کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

همه تراژدی‌های دنیا

تراژدی سُغدیانوس


 این تراژدی در سال 1368 نوسته شده است و حالا پس از 22 سال، به‌همت نشر افراز، به بازار کتاب راه باز کرده است. 

 

تراژدی سُغدیانوس
سُغدیانوس. حسن پارسایی. تهران: انتشارات افراز. 1390. 1100 نسخه. 80 صفحه. 2500 تومان.

«هیچکس را یارای پنجه در افکندن با سرنوشت نیست. او خود، مرگ را برگزیده بود. نه شمشیر من و نه خرد تو، فارناسیاس، نمی‌توانست گام‌های استوار این سرنوشت محتوم را از حرکت بازدارد. نه، نمی‌توانست.» (1)

نمی‌توانستن در تراژدی و محتوم تصور کردن هر آن‌چه هست و واگذاری به سرنوشت و همین‌طور ترسیم دو سویه نیک و بد مرسوم است.

تراژدی یکی از گونه‌های نمایش است که ریشه در آیین‌های مذهبی یونان باستان دارد. تقدیر و ناتوانی انسان، در مقابل اراده‌ی خدایگان، در تراژدی بازنمود پیدا می‌کند. ساختار کلاسیک تراژدی از چهار بخش تشکیل شده است؛ نخست نمایش با یک مقدمه آغاز می‌شود که چکیده‌ای کلیت کار در آن نمود پیدا می‌کند، در قسمت دوم همسرایان وارد صحنه می‌شوند و داستان آغاز می‌شود، در قسمت سوم، شخصیت‌های اصلی وارد می‌شوند و بدنه‌ی کار خود را نشان می‌دهد و درنهایت در قسمت چهارم، همسرایان از صحنه خارج می‌شوند و گره‌گشایی اتفاق می‌افتد. از نمونه‌های درخشان تراژدی در یونان باستان می‌توان به ایسخولوس (آشیلوس)، اودیپوس،آگاممنون، الکترا و آنتیگونه و بسیاری از آثار درخشان دیگر اشاره کرد.

البته این ساختار کلاسیک تراژدی است که در طول سالیان تغییرهایی هم کرده است، برای نمونه می‌توان نمایشنامه‌ی سغدیانوس را نام برد که اگرچه سعی می‌کند کلیت ساختار تراژدی را حفظ کند ولی در جزییات وفادار نمی‌ماند.

پارسایی تراژدی خود را به سبک دوران یونان باستان نوشته است؛ زبان، کهن است و همسرایان حاضرند و برخی دیالوگ‌ها نزدیک به زبان شعر نوشته شده است.

این تراژدی در سال 1368 نوشته شده است و حالا پس از 22 سال، به‌همت نشر افراز، به بازار کتاب راه باز کرده است.

کارنامه‌ی حسن پارسایی پربار است و اگر از منظومه‌ای برای دیااکو در حیطه‌ی شعر و مجموعه‌داستان‌هایش بگذریم، متمرکز بر روی حوزه‌ی نمایش است؛ او هم در حوزه‌ی تئوری، هم در حوزه‌ی ترجمه و هم در حوزه‌ی نوشتن نمایشنامه کار کرده است.

پارسایی سی نمایشنامه زیر نقد و نگاه آثار بزرگان، در سال 1389 توسط نشر قطره، روانه‌ی باز کرده است، کتاب مالکولم‌ کلسل‌ را با عنوان مقدمه‌ای‌ بر شناخت‌ ساختار نمایشنامه‌ و همچنین کتاب هیو موریسون‌ با نام وظایف‌ کارگردان‌ در تئاتر و چند کتاب دیگر را به فارسی برگردانده است. از نمایشنامه‌های او می‌توان به شکارچی و روباه، یک زنجیر برای سه پهلوان و گئوماتا اشاره کرد

 «دیگر بس است! مرا بخود رها کنید! من دیگر چون سنگی بزرگ از بلندای زمان رها شده‌ام! مرا یارای ایستادن نیست! بروید و در اندیشه‌ی نجات خود باشید! بروید، ورنه با همه‌ی خشم جهان بر شما فرو خواهم افتاد، دور شوید، مرا تنها بگذارید، تنها.»

