کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

هنرمندی از جهان شناور

هنرمندی از جهان شناور



کازوئوایشی‌گورو دررمان هنرمندی از جهان شناور، ژاپن بعد از جنگ را کشوری با ارزش‌های در حال تغییر توصیف می‌کند.

هنرمندی از جهان شناور

هنرمندی از جهان شناور.نویسنده. کازوئو ایشیگورو.مترجم: یاسین محمدی. نشرافراز.چاپ اول. تهران.1391. 1100نسخه.272 صفحه.8800 تومان.

یاسین محمدی یکی از ویراستاران خوبی است که سال ها در این زمینه فعالیت کرده است. وی با ترجمه کتاب هنرمندی از جهان شناور وارد عرصه دیگری از فعالیت خود شد و نشان داد در حوزه ترجمه نیز از توانمندی های درخشانی برخوردار است.

اصطلاح جهان شناور در زبان ژاپنی معادل اوکی یو است که در زبان ژاپنی اشاره دارد به " این دنیا" ،"سپنج سرای فانی" و " جهان گذران" . همچنین سبکی از نقاشی سنتی در ژاپن است که در آن از باسمه چوبی برای چاپ استفاده می شود. از این رو به معنای باسمه کار نیز است. به طور عام نام جنبشی در مردم نگاری ژاپنی است که در آن تصاویری از گیشاها، بازیگران معروف، صحنه های سیرک، شعبده بازی مردم کوچه و بازار آن روزگار ژاپن به صورت باسمه های چاپی کشیده می شد.

هر دو عنوان بالا لقبی است که نویسنده به قهرمان / راوی داستانش می دهد که با دید محدود هنری اش تغییرات دراماتیک جهان پیرامونش را به نظاره و مرور نشسته است.

در ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم و در میانه گذار پر هیاهوی این کشور از دوران پیش از جنگ به دوران پس از آن و البته در گذار خاموش از سنت به مدرنیته است. این رمان بلند همچون بسیاری از کتاب های ایشی گورو به حسرت هایی در گذشته از دست رفته و دنیای محدود انسان ها می پردازد.

 در داستان های سه کتاب اول ایشی گورو «منظره پریده رنگ تپه ها»، «هنرمندی در دنیای شناور» و «بازمانده روز» همین نگرانی ها را در شخصیت اول داستان می شود دید. شخصیت هایی که مدام گذشته را جست وجو می کنند تا بفهمند چه اتفاق هایی افتاده است یا چه فاجعه بزرگ دیگری در انتظارشان است. این سه رمان همه در زمان پس از جنگ جهانی دوم رخ می دهد، زمانی که از ژاپن تنها ویرانه یی برجا مانده بود. کازوئو ایشی گورو، نویسنده ژاپنی که از کودکی در انگلستان زیسته است و از پنج سالگی ژاپن را به همراه والدینش ترک کرده هنوز بیشتر داستان هایش را در فضای ژاپن می نویسد. شیوه روایت رمان سیال است. زمان معنای دقیقی در روایت ها ندارد و به گونه یی شناور است. راوی از سال ها پیش روایت می کند و بعد آن روایت را در زمان حال قضاوت می کند. رمان بین ذهن هنرمند راوی داستان و آنچه در واقعیت در جهان بیرون جریان دارد، معلق و شناور است.

وقایع داستان در دوران بعد از جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتند و راوی آن فردی است به نام ماسوجی اونو، نقاشی پابه‌ سن گذاشته که به گذشته خود می‌اندیشد. او پیش از جنگ چهره‌ای شناخته شده بود اما تحولات کشورش سبب تغییر نگرش افراد نسبت به آثار او شده است.

ایشی‌گورو در این رمان، ژاپن بعد از جنگ را کشوری با ارزش‌های در حال تغییر توصیف می‌کند. دراین دوران جنگ به پایان رسیده، ژاپن توسط آمریکایی‌ها اشغال شده و نگرش‌ها تغییرکرده‌اند. داستان از نگاه مردی روایت می‌شود که در کنار دغدغه‌های خاص هنری خود، مسوولیت‌ها و نقش‌های دیگری هم در زندگی دارد.

