خانه دور کرد، مردان و زنان رفته رفته حساب خانواده را از اقتصاد جدا کردند و زندگی شخصی سپهری جدا از جامعه بزرگ تر قلمداد شد.»[1]

از زمان پیدایی نظام های سرمایه داری خانواده از معنایی که سابق بر این داشت خارج شده و مفهومی تازه به خود گرفته است.

موضوع خانواده یکی از مسائل مهم اجتماعی  است که دیدگاه های متفاوتی درباره آن اراده شده است.

عده ای به نظام خانواده حمله کرده اند و با این نگاه که نظام خانواده زمینه ساز ستم بر زنان و کودکان  و نابسامانی اجتماعی است آن را ملال انگیز توصیف کرده و معتقدند خانواده اجازه رشد را از افراد آن سلب می کند. برخی دیگر درست دیدگاهی بر عکس این دارند و معتقدند نهاد خانواده استحکام اخلاقی ایجاد و ازبروز جرم و جنایت جلوگیری می کند. خانواده نظم و انضباط  اجتماعی را پایدار نگه می دارد و تنها در خانواده می توان عشق و عطوفت را به دست آورد.

این کتاب در شش فصل به بررسی تقسیم خصوصی و عمومی یا جهان های درونی و بیرونی جامعه می پردازد. سرمایه داری از سویی منجر به  اضمحلال خانواده مرد سالار سنتی انجامید که بر بنیاد مالکیت خصوصی استوار بود و از سوی دیگر، برداشت تازه ای از زندگی ایجاد کرد که از دل آن مفهوم زندگی شخصی بیرون زد.

در فصل اول این کتاب نشان می دهد که جنبش معاصر زنان گرچه به این کشف رسید که اقتصاد و خانواده دو قلمرو جداگانه و مستقل اند، اما به چون و چرای این جدایی نپرداخت.

در فصل دوم نویسنده این دو شاخگی اقتصاد و خانواده را ویژه جامعه سرمایه داری می داند و تاریخ پیامدهای آن را نیز اشاره می کند.

در فصل سوم به ریشه یابی معنای خانواده در جامعه سرمایه داری می پردازد.

سرمایه داری از سویی منجر به اضمحلال خانواده مرد سالار سنتی انجامید که بر بنیاد مالکیت خصوصی استوار بود و از سوی دیگر، برداشت تازه ای از زندگی ایجاد کرد که از دل آن مفهوم زندگی شخصی بیرون زد.

در فصل چهارم مدعی است پرولتاریا شدن مستلزم پیدایش ذهنیت گرایی است. وی در این فصل اشاره می کند با ظهور صنعت، زنان از بسیاری از قید و بندهای سنتی مرد سالار رها شدند اما گسترش زندگی شخصی مبنایی تازه برای ستم بر آنان پدید آورد که تنها تشکیل خانواده می تواند پناهگاه امنی برایشان به وجود آورد.

در فصل پنجم جنبش های مدرنی را بررسی می کند که در پی دگرگون کردن مفهوم خانواده هستند. فصل پایانی اهمیت روانکاوی و ارتباط آن را با این موضوع پی می گیرد.

بر کتاب وی ایراداتی هم وارد است از جمله این که گفته می شود او به شدت خشونت و تبعیضی را که در خانواده یافت می شود، کم اهمیت شمرده است. یا اینکه درباره اهمیت خانواده به مثابه پناهگاهی در برابر زندگی در جامعه سرمایه داری غلو کرده است. همچنین بر میزان جدایی زندگی خانوادگی از کار گزافه گفته است. تاکید بیش از اندازه بر توصیف زنان نسبت به سرمایه نمی تواند فرودستی زنان را نسبت به مردان توضیح دهد. و روشن نیست چرا در فرایند تحول اجتماعی در قرن های اخیر مردان به موقعیت اجتماعی دست یافته اند ولی زنان از آن موقعیت محروم اند. در هر حال این کتاب و بحث آن یکی از کتاب های مهم در این زمینه است که تاثیرات زیادی بر نظریه اجتماعی و سیاسی داشته است.

ایلای زارتسکی تاریخ دانی است که درباره تاریخ سرمایه داری و ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن تحقیقات بسیاری انجام داده است. دوران جوانی وی در اوج جنبش های آزادی بخش سال های 1960گذشت. کتاب سرمایه داری، خانواده و زندگی شخصی بر آمد حال و هوای همان دوران و تحلیلی است که او از تجربیات و دانسته های خود داشته است. « اسرار روح: روانکاوی، مدرنیته و زندگی شخصی» از دیگر کتاب های اوست.