تراژدی سغدیانوس کارزار نام و مرگ است؛ حلقه‌ی اغیار و قربا، با هر دوست که توطئه‌ای بچینی، او را هلاک باید کرد، زیرا که دوستی که راز تو را بداند، ضعف تو را خواهد دانست و دیگر قابل اعتماد نیست و آن‌کس که به سایه می‌رود و دیگر نیست، کابوسش از هر شکنجه‌ای جانکاه‌تر است.

«در دورترین سرای روح انسان دو موجود خسبیده‌اند، یک اهریمن و یک فرشته، و من نیک می‌دانم که خواب اهریمن با صدای بال مگسی خواهد آشفت. یقین دارم برادرتان نیز اندیشه‌های اهریمنی در سر دارد.» (2)

بعد از خشایارشاه، سودای کشتن آخوس را در سر سُغنادیوس می‌اندازند، غافل از این‌که خون، خون می‌آورد و همیشه دست‌هایی به کار توطئه مشغول‌اند. و این داستان فرمانروایان و حکمرانان است و این داستان همه‌ی ماست؛ آن همه‌ای که خود را از آن دیگران دست در خون برادر جدا می‌داند و فکر می‌کند که هر خونی که می‌ریزد، آخرین خون خواهد بود.

«دیگر بس است! مرا بخود رها کنید! من دیگر چون سنگی بزرگ از بلندای زمان رها شده‌ام! مرا یارای ایستادن نیست! بروید و در اندیشه‌ی نجات خود باشید! بروید، ورنه با همه‌ی خشم جهان بر شما فرو خواهم افتاد، دور شوید، مرا تنها بگذارید، تنها.»


http://www.afrazbook.com

این که کتاب نیست

« این که کتاب نیست»


پیش از «کتاب نیست» از علی‌رضا روشن، مجموعه‌ای از شعرهای او به زبان فرانسوی ترجمه شد و در کتابی به نام «تا تو چند شعر مانده است؟» به کوشش انتشارات «ارس» به دست خوانندگان رسید.


«کتابِ نیست» علیرضا روشن

«کتابِ نیست» علیرضا روشن. نامزد جایزه‌ی کتاب فصل. تهران: نشر آموت. چاپ اول، دوم و سوم: 1390. تیراژ چاپ سوم: 1650 نسخه. 112 صفحه. 2800 تومان.

«می‌دانیم که شعر در ایران زنده است. شعرهای خیلی کوتاه عاشقانه، با ساختمانی نرم و سبک‌پا، که اوراق این دفتر دو زبانه را تشکیل می دهند. بغض عاشقانه با طنزی به غم آمیخته، را تسخری به خود:

ما آب را

برای گریستن

نوشیده‌ایم

...»

میشل مناسه – مجله‌ی اروپا (1)

در هر سال، کتاب‌های نازک و کم‌خونی در حوزه‌ی شعر فارسی به چاپ سپرده می‌شوند که چند تایی از آن‌ها در خود، شاعرانی خفته دارند. شاعرانی که می‌توان امید داشت در سیر کار ادبی خود و با توجه به مساعد بودن فضا، مجموعه‌های دیگری را نیز در سال‌های بعد روانه‌ی بازار کنند.

اگرچه این کتابِ نیست با 112 صفحه، از خیل کتاب‌های کم‌حجم می‌گریزد، ولی با حذف تعدادی از قطعه‌ها که بهتر بود نباشند (مانند 7، 9، 16، 20، 22، 81، 86 از دفتر شمع گندم و 15، 16 از دفتر کتابِ تو و 1، 9، 11 از دفتر کتابِ نیست) در شمار همان کتاب‌ها قرار می‌گرفت؛ در شمار همان کتاب‌های نازک و شکستنی و البته در شمار همان چندتایی که در خود شاعرانی خفته دارند.

باید توجه داشت که کوچک و کم‌حجم بودن کتاب، نه حسن و نه عیب است، ولی تنک بودن کتاب و حجم‌سازی به هر قیمتی برای کتاب، جای صحبت دارد.

 حق بدهید اشتباه کنم. اما من از زبان، پس زبان را منظور دارم و نه خود زبان را. من فکر کرده‌ام جواب داده است، اما گویا جواب نداده است.

علی‌رضا روشن در گفت‌و‌گویی  می‌گوید «خب! حق بدهید اشتباه کنم. اما من از زبان، پس زبان را منظور دارم و نه خود زبان را. من فکر کرده‌ام جواب داده است، اما گویا جواب نداده است.»

