کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

ورق ها ، روی میز


ورق ها، روی میز


«ورق ها، روی میز» یکی دیگر از آثار به یاد ماندنی، رازآمیز و مجذوب کننده آگاتاکریستی است که لزلی داربون آن را برای صحنه به شکل نمایشنامه تنظیم کرده است. این اثر ماجرای قتل میزبانی است که از قتل خود آگاهی دارد.

ورق ها، روی میز

ورق ها، روی میز. آگاتاکریستی.تنظیم باری صحنه نمایش لزلی داربون. مترجمان: مشهود محسنیان. هادی جاودانی.انتشارات نمایش.چاپ اول. تهران.1388.2000 نسخه.223 صفحه. 2200 تومان.

«بتل: خب، به نظر می رسه همه یک جوری خودشون رو از من کنار می کشن. منظورم اینه که نه تنها من رو به گفتگوهاشون وارد نکردند بلکه حتی نگاهی هم به من نینداختن. شاید بهتر بود اصلا اینجا نبودم.

خانم الیور: آقای شایتانا هیچ چیزی درباره دیگران به شما گفته؟

بتل: حتی یک کلمه

خانم الیور: چیزهای عجیبی به من گفت.

بتل: خب.

خانم الیور: خب، فکر نمی کنم ارزش تکرار کردن رو داشته باشه. گمون کنم اون حرف ها رو برای فضا سازی زد. اون سعی داشت نوعی فضای رازآمیز به وجود بیاره.»[1]

آگاتاکریستی در طول زندگی حرفه ای اش آثار متعددی را در زمینه های مختلف به دنیای ادبیات تقدیم کرده است. رمان، داستان کوتاه، شعر و نمایشنامه. مردم سراسر دنیا بیشتر با آثار داستانی وی آشنایی دارند.

 معروفت ترین اثر نمایشی وی که مشهورترین  اثر معماگونه دینا است، تله موش نام دارد. این نمایشنامه رکورد بیشترین اجرا در سراسر جهان را در اختیار دارد و هر ساله شاهد اجرای تازه ای از آن هستیم. شروع داستان های پلیسی و جنایی به طور جدی از داستان های کوتاه روزنامه ای در امریکا و مشخصا از نویسنده سرشناس داستان های جنایی و وهم انگیز یعنی ادگار آلن پو بوده است. داستان های آگا تا کریستی این ژانر را به کمال رساند.

آثار وی تا کنون آنقدر پرفروش بوده که تنها اناجیل که قدمتی بیش از دو هزار سال دارد در سکوی بالاتری از آن قرار گرفته است. داستان های کریستی قابلیت بسیار خوبی برای اقتباس دارد و بیشترین اقتباس را تلویزیون و سینما از آثار وی کرده است. جذابیت خاص در داستان پردازی و ایجاد تعلیق و همچنین برخوردار بودن از شخصیت های جذاب و ملموس و ایجاد فضای رمز و رازآمیز همیشه تماشاگران را به خود مجذوب می کند. ورق ها روی میز یکی از آثار داستانی آگاتا کریستی است که لزلی داربون آن را برای صحنه تنطیم کرده و به شکل نمایشنامه در اورده است.

این کتاب علاوه بر نمایشنامه ورق ها روی میز حاوی دو مقاله درباره آثار آگاتا کریستی است. در مقاله ای با عنوان، و دیگر هیچ کس نماند به بررسی وجوه آثار کریستی می پردازد و در بخش پایانی کتاب اقتباس هایی از آثار آگاتاکریستی آورده شده که لیست تمامی اقتباس های جمع آوری شده در آن است.

این داستان ماجرای قتل میزبان، آقای شایتانا در منزل خودش را بیان می کند. آقای شایتانا با وجود آگاهی از قتلش توسط یکی از مهمانان کشته می شود.در تابستان سال 1935 ضیافتی به میزبانی آقای شایتانا در لندن برگزار می شود. او یک اشرافی اصیل و چرب زبان است و میهمانی را در منزل مجلل خود با وسایل و مبلمان اشرافی و اشیاء هنری تزیینی که مهم ترین آنها کلکسیون انفیه دان ها ی بسیار نفیس است، برگزار می کند. چهار میهمان او دکتر رابرتز، خانم لوریمرف سرگرد سپارد ماجراجو و آن مردیت، زنی خجالتی و ترسو است. خانم الیور نویسنده مشهور جنایی نیز به این مهمانی دعوت شده است. آقای شایتانا نزد خانم الیور اعتراف می کند که چهارمیهمان در نیمه های مهمانی دعوت شدگان جسد شایتانا را پیدا می کنند. و بازرس بتل با یاری همکارانش پرس و جو ها را آغاز می کند.