محور اصلی داستان تلاش اونو برای پذیرفتن مسوولیت کارهایی است که در گذشته انجام داده و نویسنده در سراسر رمان مخاطب را با این سوال روبه‌رو می‌کند که نقش انسان در محیطی که هر لحظه در حال تغییر است چه می‌تواند باشد. ایشی‌گورو در این رمان، ژاپن بعد از جنگ را کشوری با ارزش‌های در حال تغییر توصیف می‌کند. دراین دوران جنگ به پایان رسیده، ژاپن توسط آمریکایی‌ها اشغال شده و نگرش‌ها تغییرکرده‌اند. داستان از نگاه مردی روایت می‌شود که در کنار دغدغه‌های خاص هنری خود، مسوولیت‌ها و نقش‌های دیگری هم در زندگی دارد و نویسنده در این رمان بر آن‌ها هم تمرکز می‌کند؛ او پدر، پدربزرگ و مردی است که از همسر خود جدا شده و تمام این‌ها به دستمایه ایشی‌گورو برای روایت داستان تبدیل می‌شوند. راوی داستان در برخی بخش‌ها غیرقابل اعتماد به نظر می‌رسد و آن‌چه با قطعیت بیان می‌کند ذهنیات خودش است. این رمان تصویری است که اونو از خود در ذهن دارد و این تصویر در برابر عکس‌العمل‌های اطرافیانش قرار می‌گیرد.

ایشی‌گورو در سال 1954 میلادی در ناگازاکی ژاپن به دنیا آمد اما در سن 6 سالگی از این کشور مهاجرت کردند. «هنرمندی از جهان شناور» در سال 1986 برنده جایزه ادبی «وایت برد» شد و سه سال بعد اثری دیگر از او با نام «بازمانده روز» برنده جایزه ادبی بوکر شد.

حوادث برخی از رمان‌های ایشی‌گورو از جمله «هرگز رهایم مکن» در گذشته شکل می‌گیرند و برخی دیگر از آثارش از جمله «هنرمندی از جهان شناور» و «تسلی‌ناپذیر» در شهرهایی بی‌نام روی می‌دهند.«منظر پریده‌رنگ تپه‌ها»، «شبانه‌ها» و «وقتی یتیم بودیم» از جمله آثاری‌اند که از این نویسنده در ایران ترجمه و منتشر شده است. «درطول این سالها نکات زیادی آموخته ام. از تفکر درباره جهان عیش و تشخیص زیبایی شکننده آن بسیار آموخته ام. اما حالا احساس می کنم وقتش رسیده که به مسائل دیگر بپردازم. سنسه، عقیده من این است که در زمانه دشواری مثل این هنرمندان باید بیاموزند برای چیزهای ملموس تری ارزش قائل شوند نه آن چیزهای لذت بخشی که با نور صبحگاهی ناپدید می شوند. لازم نیست همیشه هنرمندان جهانی منحط و بسته را آشغال کنند. ضمیر من سنسه، به من می گوید که نمی توانم برای ابد هنرمندی از جهان شناور باقی بمانم.»[2]

پی نوشت:

 [1] صفحه 148 کتاب

[2] پشت جلد کتاب

« آپارتمان کوچک بود و مثل خیلی از این موارد مدرن راهرو ورودی نداشت. طوری که تاتامی فاصله اندکی با در داشت و با ارتفاع کمی از سطح ورودی جدا می شد. آنجا شکل آراسته ای به خود گرفته بود و تعداد ی نقاشی و آویز دیوارها را زینت داده بودند. آفتاب زیادی از پنجره های بزرگ به درون آپارتمان راه پیدا می کرد که می توانتستم ببینم پنجره ها به بالکن باریکی باز می شود. سرو صدای بلدوزر را می شد از بیرون شنید.»[1]

کودک من

کودک من


«اتاق» داستان هول انگیز مادر و کودکی است که سال ها در یک اتاق در بسته محبوس مانده اند . کودکی که در این اتاق به دنیا می آید هیچ تصوری از دنیای بیرون ندارد. این رمان بر اساس یک رخداد واقعی نوشته شده است.
اتاق

اتاق. اما دون اهو.مترجم: علی قانع. نشرآموت.چاپ اول. تهران.1390. 1650نسخه.360 صفحه.7500 تومان.