این مسأله که یک نویسنده/شاعر در مقابل زبان چگونه عمل می‌کند و در موردش چه فکر می‌کند، بسیار دارای اهمیت است. اهمیتش در حدی است که خیلی از چشم‌اندازها را با فهم زاویه‌ی دید او نسبت به زبان می‌توان پیدا کرد و به ارزیابی اثر او پرداخت.

« علیرضا روشن

شاعر این کتاب، زبان را ظرف می‌یابد که اندیشه را در خود جای می‌دهد و به دیدن و خوب دیدن معتقد است. دیدن زبان در جایگاه ظرف، پیش‌تر مورد اشاره و استفاده‌ی رمانتیک‌ها و ناتورالیست‌ها بوده است، اگرچه نورمانتیک‌ها و دیگرانی از این دست، بعد از آن دیگر به این شکل افراطی به آن ننگریسته‌اند.

از طرفی دیگر مسأله‌ی شعرهای کوتاه به میان می‌آید که عده‌ای اقبال این کتاب را در کوتاه بودن شعرهایش دانسته‌اند، اعتقاد به «شعرهای خیلی کوتاه عاشقانه، با ساختمانی نرم و سبک‌پا» تیغ دولبه‌ای شده است که به تکیه‌گاه استقبال زیاد و امکان گسترش سریع در فضای مجازی و از سوی دیگر، توانایی پنهان کردن ضعف‌های ساختاری و زبانی را در خود، توانسته است خوب جای خود را باز کند و ایده‌ی ایجاز مضاعف بی‌پشتوانه را به پیش راند.

پیش از کتابِ نیست از علی‌رضا روشن، مجموعه‌ای از شعرهای او به زبان فرانسوی ترجمه شد و در کتابی به نام تا تو چند شعر مانده است؟ به کوشش انتشارات «اِرِس» به دست خوانندگان رسید.

تا تو چند شعر مانده است؟، 100 شعر کوتاه را با ترجمه طیبه هاشمی و ژان رستم ناصر، در خود جای داده است. تا تو چند شعر مانده است؟ به دو زبان فارسی و فرانسه، پیش از کتابِ نیست منتشر شده است.

«وقتی می‌خواهم درباره‌ی تو شعر بنویسم

شعری دیگر به ذهنم می‌رسد

تو همیشه

شعر بعدی هستی (2) 

http://www.aamout.com

چشم‌های کودکی

چشم‌های کودکی


شناخته‌شده‌ترین مجموعه‌ای که از آثار کستنر می‌توان نام برد، سفرهای گالیور اوست که توسط نشر افق روانه بازار شد و کمتر کسی را می‌توان سراغ داشت که گالیور و ماجراهایش را به یاد نداشته باشد 

 

وقتی پسربچه بودم.
وقتی پسربچه بودم. اریش کِستنر. ترجمه‌ی ساعد آذری. ویراستاری سام فرزانه. تهران: نشر چشمه. چاپ اول: تابستان 1389. 212 صفحه. 1200 نسخه. 4800 تومان.

«من طوری گریه می کردم که گویی هرگز دیگر نخواهم خندید. و می توانستم دوباره بخندم، گویی که هرگز گریه نکرده بودم. "همه چیز دوباره خوب و مرتتب است." این را مادرم می گفت. بنابراین همه چیز خوب و مرتب است. البته تقریباً همه چیز دوباره خوب و مرتب بود.» (1)

از سری کتاب‌های «جهان نو» که توسط نشر چشمه انتشار یافته است، می‌توان کتاب‌های خوبی را برای خواندن انتخاب کرد. در این مجموعه با کتاب‌هایی چون «از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم» اثر هاروکی موراکامی، «الدورادو» نوشته‌ی لوران گوده، «در قند هندوانه»ی ریچارد براتیگان، «دست‌به‌دهان» از آثار پل استر و آثار متنوعی از نویسندگان دیگر روبه‌رو هستیم. کتاب‌های «جهان نو» می‌توانند هر کسی را به وسوسه بیندازند تا دست کم چندتایی را مطابق سلیقه‌ی خود برگزیند؛ این‌جا هم «شوالیه‌ی ناموجود» از ایتالو کالوینو را می‌توانید بیابید هم «یکی مثل همه» از فیلیپ راث حضور دارد؛ از چارلز بوکوفسکی تا ارهان پاموک تا هاینریش بل و حتا بارگاس یوسا نیز در این مجموعه از قلم نیفتاده‌اند.