این کتاب علاوه بر نمایشنامه ورق ها روی میز حاوی دو مقاله درباره آثار آگاتا کریستی است. در مقاله ای با عنوان، و دیگر هیچ کس نماند به بررسی وجوه آثار کریستی می پردازد و در بخش پایانی کتاب اقتباس هایی از آثار آگاتاکریستی آورده شده که لیست تمامی اقتباس های جمع آوری شده در آن است.

« کاراکتر محوری آثار کریستی کارآگاه است. این شخصیت گاه نام هرکول پوارو و گاه نام خانم مارپل را به خود می گیرد. اما در بیشترین و بهترین و شناخته شده ترین آثار کریستی این نقش بر عهده پوارو است. او خود را در ورطه ای که جنایت ایجاد کرده است می اندازد و در پی قاتل می گردد و با این عمل به مخالفت و ستیز آشکار با کاراکتر مخالف یعنی قاتل می پردازد. خواست وی اجرای عدالت با ارضای حس کنجکاوی است. »[2]

پی نوشت:

[1]صفحه 32 کتاب

[2]صفحه 176 کتاب

 

درباره حکایت


درباره حکایت


«بوطیقای نثر» یکی از مهم ترین کتاب های نقد ساختارگرای تزوتان تودورف است که شامل ده مقاله می شود. در این کتاب با روش ساختارگرایی به ادبیات و رمان های مختلف از جمله داستان ها و حکایت های هزار و یک شب پرداخته است.
    
  
بوطیقای نثر
 بوطیقای نثر، پژوهش هایی نو درباره حکایت. تزوتان تودورف. مترجم: انوشیروان گنجی پور. نشر نی. چاپ اول. تهران.1388. 1650 نسخه.259 صفحه . 4000 تومان
.

«می توان گفت هزار و یک شب از ادبیاتی خبری حکایت دارد. در این نوع ادبیات همیشه بر خبر یک گزاره تکیه می شود، نه مبتدا و فاعل آن. مشهورترین مثال برای حذف فاعل دستوری، داستان سندباد بحری است. حتی اولیس هم در ماجراهایش شخصیتی آشکارتر دارد تا او، و می دانیم زیرک و محتاط و ... است... فقط سردترین و بی روح ترین سفرنامه ها می توانند به لحاظ غیر شخصی بودن شان با سفرنامه سندباد رقابت کنند و نه هر سفرنامه ای[1] 

بوطیقای نثر یکی از کتاب های مهم تزوتان تودروف یکی از مهم ترین نظریه پردازها و منتقدان ساختارگرای روسی است.

تودوروف در سال 1939 میلادی در شهر صوفیه بلغارستان به دنیا آمد. او در 24 سالگی به فرانسه رفت و با نانسی هاستون، نویسنده‌ فرانسوی‌‌تبار ازدواج کرد. وی فعالیت ادبی‌اش را با ترجمه متونی از نویسنده‌های فرمالیست روس همچون بوریس آیخن‌باوم، ویکتور اشکلوفسکی و رومن یاکوبسن آغاز، و با همکاری ژرار ژنت، مجموعه‌"بوطیقا" را منتشر کرد.

وی در سال‌های دهه 60 قرن گذشته میلادی و ابتدای سال‌های دهه هفتاد برای مجله‌ "تل کل" که بیش‌تر بزرگان ادبی آن روز فرانسه (افرادی چون رولان بارت و ژولیا کریستوا) با آن همکاری داشتند، می‌نوشت و نقشی نیز در تحولات فرهنگی آن سالیان فرانسه ایفا کرد.

وی سپس به موضوع ساختارگرایی ادبی علاقه‌مند شد و نخستین کتابش را به نام "نظریه‌ ادبی، متن‌هایی از فرمالیست‌های روس" در سال 1966 منتشر کرد؛ اما چند سال بعد به موضوع "بوطیقا" روی آورد و "بوطیقای نثر" را در سال 1971 به انتشار رساند.