« بعضی شب ها از لای تخته ها نیک پیر را می بینم ولی نه یه طور کامل و از نزدیک. توی موهایش مقداری سفید دارد و کوتاه تر از گوش هایش است. ممکن است چشم هایش مرا تبدیل به سنگ کند. زامبی ها بچه ها را گاز می گیرند تا جانشان در بیاید، خونشان را مک می زنند، هیولاها بچه ها را از پا آویزان می کنند، خفه می کنند. ولی جک با مرغ طلا فرار می کند و درخت لوبیا را از ریشه قطع می کند.»[1]

اتاق داستان مادر و کودکی است که سال ها در یک اتاق کوچک زندانی شده‌اند. مادر پیش از محبوس شدن تجربه جامعه واقعی را دارد اما  کودک پنج‌ساله وی تمام دوران زندگی خویش را در همین اتاق گذرانده است و هیچ تجربه مستقیمی از جهان واقعی ندارد.

 داستان در دو بخش اصلی روایت می‌شود. اول دوران اسارت در اتاق و بعد دوران آزادی و رهایی از اتاق.

داستان را «جک» کودک پنج ساله روایت می کند و مخاطب با شنیدن صدای او با ماجرا درگیر می‌شود. جک با ذهن کودکانه خود که هرگز تجربه ای از شرایط بیرونی و اجتماعی ندارد روایت را پیش می برد. برای جک که تصوری از جهان ترسناک بیرون ندارد دنیا معنی دیگری می یابد. به همین سبب روایت او روایت ذهنی، ساده و کودکانه است و آنچه از ترس ها و توهماتش می گوید نیز بیشتر بر اساس ذهنیات کودکانه اش است.

اتاق با الهام از خبری نوشته شده است که چندی پیش دنیا را تکان داد. خبری که به پرونده فریتزل شهرت یافت. در این پرونده خبری الیزابت فریتزل یک زن 42 ساله که در سال 2008 به پلیس اتریش گفت که مدت 24 سال در زیرزمین خانه پدری‌اش و توسط پدرش حبس شده است!

ماجرای هولناک موسوم به پرونده فریتزل اتریشی در سال 2008 میلادی مردم جهان را تکان داد. پیرمردی که دختر خود الیزابت فریتزل را برای بیست و چهار سال در یک اتاق حبس  و بارها به او تجاوز کرد!  این دختر طی این مدت هفت فرزند به دنیا آورد، که بیشتر آن‌ها به دلیل نبود امکانات مناسب زندگی درگذشتند. این رویداد تلخ و باورنکردنی انعکاسی وسیع در رسانه‌های گروهی جهان داشت و موجی از نفرت و تأسف را در مردم ایجاد کرد.

نویسنده کتاب اظهار می کند از این واقعه فقط تاثیر گرفته و پرداخت ماجرا و جزییات آن ساخته پرداخته ذهن خودش بوده است. محدودیت،حبس و دوری از جامعه مفاهیمی است که در این رمان به آن پرداخته می شود. اتاق گویی رحمی است که جک خود را با آن یکی می انگارد و هنگامی که می خواهد از آن بیرون بیاید دنیای بیرون برایش هول آور و ترسناک می شود. دنیایی که باید خیلی پیش از این آن را تجربه می کرد و تنها با محبوس شدن درون آن اتاق به آن خو گرفته است.  

اتاق با الهام از خبری نوشته شده است که چندی پیش دنیا را تکان داد. خبری که به پرونده فریتزل شهرت یافت. در این پرونده خبری الیزابت فریتزل یک زن 42 ساله که در سال 2008 به پلیس اتریش گفت که مدت 24 سال در زیرزمین خانه پدری‌اش و توسط پدرش حبس شده است!

اما دون اهو نویسنده 42 ساله با تابعیت دوگانه ایرلندی ـ کانادایی است. او از دانشگاه کمبریج، مدرک دکترای زبان انگلیسی دارد. رمان معروف این نویسنده به نام «اتاق» در سال 2010 نامزد مرحله نهایی جایزه بوکر شد که البته رقابت را به رمانی از هووارد جاکوبسن واگذار کرد. این کتاب همچنین نامزد جایزه معتبر اورنج در سال 2011، نویسنده برتر رمان ایرلند و برنده جایزه ادبیات معاصر کشورهای مشترک المنافع شد.