یکی از کتاب‌های مجموعه‌ی «جهان نو» وقتی پسربچه بودم اثر اریش کستنر است. از این نویسنده پیش از این هم کتاب‌هایی به فارسی برگردانده شده است. کتاب‌هایی مثل «افسانه‌ی گربه‌ی چکمه‌پوش» که کتاب زمان آن را منتشر کرد یا کتاب‌هایی تحت عنوان «کتاب‌های امیل» در حوزه‌ی رمان نوجوان که انتشارات محراب قلم آن‌ها را روانه‌ی بازار کتاب کرد، ولی شناخته‌شده‌ترین مجموعه‌ای که می‌توان از آن یاد کرد، «سفرهای گالیور» اوست که توسط نشر افق به چاپ رسید و کمتر کسی را می‌توان سراغ داشت که گالیور و ماجراهایش را به یاد نداشته باش؛ حتا اگر کتاب‌های «ماجراهای گالیور» را هم نخوانده باشید، انیمیشن یا فیلم سینمایی‌اش را به‌طور قطع یک بار دیده‌اید.

اریش کستنر در در سال 1899 میلادی در شهر درسدن در آلمان متولد شد و در رشته‌ی ادبیات آلمان، تاریخ و فلسفه تحصیل کرد. 

وقتی کودکی خواندن را می‌آموزد و با میل مطالعه می‌کند، دنیایی جدید را کشف و فتح می‌کند، قلمرو حروف را. مطالعه، سرزمینی اسرارآمیز و بی‌انتها از کره‌ی خاکی ماست.

نویسنده در وقتی پسربچه بودم «به شرح دوران کودکی‌اش تا سال 1914 در شهر زادگاهش می‌پردازد. او همچنین به‌طور ملموسی دوران کودکی پدربزرگ و مادربزگش و والدین خود را هم در این اثر توصیف می‌کند.» (2)

او معتقد است که «آغاز سرنوشت هر انسان معمولاً از انسان‌های دیگر شروع می‌شود.» (3) بنابراین داستان زندگی‌اش را از خود شروع نمی‌کند و پیش از روایت داستان زندگی خود، از دیگرانی صحبت به میان می‌آورد که گمان می‌کند در زندگی او تاثیر داشته‌اند و به‌عبارتی او می‌پندارد که زندگی را از سرنوشت آن‌ها آغاز کرده است.

کستنر نویسنده‌ی آدم‌بزرگ‌ها نیست، او از دنیای کودکی و فانتزی‌هایش می‌گوید؛ از تجربه‌ی هرچیزی برای نخستین بار، گویی به جهان ناشناخته و شگفتی پا گذاشته باشی:

«وقتی کودکی خواندن را می‌آموزد و با میل مطالعه می‌کند، دنیایی جدید را کشف و فتح می‌کند، قلمرو حروف را. مطالعه، سرزمینی اسرارآمیز و بی‌انتها از کره‌ی خاکی ماست. سیاهی حروف، اشیا را، انسان‌ها را، ارواح و خدایانی را به وجود می‌آورد که در غیر این صورت انسان قادر به دیدن آن‌ها نیست. کسی که قادر به خواندن نیست، فقط چیزهایی را می‌بیند که در مقابل بینی او ایستاده: پدر را، رنگ در را، چراغ‌های خیابان را، دوچرخه را، دسته‌ی گل را و شاید از پنجره، برج کلیسا را. کسی که قادر به خواندن است، روی کتاب خم می‌شود و با یک نگاه قله‌ی کلیمانجارو و یا کارل کبیر یا هکل بریفین در جنگل‌های می‌سی‌سی‌پی یا زئوس از اساطیر یونانی را به‌صورت گاومیشی وحشی که بر دوش آن غروب‌های زیبا می‌تازد، می‌بیند. کسی که می‌تواند بخواند دارای دو چشم دیگر است و باید مواظب باشد که به دو چشم اولش صدمه نزند.» (4) 

http://www.cheshmeh.ir/


بامداد خمار آقای نویسنده

بامداد خمار آقای نویسنده


محمد محمدعلی در قصه‌ی تهمینه، داستانی از داستان‌های کهن ایرانی را در فضای معاصر بازتولید کرده است. او پیش از این نیز دست به چنین تجربه‌ای زده است. برای نمونه، در «باورهای خیس یک مرده» هم زمان را درهم نوردیده است.