در پشت جلد کتاب درباره این کتاب آمده است:

در سنت ساختارگرایی ادبی، کتاب بوطیقای نثر اثر تزوتان تودورف جایگاه یگانه ای دارد. هم از سویی نمونه بارز تلاش نقد ادبی است برای پیوستن به انقلاب ساختارگرایی که تفکر نسل تودورف را سخت دگرگون کرده بود، و این نه تنها در وام گیری ابزار نظری نقد از دیگر حوزه های پیشرو ساختارگرایی( زبان شناسی، انسان شناسی، فلسفه و روان کاوی) بلکه نیز در برداشت تازه نسبت به خود کنش نقد نمود یافته است. هم از سوی دیگر، علائم بی بست عن قریب این نوع وام گیری چیزی نیست که از نگاه خواننده ی نکته بین دور بماند. بعید است تصادف صرف باشد که از فردای انتشار، فاصله ی تودورف با این نگاه دم به دم بیش تر شده تا آن جا که سر اخر از محافظه کارانه ترین اشکال ممکن نقد سر درآورده و در عین حال کتاب، به اقرار مولف هنوز پر اقبال ترین کار اوست. از این لحاظ سوای ارزش های فی نفسه کار تودورف و خاصه استحاله نقد قصه به قصه نقد، ضرورت خواندن بوطیقای نثر همانا ضرورت اندیشیدن به برون رفت از عسرتی ست که نقد ادبی بدان دچار آمده؛ ضرورت طرح این پرسش که چرا جهشی که درونی کردن انقلاب ساختارگرایی در دیگر ساحت های تفکر رقم زده، در نقد ادبی به بازگشت ارتجاعی به سده های پیشین انجامیده ، آن گاه که منتقد ساختارگرا خواسته نسبت ادبیات و سیاست را در کانون تفکر خویش قرار دهد؟ باری، بوطیقای نثر به نظر نقطه ای می اید که باید از نو از ان جا شروع کرد. نقطه ای که می توان نقطه ی سقط ساختارگرایی در ادبیاتش نامید.

در این کتاب تودورف بحث بسیار عمیقی را درباره داستان های هزار و یک شب پیش می کشد و چشم انداز تازه ای از این کتاب عهد کهن ارائه می دهد که خواندنش خالی از لطف نیست. وی در بررسی خود از هزار و یک شب، نگاهی تازه به کارکترسازی ویژه در هزار و یک شب می اندازد و استفاده معنایی حکایت در حکایت که یکی از شیوه های مهم داستان پردازی هزار و یک شب است را مورد نقد و بررسی قرار می دهد.

در این کتاب تودورف بحث بسیار عمیقی را درباره داستان های هزار و یک شب پیش می کشد و چشم انداز تازه ای از این کتاب عهد کهن ارائه می دهد که خواندنش خالی از لطف نیست. وی در بررسی خود از هزار و یک شب، نگاهی تازه به کارکترسازی ویژه در هزار و یک شب می اندازد و استفاده معنایی حکایت در حکایت که یکی از شیوه های مهم داستان پردازی هزار و یک شب است را مورد نقد و بررسی قرار می دهد.

بوطیقای نثر شامل ده مقاله از تزوتان تودورف است که عبارتند از: سنخ شناسی رمان پلیسی، ادیسه: حکایتی ابتدایی، انسان- حکایت ها و هزار و یک شب، دکامرون و دستور زبان حکایت، گرال: طلب حکایت، هنری جمیز و راز حکایت، دگردیسی های روایی، یادداشت های زیر زمینی : بازی غیرت، دل ظلمات: شناخت خلاء، خوانش به مثابه ساختن.  

«شناخت ادبیات پیوسته در معرض دو خطر متضاد قرار دارد: یا نظریه ای درست می کنند که متناسب و همگون است ولی صلب و سترون، یا این که چون معتقدند هر سنگ کوچکی هم به کار ساختن بنای عظیم علم می آید، پس به ترسیم امور بسنده می کنند. مثلا در مورد ژانرها وضع به همین منوال است. یا ژانرها را همان گونه که وجود داشته اند، یا به عبارت دقیق تر، همان گونه که سنت نقد فراادبی تقدیس شان کرده ترسیم می کنند: قصیده و مرثیه وجود دارند زیرا این اسامی در گفتار انتقادی دوره ای خاص یافت می شوند. ولیکن از هر سودایی برای ساختن نظامی از ژانرها دست می کشند. یا این که مبنا را خصوصیات اساسی امر ادبی قرار می دهند و بعد می گویند ترکیب های مختلف این امور ادبی موجد ژانرهای ی اند.»[2]

 

پی نوشت:

[1] صفحه 45 کتاب

[2] صفحه 157 کتاب

مارش پیروزی


مارش پیروزی


«مارش پیروزی» مجموعه نمایشنامه هایی است از بهزاد صدیقی با نگاهی به آسیب های جنگ ایران و عراق . این مجموعه نمایشنامه شامل سه نمایشنامه "مارش پیروزی"،" تلفن بی موقع"و" تلفن آن سوی خط" می شود.