« از لایه توری فلزی آنطرف را نگاه می کنم. شبیه همان توری فلزی است که بین دیوارها و زیر زمین اتاق بود و مامان نتوانست ازش عبور کند. ولی ما بیرون آمدیم. من نجاتش دادم. فقط حالا نمی خواهد بیشتر زنده بماند. یک دختر بزرگ از یک تاب آویزان است. دو تا پسر روی وسیله ای که اسمش یادم نیست بالا و پایین می شوند و می خندند. دندانهایم را می شمارم . بیست تا است.»[2]

 

پی نوشت:

[1] صفحه 34 کتاب

[2] صفحه 289 کتاب

تالار پذیرایی پایتخت

تالار پذیرایی پایتخت



تالار پذیرایی پایتخت به وقایع انقلاب سفید و تقسیم اراضی می پردازد. انقلابی که باعث شد بسیاری از روستاییان که بعد از تقسیم اراضی صاحب زمین های کوچکی شدند روستایشان را ترک کرده و به پایتخت کوچ کنند و درگیر مصیبت های بزرگتری شوند.  

تالار پذیرایی پایتخت

تالار پذیرایی پایتخت. محمد علی گودینی. انتشارات سوره مهر.چاپ اول. تهران.1390. 2500نسخه.296 صفحه.4800 تومان.

« با شنیدن کلمه سربازی رنگ صورتم دگرگون شد. افتادم به یاد سربازهای آبادی که روزهای اول پاییز امنیه ها می امدند خانه کدخدا نیاز برای سرباز خبر کردن. با توپ پر، اسم مشمول ها را می دادند و جواب فوری هممی خواستند.»[1]

در سال 1340 رضا شاه در پی طرحی که از طرف کشور امریکا پیشنهاد و حمایت می شد تصمیم به تقسیم اراضی کشاورزان کرد.زمین هایی که از اربابان گرفته می شد و بین روستاییان کشاورز تقسیم می شد. این طرح به انقلاب سفید معروف است. انقلابی که قرار بود برای جلوگیری از گسترش و رشد نظام کمونیستی و جامعه سوسیالیستی کشاورزان را از قید اربابانشان بیرون کشیده و به استقلال مالی برسانند. اما این طرح نتایج مثبت و منفی داشت و در ابتدا نیز با مخالفت علمانی دین از جمله آیت الله بروجردی رو به رو شد. روستاییان که در ابتدا شیرنی مالک شدن به دهانشان مزه کرده بود اما به مرور در گیری ها آغاز شده و نتوانستند با هم کنار بیایند. از طرفی آوازه مدرنیته و کارخانه هایی که کم کم داشت رشد می کرد باعث شد روستاییان زمین های کوچک خود را به قیمت پایینی به همان اربابان فروخته با پول اندکی که در دست داشتند راهی پایتخت شوند.

از آنجایی که محمد علی گودینی خود متولد 1335 است دوران کودکی و نوجوانی اش در میانه بحران ها و مسائل طرح انقلاب سفید بوده و خود شاهد مستقیم اتفاقات آن روزگار است که توصیف وقایع را در این رمان زنده تر و ملموس تر نشان می دهد. نویسنده در گوشه گوشه رمان، هرجا لازم بوده، نقبی هم به اوضاع انقلاب و تحرکات امام خمینی (ره) و مواضعش زده است. منظور از تالار پذیرایی پایتخت مصیبت هایی است که روستاییان با ورودشان به پایتخت رویایی خود تجربه می کنند.

از آنجایی که محمد علی گودینی خود متولد 1335 است دوران کودکی و نوجوانی اش در میانه بحران ها و مسائل طرح انقلاب سفید بوده و خود شاهد مستقیم اتفاقات آن روزگار است که توصیف وقایع را در این رمان زنده تر و ملموس تر نشان می دهد.

در عین حال به تالاری پذیرایی اشاره دارد به نام پایتخت که قرار است عروسی برات علی در آن انجام شود. با اتفاقاتی که شب عروسی رخ می دهد غلام علی می گوید: « عجب پایتختی! عجب تالار پذیرایی پایتختی! ... کاش هرگز به پایتخت مملکت نیامده بودیم.»

این تمام نتیجه گیری داستان است که از زبان غلام علی می شنویم. 