قصه تهمینه , محمد محمدعلی

قصه‌ی تهمینه، محمد محمدعلی،نشر افق، ادبیات ایران امروز (رمان)384صفحه، 3500 تومان

«اسمش سیروس است. نمی‌دانم اسم مستعار است یا واقعی. تو یکی از باغ های اطراف تهران همدیگر را دیدیم، آخر یک مجلس عصرانه، عده ای رفتند، عده ای ماندند. من هم داشتم می رفتم بیرون که خوردم زمین و او دوید و بازوم را گرفت و بهم لبخند زدیم...» (1)

محمد محمدعلی قصه‌ی تهمینه را با ویرایش جدید و طرح جلدی متفاوت توسط کتابسرای تندیس روانه‌ی بازار کرده است. در چاپ تازه، متن داستان هم تغییر کرده است. از نوشته‌های پیشین او می‌توان به رمان‌هایی چون «برهنه در باد»، «نقش پنهان» و «آدم و حوا» و مجموعه‌داستان‌هایی از جمله «بازنشسگی» و «دریغ از روبه‌رو» اشاره کرد.

چاپ نخست قصه‌ی تهمینه در 1381 برای نخستتین بار توسط نشر افق به بازار آمد.

محمد محمدعلی در قصه‌ی تهمینه، داستانی از داستان‌های کهن ایرانی را در فضای معاصر بازتولید کرده است. او پیش از این نیز دست به چنین تجربه‌ای زده است. برای نمونه، در «باورهای خیس یک مرده» هم زمان را درهم نوردیده است.

او در گفت‌وگویی که با روزنامه‌ی اعتماد در این‌باره داشته است اذعان می‌کند که «رمان من جست‌وجوی سطور نانوشته قصه‌ی تهمینه و سهراب است، نه تهمینه و رستم. حالا تهمینه را در دوران معاصر فرض کرده‌ام. جایی که می‌شود قصه استقلال یک زن را نوشت. تهمینه با خیاطی زندگی می‌گذراند. حتی اگر اجتماع و تاریخ جلوی ترقی‌اش را نمی‌گرفت شاید می‌توانست هنرپیشه شود. این‌جا می‌شود تنهایی یک زن را دید.»

 اسمش سیروس است. نمی‌دانم اسم مستعار است یا واقعی. تو یکی از باغ های اطراف تهران همدیگر را دیدیم، آخر یک مجلس عصرانه، عده ای رفتند، عده ای ماندند. من هم داشتم می رفتم

تهمینه‌ی آقای نویسنده تنهاست و باید به‌تنهایی از عهده‌ی زندگی برآید و از سویی با تنها بودنش و نبود مردش کنار بیاید. او درگیر گذران زندگی ست. تهمینه یک زن امروزی است، ولی نه روشنفکر است و نه داشگاه رفته است، بااین‌حال دغدغه‌های زندگی مدرن را دارد.

در قصه‌ی تهمینه پس از جدایی تهمینه از سیروس، ما این بار با مرد ماجرا و دلاوری‌ها و سلحشوری‌هایش همراه نمی‌شویم، این بار با زن هم‌داستان می‌شویم و روایت او را پی می‌گیریم؛ زنی که در انتظار باز آمدن مرد است، بااین‌وجود از راه نمی‌ماند و جاه‌طلبی‌های خودش را دارد.

او پیش از این از مرد باردار می‌شود ولی پس از آن‌که مرد رفت، عشق دیگران را پس می‌زند و در پی یافتن سیروس به تهران می‌رود. شغل‌هایی را امتحان می‌کند و مهارت‌هایی را فرا می‌گیرد.

محمدعلی عامیانه نوشتن را بد نمی‌داند و پنهان نمی‌کند که داستانش را برای افراد عادی و نه ادبیات‌دان‌ها نوشته است.

محمدعلی با زبانی ساده ولی چندلایه روایتی بینامتنی را در گذرگاه زمان کهن و مدرن پیش می‌کشد، او داستانی خوشخوان را برای سطح وسیعی از خوانندگان به ادبیات ما افزوده است.


عهد قاجار

عهد قاجار       


حالا در عهد قاجار، خانم مارتین قدم در راهی سخت گذاشته است؛ اگرچه ونسا مارتین ابزار کار را در دست دارد، ولی این واقعیت وجود دارد که عهد قاجار برای او واقعیت تجربه‌شده و از آن مهم‌تر موثر در اکنون شخص او نیست.