مارش پیروزی

مارش پیروزی. بهزاد صدیقی. انتشارات افراز.چاپ اول. تهران.1389.1100 نسخه.88 صفحه. 2500 تومان.

«فکر می کنم سر نوشت این قصه ها مثل قصه زندگی خود من نامعلومه. کاش می تونستیم که ته زندگی مون رو هر جا که باشه ببینیم! می دونی رعنا، من خیلی دلم می خواد بدونم ته دنیا و ته زندگی مون چه خبره؟ »[1]

«مارش پیروزی» نمایشنامه ای است از بهزاد صدیقی که برای نخستین بار در دهمین جشنواره سراسری تئاتر دفاع مقدس در سال 1382 به کارگردانی فروغ قجابگلی با عنوان "جایی دیگر" به روی صحنه رفت.

این نمایش بازتاب جنگ هشت سال ایران و عراق بر روی روح و اندیشه دو زن جوان است. در این نمایشنامه رعنا نویسنده ای است که می خواهد با نگاه تلخی که به جنگ دارد قصه دیده های خویش و اطرافیانش را که در این مصیبت از دست داده بنویسد. وی در زمانی بعد از جنگ زندگی می کند و روزگاری را طی می کند که برای مردم دیگر گفتن از تلخی های جنگ اهمیت چندانی ندارد. ناشری که می خواهد نمایشنامه های وی را منتشر کند به او می گوید مردم داستان های شاد می خواهند و رعنا نمی تواند بپذیرد جنگ واقعه شادی آوری است. رعنا به خاطر این دیدگاهش در جامعه ای که دیگر جنگ را پشت سر گذاشته است تنها می ماند و پری از او می خواهد اتاق تنهایی اش را ترک کند و به جایی دیگر برود. اما رعنا به باورهای خود پایبند است.

این نمایش بازتاب جنگ هشت سال ایران و عراق بر روی روح و اندیشه دو زن جوان است. در این نمایشنامه رعنا نویسنده ای است که می خواهد با نگاه تلخی که به جنگ دارد قصه دیده های خویش و اطرافیانش را که در این مصیبت از دست داده بنویسد.

مارش پیروزی مجموعه نمایشنامه ای است از بهزاد صدیقی که علاوه بر نمایشنامه مارش پیروزی، شامل دو نمایشنامه دیگر به نام های تلفن بی موقع و تلفن آن سوی خط می شود. بهزاد صدیقی این نمایشنامه ها را در فاصله سال های هشتاد و دو تا هشتاد و هشت نوشته است. بهازد صدیقی کارگردان و بازیگر و منتقد سینما و تئاتر است. وی علاوه بر این کتاب نمایشنامه های « ابرایهم پسر ایمان»، « خانه دوست کجاسات»، « بازی نقش»،«بیمار هاری»،«لبه چاقو»،«سرشکسته»،«سلوک زایر» و«مصاحبه » را نیز به تقریر در آورده است. وی عضو انجمن نویسندگان و منتقدان خانه سینما و کانون جهانی منتقدان تئاتر نیز هست.

«بابا! من هر وقت سیب سرخی رو می بینم یاد اون دختر بچه می افتم. اون روزا وقتی که آبادان خالی شده بود، از جلوی یکی از خونه های کنار مسجد جامعه داشتیم رد می شدم که یه دفعه صدایی شنیدم. صدا شبیه صدای ناله ی یه بچه بود. باورم نمی شد که آبادان این قدر تلخ و عبوس شده باشه در خونه از رگبار مسلسل عین آبکش شده بود[2]

 

پی نوشت:

[1]صفحه 29 کتاب از نمایشنامه مارش پیروزی

[2]صفحه 59 کتاب از نمایشنامه تلفن بی موقع

یک اشتباه تاریخی


یک اشتباه تاریخی


«عجیب السلطنه»مجموعه نمایشنامه طنز و شادی آوری است که به شیوه نمایش های تخته حوضی و با برداشتی از داستان های عامیانه کهن فارسی نوشته شده است. این مجموعه شامل دو نمایشنامه عجیب السلطنه و هفت خیار شاهانه است.