«روان کاوی در مرحله ای از رشد سرمایه داری پدیدار شد که خانواده دیگر واحد تولید کالا نبود و روز به روز بیش تر به آن به چشم گریزگاهی برای مصون ماندن از فشارهای اقتصاد و جامعه می نگریستند. »[2]

پی نوشت:

[1]صفحه 90 کتاب

[2]صفحه 151 کتاب

خوشبختی دقیقا چیست؟

خوشبختی دقیقا چیست؟


«وزن چیزها» کتابی است درباره فلسفه زندگی خوب و خوشبخت که پرسش های بنیادی و فلسفی را با زبانی ساده مطرح کرده و تلاش می کند با بیان آرا وعقاید فلیسوفان درباره فضیلت و نیکی به واکاوی زندگی خوشبخت بپردازد.

وزن چیزها»

وزن چیزها. جین کازز.مترجم: عباس مخبر. انتشارات آگه.چاپ اول. تهران.1392. 1100 نسخه.240صفحه.10000 تومان.

« یک آدم خوشبخت می تواند زندگی خوبی داشته باشد بدون اینکه  به آن چیزهای غایی که زندگی را خوب یا بد می کنند توجه مستقیمی بکند. قوانین و نهادها و اقبال بلند می توانند او را همواره در جهت درست نگه دارند، به گونه ای که بی هرگونه تلاشی به خوش بختی، استقلال، حدیث نفس و سایر چیزهای خوب فراوان دست یابد»[1]

خوشبختی دقیقا چیست؟ چه زمانی می توانیم بگوییم خوشبختیم و از زندگی خود رضایت کامل داریم؟ اساسا زندگی خوب چه تعریفی دارد؟ آیا می توان الگوی کلی ای از خوشبختی  ارائه داد و از مردمان مختلف خواست خود را به آن الگو نزدیک کنند؟ و پرسش بنیادی تر این که آیا خوشبختی قابل دوام است؟ یعنی می توان گفت سراسر لحظه های یک انسان در خوشبختی سپری می شود؟ آیا ناپایدار بودن وضعیت در ایجاد ناامیدی تاثیر می گذارد؟ این پرسش ها مسائلی است که در این کتاب مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته هر چند در دنیای مدرن نمی توان به پاسخس سر راست و یقینی رسید. این کتاب نیز در صدد نیست پاسخ قطعی برای سوالاتی از این دست فراهم کند و نسخه ای برای تمام زمان ها و مکان ها بپیچد.

این کتاب در 10 فصل تالیف شده است و درخلال آنها توضیح داده شده است که اساس زندگی خوب چیست و چه اجزایی دارد و مهم تر از همه اینکه آیا می‌شود برای ایجاد آن، یک رابطه و فرمول صحیح نوشت و یا خیر. وی در ادامه لیستی از ضروریات زندگی به دست می دهد و تمایز قائل می شود بین ضروریات و آنچه خوشی می نامیم. در فصلی به نام زندگی های عجیب نیز برخی از زندگی های متفاوت و شیوه زندگی افراد خاص را تبین می کند.

وزن چیزها موضوع تازه ای را پیش می نهد. اینکه ناپایداری چیست و چقدر می تواند بنیاد تفکرات ما باشد. در این کتاب می خوانید. هیچ چیز تا ابد بر جای نمی ماند. پروژه ای که سراسر سال را روی آن کار کرده اید مثل برق تکمیل و فراموش می شود. روزی خواهید رفت. همراه با فرزندان و فرزندان فرزندانتان. حتی یک کتاب، یک اثر هنری بزرگ، یا یک نظریه مهم پفی می کند و در تاریکی محو می شود. این که همه چیز روزی به پایان می رسد چه تفاوتی در وضعیت ما ایجاد می کند؟

تقریبا همه در زندگی خود لحظه ای را تجربه می کنند که به نظر می رسد گذار بودن با بی معنا بودن مترادف است. برای اینکه زندگی خوبی داشته باشیم چه چیزی را باید هدف بگیریم؟ این سوال بزرگی است که حتی کوشش برای پاسخگویی به آن گستاخانه به نظر می رسد. صرف نظر از این که کدام شرایط فردی در وهله اول ما را به فکر کردن وادار می کند، بررسی وضعیت خاص ما، در زندگی به تاملاتی درباره خوب و بد، ممکن و ناممکن، و اولویت بالا و پایین منجر می شود.