عهد قاجار
عهد قاجار. ونسا مارتین. حسن زنگنه. ویراستاران: احمدرضا قائم‌مقامی و مهدی نوری تهران: نشر ماهی. چاپ اول: پاییز 1390. 2000 نسخه. 296+4 صفحه. 7500 تومان.

نشر ماهی مجموعه‌ی ارزشمندی را در حوزه‌ی تاریخ گردآورده و منتشر کرده است؛ که شامل حوزه‌های مختلف تاریخی می‌شود. از این میان به کتاب‌هایی چون «ورشو 1920» از آدام زامویسکی با ترجمه‌ی کاوه بیات و «ایران و جنگ جهانی اول» نوشته‌ی تورج اتابکی، با ترجمه‌ی حسن افشار می‌توان اشاره کرد. مجموعه‌ی نسبتن خوبی که قرار است ادامه هم داشته باشد.

در مورد عهد قاجار باید به این نکته اشاره کرد که برای نخستین بار با عنوان «دوران قاجار: چانه‌زنی، اعتراضی و حکومت در سده 19 در ایران» با ترجمه افسانه منفرد توسط نشر اختران در سال 1386 منتشر شده است .

گاهی پیش می‌آید که از یک کتاب، دو یا چند ترجمه موجود باشد، ولی نکته این‌جا است که از یک‌سو در چه شرایطی وجود چند ترجمه از یک کتاب واحد، به آن کتاب و خواندنش کمک می‌کند و از سوی دیگر، ترجمه‌های متعدد آن کتاب، چه چیزی را بر حوزه‌ی فرهنگ و نشر و همچنین بازار کتاب می‌افزاید.

و مساله‌ی بعدی در مواجه با کتاب‌هایی که شخص نویسنده یا پژوهش‌گر از خارج از بافت فرهنگی و زیست آن کشور و ملیت، به مطالعه‌ی آن می‌پردازد و بدون تجربه‌ی زیسته در آن فضا و بدون درک بی‌واسطه از جنبه‌های مختلف آن زیست اجتماعی – فرهنگی، سعی در شناخت و تحلیل آن دارد. حالا در عهد قاجار، خانم مارتین قدم در راهی سخت گذاشته است؛ اگرچه ونسا مارتین ابزار کار را در دست دارد، ولی این واقعیت وجود دارد که عهد قاجار برای او واقعیت تجربه‌شده و از آن مهم‌تر موثر در اکنون شخص او نیست.

ونسا مارتین، پژوهشگر و نویسنده این کتاب، از اساتید تاریخ خاورمیانه در موسسه پژوهشی روبال هالووی دانشگاه لندن است. او همچنین از اعضای هیأت سردبیری انجمن سلطنتی مطالعات آسیایی است و ریاست کمیته انتشارات موسسه بریتانیا را نیز بر عهده دارد.

وی پیش از این هم کتاب‌های دیگری درباره‌ی تاریخ معاصر ایران نوشته است که به‌طور عمده حاکی از بروز تغییر در زاویه نگرش پژوهشگران تاریخ معاصر ایران است.

پس از مقدمه‌ی مترجم، متنی با عنوان «سپاسگزاری» آمده است که در آن فهرستی از نام‌ها و موسسه‌ها به چشم می‌خورد که نویسنده از ایشان سپاسگزاری کرده است. در صفحه‌ی 11، پیشگفتار مولف برای خوانندگان فارسی زبان می‌آید که او خود در این متن کتاب را این‌چنین معرفی کرده است:

«کتاب حاضر کتابی است با آرایی تازه راجع به دولت و جامعه‌ی ایران در دوره‌ی قاجار و علی‌الخصوص پژوهشی ست گسترده درباره‌ی گروه‌های اجتماعی فروتر از اعیان در خلال سال‌های 1250 تا 1313. در این اثر نشان داده می‌شود که این گروه‌ها اگرچه بالنسبه فاقد قدرت بودند، اما برای دستیابی به اهداف خود از شیوه‌هایی جهت مذاکره و چانه‌زنی با دولت بهره می‌جسته‌اند؛ نشان می‌دهد که چگونه تمام اقشار در جامعه‌ی شهری درگیر بوده‌اند و به‌خصوص نشان می‌دهد که چگونه مردم مبارزاتشان را علیه مقامات دولتی سازمان می‌داده‌اند.» (1)

کتاب خانم مارتین شصت سال از تاریخ ایران را مورد بررسی قرار می‌دهد؛ زمان بین جلوس محمدشاه در سال 1250 تا مرگ ناصرالدین‌شاه در سال 1313 در این کتاب بازتاب یافته است. 