عجیب السلطنه

عجیب السلطنه. علی بهروز نسب. نشر قاب.چاپ اول. تهران.1389.1100 نسخه.128  صفحه. 3000 تومان.

«تنها چیزی که در بازار معاملات همیشه توی بورس بود ومثل طلا سر دست می بردند، گوش های الاغ بود؛ یک جفت گوش خاکستری خوش رنگ و بدون زدگی الاغ، همان شان و منزلت دم روباه را داشت.»[1]

نمایشنامه عجیب السلطنه بعد از نمایشنامه «صندوق»، دومین تلاش نویسنده کتاب است که با دستمایه قرار دادن ویژگی های نمایش های تخته حوضی سعی کرده قصه اش را در این قلمرو تعریف کند. در این نمایشنامه از متل ها، ضرب المثل ها و هجویات و لغزهایی که استفاده شده که در فرهنگ عامیانه کوچه و بازار موجود است و برخی از آنها نیز در متون طنز ادبی هکن فارسی نیز آورده شده است.

روزگاری اغلب این اصطلاحات و لغات در نمایش های تخته حوضی به کار می رفته و یکی از پرطرفدارترین و ماندگارترین گونه تئاتری را ساخته است. هر چند این هنر ماندگار در روزگار ما مغفول مانده و کمتر نویسنده ای به سراغ نوشتن نمایشنامه هایی از این دست می رود اما علی بهروز نسب در این نمایشنامه تلاش کرده با استفاده از فضای نمایشی تخته حوضی که مملو از ژانگولر بازی و مطرب و سیاه باز است باز دوباره نمایشی خنده آور و کمدی بر اساس داستان های کهن فارسی بنویسد. در این نمایشنامه یاقوت شاه فرزندی با دم و گوش الاغ می زاید و برای رفع دردسر اعلام می کند اشتباهی تاریخی روی داده و ... قصه های طنز و خنده آور و گرفتاری های عدیده ای که باید روی صحنه دید و درس عبرت گرفت. عجیب السلطنه حاوی دو نمایشنامه است به قلم نویسنده که دومی به نام «هفت خیار شاهانه»، نیز نمایشنامه ای کمدی است که به شیوه رادیویی اجرا می شود.

نویسنده در نمایشنامه عجیب السلطنه با دستمایه قرار دادن ویژگی های نمایش های تخته حوضی سعی کرده قصه اش را در این قلمرو تعریف کند. در این نمایشنامه از متل ها، ضرب المثل ها و هجویات و لغزهایی که استفاده شده که در فرهنگ عامیانه کوچه و بازار موجود است.

علی بهروز نسب یکی از نویسندگان قدیمی است که شروع فعالیتش از دهه 40 آغاز شده است. وی در مجله های فکاهی به نوشتن قصه های طنز و فکاهی می پرداخت و نمایشنامه نویسی را از همان تاریخ آغاز کرد.« بمبو» نخستین نمایشنامه وی است. «پادزهر» یکی از نمایشنامه های اوست که در رادیو ملی به اجرا در آمد و از نمایشنامه های دیگر او «نردبان»، «مردی که از آینده می آید»،« در بسته»،«خلق الانسان من» نمایشنامه های کوتاه وی است. نمایشنامه «تشییع» وی در سال 1350 برنده جایزه نمایشنامه نویسی کارگاه نمایش شده است. «زیرزمینی ها»، «سرزنجیر ته زنجیر» و «فشنگ و برداشتن تاج از میان دو شیر» از نمایشنامه های سیاسی وی است که راهی بایگانی راکد زمان خود می شود. وی از آن سال ها تا کنون قلم نزده و امروز دوباره با نمایشنامه عجیب السلطنه وارد فضای نمایشنامه نویسی شده است. قلم وی هنوز یاد آور دوران شکوفان دهه 40 و نمایشنامه نویسان برتر آن است.  

«عجیب السلطنه» مجموعه نمایشنامه ای است حاوی دو نمایشنامه «عجیب السلطنه» و «هفت خیار شاهانه» که هر دو نمایشنامه های طنز و شادی آوری است که با توجه به شیوه نمایش های تخته حوضی و برداشتی از داستان های کهن فارسی نوشته شده است.