کازز در این کتاب مفهوم خوشبختی را در کتاب های فلسفی یونان باستان درباره فضیلت و اخلاق و دین پی گرفته و تا آرا و افکار فیلسوفان مدرن تر درباره فایده گرایی، پوچ گرایی و ناپایداری زندگی پیش آمده است. به این ترتیب این کتاب به نوعی درباره فلسفه زندگی است.

این کتاب در پرتو آنچه در این باره گفته شده، موضوع را به بررسی می گذارد و تلاش می کند با بیان آرا و نظرات فیلسوفان و نظریه پردازان این حوزه، همچنین پیش رو قرار دادن زندگی و نظریات نویسندگان و هنرمندان به پاسخ های روشن تری از ماجرا برسد. این نویسنده معتقد است پرسش به زندگی خوب و خوشبخت وظیفه یک فیلسوف است اما کتاب های فلسفی به میان مردم نیامده و ارتباطی با عوام برقرار نکرده اند.در واقع کمتر کتاب فلسفی است که برای لذت بردن نوشته شده باشد. لذا مردم پاسخ سوالاتشان را از کتاب های روانشناسی سطحی دریافت می کنند. کتاب هایی هرگز نمی توانند پرسش های بنیادی مطرح کنند و نسخه ای کلی برای آنان می پیچند. آیا به جای راه های درست متعدد برای مردمان متفاوت واقعا یک راه درست وجود دارد؟ این پرسشی است که کتاب های اندرز نامه یا چگونه در فلان کار موفق شویم مطرح نمی کنند.

مفهوم وزن چیزها به این معنی است که در زندگی هر چیزی وزنی دارد. چه چیزهایی باعث می شود به یک زندگی بگوییم زندگی خوب. کازز در این کتاب مفهوم خوشبختی را در کتاب های فلسفی یونان باستان درباره فضیلت و اخلاق و دین پی گرفته و تا آرا و افکار فیلسوفان مدرن تر درباره فایده گرایی، پوچ گرایی و ناپایداری زندگی پیش آمده است. به این ترتیب این کتاب به نوعی درباره فلسفه زندگی است.

وزن چیزها علاوه بر مقدمه شامل ده فصل است که عبارتند از: این دنیای فانی، زندگی های عجیب، عقل و شانس، آیا خوش بختی تنها چیزی است که اهمیت دارد؟، ضرورت ها، سردرگمی های تنوع، انتخاب های دشوار، در تلاش خوب بودن، قلمرو دینی و هدف گیری. در پایان کتاب یادداشت ها و نمایه کتاب پیوست شده است.

عباس مخبر مترجم و اسطوره شناس است که کتاب های زیادی در زمینه اسطوره شناسی و فلسفه ترجمه کرده است. از جمله کتاب های او می توان به « راهنمای نظریه ادبی معاصر» اثر رامان سلدن،« شکل گیری دولت مدرن» دیوید هلد، «معنای زندگی» تری ایگلتون و مجموعه های آشنایی با اساطیر اقوام مختلف دنیا.

«به نظر می رسد انبوهی از چیزها وجود دارند که فاقد نتایج پایدارند. اما ارزش آن ها انکار ناپذیر است. یک بچه با ساختن قلعه های شنی در ساحل ساعت های لذت بخشی را می گذراند. هیچ کس این رویداد را ثبت نمی کند و همه خاطرات آن نهایتا ناپدید می شود. چگونه می توان انکار کرد این قطعه کوچک از زندگی کودک برای خودش دارای ارزش است؟»[2]

پی نوشت:

[1]صفحه 145 کتاب

[2]صفحه 20 کتاب

زن در ریگ روان

زن در ریگ روان


«زن در ریگ روان» داستان تلاش بیهوده و بی وقفه زن و مردی است که در گودالی از شن دفن شده اند و برای نجات خود از مرگ با طبیعتی بس خشن می جنگند.

زن در ریگ روان

زن در ریگ روان. کوبو آبه. مترجم: مهدی غبرایی. انتشارات نیلوفر.چاپاول. تهران.1391. 1650نسخه.236صفحه. 7000 تومان.