گاهی پیش می‌ید که از یک کتاب، دو یا چند ترجمه موجود باشد، ولی نکته این‌جا است که از یک‌سو در چه شرایطی وجود چند ترجمه از یک کتاب واحد، به ن کتاب و خواندنش کمک می‌کند و از سوی دیگر، ترجمه‌های متعدد ن کتاب، چه چیزی را بر حوزه‌ی فرهنگ و نشر و همچنین بازار کتاب می‌افزاید.

یکی از نکته‌های مهم در عهد قاجار، پرداختن به نقش گروه‌های فاقد قدرت است؛ خانم مارتین چهار گروه زنان، لوطی‌ها، سربازهای عادی و در نهایت، گروه برده‌های سیاه را مورد بررسی قرار داده است.

در صفحه‌ی 126 عهد قاجار در مورد گروه زنان می‌خوانیم:

«در ایران عصر قاجار وضع زنان در مقایسه با مردان به‌طور قطع وضع نامطلوبی بود. منصوره اتحادیه در پژوهش خود درباره‌ی جامعه‌ی تهران در سال 1269 قمری متذکر می‌شود که حداکثر یک درصد زنان صاحب خانه بوده و درصدی که مالک مغازه بوده‌اند حتی از این هم کمتر است. سهم‌الارث یک دختر نصف برادرانش بود و زنی که دارای فرزند بود یک‌چهارم  و زنی که فرزند نداشت یک‌هشتم از دارایی شوهر ارث می‌برد.»

باز هم در همین زمینه می‌خوانیم:

«براساس اسناد و شواهد موجود نمی‌توان گفت که آیا بین قرن 12 و اواخر قرن 13 فرصت‌های زنان برای بیرون آمدن از خانه بیشتر شده بوده است یا نه. عموما کارهای زنان تحت نظارت و مراقبت بود و به‌جهت ایمنی پس از غروب آفتاب از خانه خارج نمی‌شدند.»

ونسا مارتین در ادامه می‌گوید:

«در دخالت زنان در امور سیاسی که موضوع مطالعه‌ی ماست، عنصری از شور و هیجان وجود داشته که زنان غیرشهری را هم شامل می‌شده است.»

به‌غیر از مقدمه‌ی مترجم، سپاسگزاری، پیشگفتار مولف برای خوانندگان ایرانی و مقدمه؛ این کتاب شامل 9 فصل است که بعد از این فصل‌ها، نتیجه‌گیری، یادداشت‌ها، کتابنامه و نمایه‌ها نیز در پی می‌آیند. 

http://nashremahi.com/

من هملت بودم

من هملت بودم 


 تئاتر معاصر آلمان در قرن پیش نام آورانی بی شمار داشته است. برتولت برشت در نیمه نخست قرن بیستم بی شک جایگاهی شایسته داشته و در نیمه‌ی دوم آن باید از هاینر مولر نام برد. او در جایی گفته است" من از آن‌جایی شروع کردم که برشت به پایان برد". این یادداشت شناخت مختصری از مولر و نمایشنامه هملت ماشین به دست می‌دهد.


هملت ماشین همراه با تحلیل و متن آلمانی
هملت ماشین همراه با تحلیل و متن آلمانی، اثر هاینر مولر به ترجمه ناصر حسینی‌مهر. تهران: نشر افراز.  چاپ دوم 1390. 1100 نسخه. 72صفحه. 2500تومان.

شهرت هاینر مولر از آن روست که همواره با زبان آتشین به انتقاد از جامعه‌ی خویش، یعنی ملت و سرزمین دو پاره شده‌ی آلمان پرداخت. سه نمایشنامه اواخر دهه هشتاد او یعنی " هملت ماشین"، مرگ ژرمن در برلین" و " ماموریت" از آثار درخشان ادبیات دراماتیک به شمار می‌روند.