 تالار پذیرایی پایتخت  در جشنواره داستان انقلاب به عنوان رمانی با موضوع انقلاب قابل تقدیر شناخته شد. گرچه موضوع اصلی آن انقلاب اسلامی نیست. همچنین در جایزه جلال آل احمد از آن تقدیر شده است. این رمان که به سبک رئالیسم نوشته شده است به شرح جزییات بسیار می پردازد. زبان گفتگو ها زبانی بومی و با لهجه است که بسیاری از لغات و اصطلاحات بومی در آن استفاده شده  است. لغات و اصطلاحات بومی به کار برده شده در پاورقی هر صفحه توضیح داده شده که به خواننده غیر آشنا کمک می کند درگیر لغت نشده و مفهوم را دریافت کند.

این رمان جلد اول از یک سه گانه است. گودینی به تازگی نگارش جلد دوم این سه گانه را با نام «زنی با کفش های مردانه» به پایان رسانده است. این رمان به وقایع انقلاب و تشکیل گروهک های چریکی قبل از انقلاب می پردازد.

«با همه این ها می دانستم به خودم دروغ می گویم و بدجوری پایبند پایتخت مملکت شده ام. چون هنوز بعد از گذشت چند روز گاهی نیم رخ کتی می آمد جلو نظرم. کار از نحوست هم گذشته بود. حتم داشتم خانه ما در آن مدت بی صاحب ماندن توی آبادی حالا خرابه شده است. بامش آواز شده و رمبیده روی دیوارهای شکسته اش.»[2]

 

پی نوشت:

[1] صفحه 214کتاب

[2] صفحه 346 کتاب

فرشته درون من

فرشته درون من



وقتی چراغ های زندگی روشن می شود روایت کودکی است که با دلفینی ارتباط برقرار می کند تا به سرزمین نور رفته و در آنجا جاودانه شود. این رمان حول محورمفاهیمی چون آزادی، نور، محبت و امید می چرخد.

وقتی چراغ های زندگی روشن می شوند

وقتی چراغ های زندگی روشن می شوند. سردار ازکان.مترجم. بهروز دیجوریان. انتشارات آموت.چاپ اول. تهران.1390. 1650نسخه.204 صفحه.5000 تومان.

« فرشته ام، شاید از این که مرتب تو را صدا می کنم خوشت نیاید، اما قول می دهم اگر این بار نیز نیایی دیگر تو را صدا نخواهم کرد. پس شاید هم این آخرین باری است که تو را صدا می زنم... تو را صدا می زنم زیرا پیرزن دست قرمز گفته بود تو در درونم هستی و این برای من بسیار مهم است.»[1]

آرزوی فناناپذیری آرزویی بسیار کهن و دیرینه است. در افسانه ها و اسطوره های تمامی ملل این آرزو به شکل های مختلف مطرح شده و قصه های شگفتی آفریده است. فنا ناپذیری در تمامی ادیان و مذاهب به انسان وعده داده شده است. چرا که بشر دوست ندارد تصور کند آنچه در این دنیا آنجام می دهد بی ثمر و پوچ است و با مرگ همه چیز از بین می رود. اما در هر دین و آیینی تعریفی خاص از فناناپذیری وجود دارد. وقتی چراغ های زندگی روشن می شود به موضع فناناپذیری و چگونگی دست یابی به آن اشاره دارد. در این رمان تنها راه رسیدن به جاودانگی را اتصال به نور تعریف می کند. وقتی انسان به نور درونش متصل شد دیگر جاودانه خواهد بود. هر چند که جسم او از میان برداشته شود.

وقتی چراغ های زندگی روشن می شود داستان فناناپذیرانی است که روزی به سرزمین ما آمده اند و به خاطر حضور فرشته مرگ به سرزمین نور بازگشته اند. فناناپذیرانی چون خوشبختی، زیبایی، ثروت و آزادی به توصیه عقل سرزمین ما را ترک می کنند. اما تنها یکی از آنها که دل به فرشته مرگ باخته است در این سرزمین وجود دارد که با پیدا کردن آن می توان به سرزمین نور رفت و آنجا با فناناپذیران ملاقات کرد و جاودانه شد. آن فرشته کسی نیست به جز محبت. محبتی بی دریغ که در دل هر انسانی نهفته است. به همین سبب فرشته هر کس در درون اوست. فرشته ای که می تواند بشر را به نور و جاودانگی برساند.