« بهترین راه این بود که ده را دور بزند و بگریزد و اصلا از آن نگذرد. اما دیواره غربی را دماغه ای نسبتا شیبدار بسته بود که گرچه ارتفاع زیادی نداشت، انگار صخره پر شیبی شده بود که موج ها از ازل آن را فرسوده اند. هر چند جای پاهایی بود که دهاتی ها موقع گرد آوری هیزم از آنها استفاده می کردند، اما خاربته ها راهشان را بسته بود و تعیین جایشان مشکل بود. وانگهی کار نسنجیده ای بود که با سوال پیک کردن سوء ظن زن را برانگیزد.»[1]

زن در ریگ روان درباره مردی به نام جومپی است که در تعطیلات آخر هفته به واسطه علایق حشره شناسی اش به جایی در ساحل دریا می رود. او به دنبال حشره تازه ای می گردد که نام خودش را روی آن بگذارد و برای ابد جادوانه شود. بعد از گشت و گذار در بخشی از ساحل به دهکده ای می رسد و در گفتگو با پیرمردی از اهالی ده تصمیم می گیرد که شب را در آنجا بگذراند. اما بخشی از ده ساختاری عجیب دارد گودال عمیقی که در انتهای آن کلبه ای قرار گرفته است. او را به یکی از این گودال ها هدایت می کنند که در آنجا زنی زندگی می کند. فردای آن روز متوجه می شود که خلاصی از این گودال ممکن نیست چون گودال از شن های روان پر شده است. آنها در این گودال زندانی می شوند. شب ها تا صبح باید شن های اضافی را جمع کنند و در زنبیل بریزند تا افرادی که در بالا هستند آنها را بالا بکشند. اگر یک روز این کار را انجام ندهند، کلبه روی سرشان خراب می شود و آنها در آن زنده زنده دفن می شوند. از طرف دیگر این گودال ها خود مانعی است بر سر طوفان های شن و از سایر ده محافظت می کند. برای همین مردم ده مراقب هستند که آنها کارشان را به درستی انجام دهند و فرار نکنند. این داستان روایتی است از تلاش به نظر بیهوده مرد برای فرار از این موقعیت.

این رمان اسطوره سیزیف را به یاد می آورد و کنایه از نفرین خدایان و درد زیستن و تلاش عبث انسان در برابر زندگی و مرگ است.

این رمان سوال های زیاد فلسفی درباره ماهیت زندگی، فردیت و مرگ پیش می کشد.

این رمان کوتاه در سی و یک فصل نوشته شده است وبه خاطر موقعیت خطیری که برای شخصیت هایش پیش آمده ، ذهن خواننده را بسیار به خود مشغول می کند.

این رمان کوتاه در سی و یک فصل نوشته شده است وبه خاطر موقعیت خطیری که برای شخصیت هایش پیش آمده ، ذهن خواننده را بسیار به خود مشغول می کند.

زن در ریگ روان یکی از پر آوازه ترین رمان های معاصر ژاپنی است. این رمان به نحو چشمگیری عناصر داستان دلهره آور را با اصول رمان های اگزیستانسیالیستی معاصر در هم می آمیزد.

کوبه آبه در 1924 در توکیو به دنیا آمد اما در موکون منچوری بزرگ شد. وی در جوانی به ریاضیات و گرد آوری حشرات علاقمند شد و در رشته پزشکی فارغ التحصیل شد اما هرگز طبابت نکرد.

نخستین کتاب کوبو آبه « علامت جاده در انتهای خیابان» است.رمان بعدی او « جنایت آقای س. کاروما» جایزه اکتاگاوا را دریافت کرد. زن در ریگ روان برنده جایزه یومیوری شد. در سال 1966 هیروشی تشیگاهارا فیلمی از روی این رمان ساخت که جایزه هیات داوران جشنواره را کن را به دست آورد. «نقشه ویران» از دیگر اثار کوبو آبه است. کنزابورو اوئه که خود برنده جایزه ادبی نوبل در سال 1994 شد، استاد خود را کوبو آبه معرفی می کند. بوک ویک یکی از منتقدان ادبی درباره این رمان می گوید: "این رمان خصوصیت اسطوره های بزرگ را دارد که با دقت داستان های واقعی روایت می شود. استعدادی را نمایان می کند که محدود به مرزهای جغرافیایی نمی شود. دستاوردی است عظیم"

« حرکات و سکوت زن معنای غیر منتظره و هولناکی به خود گرفت. آن را باور نمی کرد، اما دلش خبردار بود که آنچه می ترسید به سرش آمده است. شاید نردبان را با اطلاع او و بی شک با رضایت کامل برداشته بودند. بی تردید زن همدستشان بود. پیدا بود که واکنشش هیچ ربطی به دستپاچگی ندارد. حالت قربانی ایثارگری را داشت. حالت بزهکاری که حاضر است هر مجازاتی را بپذیرد. مرد فریب سوسکی را خورده و مانند موشی گرسنه در بیابانی به دام افتاده بود که راه گریزی نداشت[2]

پی نوشت:

[1]صفحه 162 کتاب

[2]صفحه 54 کتاب