هاینر مولر در سال 1980 برای نخستین بار به کار گردانی روی آورد و نمایشنامه‌اش " ماموریت" را در " فولکس بونه" برلین به صحنه برد. موضوع اغلب آثار او را بیشتر جنگ، کشتار و بازی‌های پوچ سیاسی تشکیل می‌دهد. هاینر مولر پس از اتحاد دو آلمان با استقبال بیشتری رو به رور شد و به زودی قدرت مطلق مدیریت تئاتر" برلینر آنسامبل"‌را که درخشان‌ترین تئاتر آلمان است به دست گرفت. او در سال‌های پایانی عمر خود سه نمایشنامه دیگر نوشت به نام‌های " کوارتت"، " جاده‌یولوکلامس کر" و " گرمانیا 3". چند روز پیش از تمرین‌های گرمانیا3 به علت ابتلا به سرطان معده ، در سی‌ام دسامبر 1995 در برلین در گذشت.

کتاب هملت ماشین با پیشگفتاری درباره زندگی مولر که بخش‌هایی از آن را خواندید آغاز می‌شود. هملت ماشین نمایشنامه‌ای بسیار کوتاه است که شامل 5 بخش کوتاه همچون 5 تصویری است که تنها برای چند ثانیه نور داده می‌شوند. آلبوم خانوادگی، اروپای زن،اسچرزو، طاعون در بودا/جنگ برای گروئنلند و هزارن سال/ درون زره‌ای هول انگیز، نام‌های 5 بخش کوتاه نمایشنامه است.  

این نمایشنامه برداشتی آزاد از نمایشنامه هملت اثر شکسپیر است. اما اینجا هملت دیگر جوان منزوی پیچیده در افکار و تردید‌های خود نیست. بلکه زبان او ناهنجاری‌ها،تضادها و کشمکش‌های وحشیانه و خانمان برانداز جهان امروز را به گونه‌ای شگفت‌انگیز منعکس می‌کند. هملتی که در این نمایشنامه‌آفریده می‌شود هملتی ضد هملت است. هملتی ضد قهرمان با افکاری عصیان‌زده که با جهان واقعیت‌ها همچنان بیگانه است و تنها با یکه تازی در دنیای خیال خود به آرزوهایش دست پیدا می‌کند.

ناصر حسینی مهر در بخش پایانی کتاب در یادداشتی به نام " زخم هملت" به تحلیل و توصیف این نمایشنامه و شرایط سیاسی و اجتماعی روزگار آلمان هاینر مولر می‌پردازد. او می‌نویسد" شیوه نگارش هاینر مولر در نمایشنامه‌نویسی عبارت است از تکه پاره کردن و تشریح زبان و تاریخ آلمان، به همین دلیل درک آثارش برای کسانی که با این سرزمین بیگانه‌اند تا حدی دشوار و حتی ناممکن است. شیوه‌ی نو نگارش و زبان پیچیده و پر رمز و راز او (که افسون در زبان ترجمه به تمامی راه نمی‌یابد) بسیاری از کارگردانان و بازیگران را در به صحنه بردن آثارش دچار ترس و وسواس کرده است، زیرا اجرای اغلب آثار مولر شیوه‌ای دیگر در بازی پردازی، طراحی امور صحنه و حتی گزینش مکان بازی می‌طلبد.

مولر در برابر دنیای غرب و وجه منحط اخلاق و فرهنگ دنیای ناامن معاصر ایستاد. از این رو در آثار او برتری رنگ‌های تیره را در امید به آینده می‌بینیم.

در جایی از نمایشنامه می‌خوانیم

" کجاست سحر که دیروز در انتظارش بودیم

پرنده‌ی صبحگاهی همه‌ی شب را می‌خواند

بامداد در شنلی سرخ می‌گذرد

و شبنم که خود را می‌تراود چون خون"

پس از یادداشت زخم هملت زندگی‌نامه‌ هاینر مولر به ترتیب تاریخ تولد تا مرگ او آورده شده است و سپس عکس ‌هایی از مولر و نمایشنامه‌هایی که از او به اجرا درآمده است.

بخش انتهایی کتاب نیز متن اصلی نمایشنامه به زبان آلمانی برای کسانی آورده شده است که به این زبان تسلط دارند و می‌توانند به لایه‌های دیگر متن که به ترجمه در ‌نمی‌آید دست پیدا کنند.

این نمایشنامه سال گذشته توسط ناصر حسینی مهر کارگردانی و به صحنه برده شد.  

http://www.afrazbook.com