«گوینده : در اهمیت این قصه همین بس بگوییم به لحاظ الگوی حساب شده ی قرص و محکمی که در این قصه وجود دارد و به خاطر شفافیت و معرفت الناسی که از روابط آدم های کهن در این قصه هست، کشورها و سرزمین های بسیاری در جهان سعی کرده اند اصلیت و محل وقوع آن را به خودشان نسبت دهند و برای اثبات آن حتی زمان روی دادن آن را هم عصر شاهان و حکام باستانی خود ذکر کرده اند.»[2]

پی نوشت:

[1]صفحه 82 کتاب

[2]صفحه 103 از نمایشنامه هفت خیار شاهانه

پدیدار شناسی فرانسوی


پدیدارشناسی فرانسوی


«جنبش پدیدار شناسی»در جلد دوم خود به ظهور و رشد جنبش پیدارشناسی و متفکرین برتر این جنبش در فرانسه می پردازد.

جنبش پدیدار شناسی

جنبش پدیدار شناسی، درآمدی تاریخی. جلد دوم. هربرت اسپیگلبرگ.مترجم: مسعود علیا. انتشارات مینونی خرد.چاپ اول. تهران.1391.1500 نسخه.1095 صفحه. 34000 تومان.

«پرسش فراگیر گابریل مارسل این است که من کیستم؟ او این پرسش را در ان حال و هوای روحی پیش می کشد که بیش از آن که مشتاق پاسخی برای آن باشد بی تاب عمق بخشیدن و پر رنگ کردن تجربه ای است که در پس آن است. این حال و هوا از پاسخ محکمه پسندی که در جواب معمول ما با اشاره به نقش های عینی مان، شغلمان یا ناممان نهفته است پرهیز می کند.»[1]

جنبش پدیدار شناسی از آلمان آغاز شد و پس از اوائل دهه سی این جنبش به جهان فلسفی فرانسه منتقل شد. هر چند فرانسه هرگز شخصیتی محوری همچون هوسرل که سرآغاز پدیدار شناسی فلسفی است به خود ندیده است. بنابراین این سوال پیش می آید که آیا باید پدیدار شناسی فرانسوی را یک جنبش پدیدار شناسی نامید و آیا این نگاه فلسفی در فرانسه خصوصیات متمایز و مشخصی از پدیدار شناسی آلمانی، با وجود هوسرل و هایدگر دارد؟ شاید بتوان گفت جنبش پدیدارشناسی از اولین آثار پدیدارشناسانه مستقل ژان پل سارتر به طور جدی شروع شد.

کتاب جنبش پدیدارشناسی در دو جلد منتشر شده است که در جلد اول اشاره ان به جنبش پدیدارشناسی آلمانی است و در جلد دوم به بررسی شکل گیری این جنبش فلسفی در فرانسه می پردازد و نظریه پردازان مهم آن را مورد پژوهش قرار می دهد.

همچنین مرزها و تفاوت های جنبش پدیدار شناسی و نهضت اگزیستانسیالیست را مشخص و بررسی می کند. سر بر آوردن پدیدار شناسی آلمانی در فرانسه و توفقیق روز آفزون آن وجوه ضد و نقیض و خارق عادتی دارد که گفتنش لازم و ضروری می نماید. تقریبا این موضوع برای همه غیر باور بود فلسفه ای که بعد از جنگ جهانی دوم موجودیت سیاسی فرانسه را نابود کرده بود، فلسفه حاکم شود.

پدیدار شناسی خود تا حدودی به عنوان پناهنده ای که از گزند پاکسازی نازی ها امان می جست در فرانسه مستقر شد. و شاید این مهاجرت یکی از نشانه های امید بخش تر همبستگی قاره ای روز افزون و زوال ملی گرایی فلسفی باشد. در سال 1944 یعنی یک سال پس از انتشار کتاب «هستی و نیستی» سارتر عنوان اگزیستانسیالیسم رسما مقبول فرانسوی ها شد. گابریل مارسل به طور موقت آن را پذیرفت . یاسپرس و هدیگر که آغازگران این مکتب فلسفی بودند هیچ گاه کلمه اگزیستانسیالیسم را به کار نبردند. یاسپرس تنها از اگزیستانس و هایدگر از اگزییستانسال سخن گفته بود و هرگز در المان جنبش پدیدارشناسی با اگزیستانسال نیامیخته بود. اما در فرانسه برعکس این دو جنبش یکی طلقی شد و مترادف هم به کار برده شد.