این رمان داستانش را در دو خط روایی جداگانه پیش می برد. یکی از زبان عمر کودک و دیگری از زبان عمر بزرگسال. تا میانه داستان هر یک از این روایت ها خط مشخص و جداگانه خود را دنبال می کند. عمر کودک به دنبال فرشته دورنش می گردد. پیرزنی دست قرمز به او گفته است در درونش فرشته ای وجود دارد که اگر صدایش کند می آید و با او دوست می شود و عمر کودک هر روز و همه جا به دنبال این فرشته می گردد.

درخط دیگر داستان عمر بزرگ را می بینیم که قصد خودکشی دارد. او با قایق کوچکش به رودخانه می زند و جایی خلوت پیدا کرده برای خودکشی آماده می شود که با قویی پیر آشنا می شود. این قو همان فرشته مرگ است که با او به صحبت می پردازد و می خواهد به او کمک کند تا خودکشی اش به ثمر بنشیند و جانش را با خود ببرد. اما رابطه او با فرشته مرگ عمیق تر شده و مرگ روزهای پس از مرگ او را هم به عمر بزرگ نشان می دهد.  از طرف دیگ رعمر کودک دلفینی را پیدا می کند که فرشته درون اوست و آنها با هم تصمیم می گیرند به سرزمین نور پا بگذارند و جاودانه شوند. در فصلی از داستان دلفین قطعه قطعه می شود و جسدش از بین می رود و عمر کودک ناامید شده، موضوع ملاقاتش با دلفین را فراموش می کند. دلفین پیش از مرگ به عمر کودک می گوید فصل پایانی کتابی را که می تواند راهنمای او به سرزمین نور باشد بخواند. عمر بزرگ درگفتگو با فرشته مرگ باز به این قصه می رسد و اینجاست که یک بار دیگر ماجراهای کودکی اش و فرشته درونش را به یاد می آورد. او کتابی را که در کودکی جایی چال کرده بود پیدا کرده و فصل آخرش را می خواند. در این فصل اشاره شده است که آنچه می تواند بشر را جاودانه کند داشتن امید و محبت کردن است. به این ترتیب عمر بزرگ سال از فکر خودکشی بیرون می آید و امید و عشق را در خود پیدا می کند.

وقتی چراغ های زندگی روشن می شود داستان فناناپذیرانی است که روزی به سرزمین ما آمده اند و به خاطر حضور فرشته مرگ به سرزمین نور بازگشته اند. فناناپذیرانی چون خوشبختی، زیبایی، ثروت و آزادی به توصیه عقل سرزمین ما را ترک می کنند. اما تنها یکی از آنها که دل به فرشته مرگ باخته است در این سرزمین وجود دارد که با پیدا کردن آن می توان به سرزمین نور رفت و آنجا با فناناپذیران ملاقات کرد و جاودانه شد.

وقتی چراغ های زندگی روشن می شود داستان ساده ای است که بیشتر به داستان های کودکانه می ماند. زبان کودکانه در فصل های مربوط به عمر کودک چندان با زبان عمر بزرگ تفاوتی ندارد. وقایع و اتفاقاتی که برای عمر کودک و بزرگ می افتد گویی خیالات ساخته و پرداخته ذهن کودکانه عمر است. با این حال رمان برای بزگسالان نوشته شده است و از مفاهیمی چون جاودانگی، امید، نور، محبت  و آزادی بهره می برد.

سردار ازکان نویسنده ترکیه ای است که تحصیلاتش  درحوزه روانشناسی است. وی پیش از این رمان «رز گمشده» را نوشته است که به 43 زبان زنده دنیا ترجمه شد. این کتاب توسط همین مترجم و ناشر به فارسی ترجمه و وارد بازار کتاب شد.  

«پرسیدم چرا این کار را می کنی؟ چرا مرگم را می خواهی؟ لطفا بگو چرا این قدر طالب مردنم هستی؟ جوابی نداد. تنها نگاه ژرفش را به چشم هایم دوخت. برای لحظه ای متوجه عبور حزنی از چشم هایش شدم.»[2]

 

پی نوشت:

[1] صفحه 49 کتاب

[2] صفحه 146 کتاب