کتاب جنبش پدیدارشناسی در دو جلد منتشر شده است که در جلد اول اشاره ان به جنبش پدیدارشناسی آلمانی است و در جلد دوم به بررسی شکل گیری این جنبش فلسفی در فرانسه می پردازد و نظریه پردازان مهم آن را مورد پژوهش قرار می دهد.

کتاب جنبش پدیدار شناسی به طور مفصل به وقایع آن دوران و متفکرین برتر این دو مکتب فکری می پردازد. از این جهت این کتاب برای دانشجویان فلسفه کتاب مفید و راه گشایی است. در این کتاب اندیشه گابریل مارسل، ژان پل سارتر، پل ریکور، موریس مرلوپونتی، ایمانوئل لویناس  بررسی می شود.

جنبش پدیدار شناسی در جلد دوم خود حاوی سه بخش است که عبارتند از: مرحله فرانسوی جنبش پدیدار شناسی، جغرافیای جنبش پدیدار شناسی و مبانی روش پدیدار شناسی.

«در نظر اول شهود پدیدارها، اگر بدون پیش انگاشته ها به این کار روی آوریم، نسبتا آسان و ابتدایی جلوه می کند. در مقام نظر ممکن است چنین باشد، ولی قطعا در مقام عمل چنین نیست. شهود پدیدارها یکی از دشوارترین کارها است که مستلزم توجه و تمرکز تمام و کمال است بر عینی که شهود می شود بدون غرقه شدن در ان به حدی که دیگر نگریستن نقادانه در کار نباشد. با این حال به جز عبارت های استعاری ای نظیر چشم باز کردن، چشم را باز نگه داشتنف چشم بر نگرفتن و نگریستن و گوش سپردن در مقام دستورالعمل هایی دقیق چندان چیزی نمی توان در اختیار پدیدارشناسان تازه کار قرار داد.»[2]

 

پی نوشت:

[1]صفحه 679 جلد دوم کتاب

[2]صفحه 986 جلد دوم کتاب

داستان پسر بچه ناقلا


داستان پسر بچه ناقلا


«خاطرات پسر بچه ی ناقلا وامبا» یادداشت های لوئیجی برتلی روزنامه نگار ایتالیایی است که در سال 1907 در روزنامه ای که برای بچه ها منتشر می کرد به چاپ می رساند. بعدها این یادداشت ها در یک کتاب جمع و منتشر شدند .

خاطرات پسر بچه ی ناقلا وامبا

خاطرات پسر بچه ی ناقلا وامبا. لوئیجی برتلی. مترجم: مرتضی کلانتریان. انتشارات چشمه. چاپ دوم. تهران.1389. 1200 نسخه.354 صفحه. 8000 تومان.

«واقعا سرنوشت خیلی با من سر سازگاری ندارد! هیچ کس در خانه نمی تواند وجود مرا تحمل کند. همه مرتب می گویند که من امید یک ازدواج غیر منتظره ی فوق العاده مناسب را آن هم در دورانی که شوهرانی چون کاپیتانی با درامد ماکانه ی بیست هزار لیری سالانه بسیار نادرند، مفت و مسلم به باد دادم. دلم می خواهد برایم ثابت کنند که رونویسی کردن از روی دفتر خاطرات خواهرم واقعا چه عیبی دارد نه این که مدام به من سرکوفت بزنند[1]

وامبا پسر بچه ناقلایی است که تحت پوشش دوز و کلک های قهرمانانه خود، تمام ریاکاری ها، حماقت ها، خودپرستی ها، سوء نیت ها، جاه طلبی های آدم بزرگ ها را با طنز گزنده خود بر ملا می کند. جانینو یا همان وامبا در دفتر خاطرات خود به نحو فیلسوفانه ای متذکر می شود : بچه ها همیشه بر خطا هستند به خصوص وقتی حق با آنها است.

وامبا نام مستعار لوئیجی برتلی نویسنده کتاب است. وی روزنامه نگار و نویسنده ایتالیایی است. اولین کتاب وی شرح بچه ای نامریی است که همه چیز و همه کس را می بیند. این کتاب شهرت زیادی برای نویسنده اش به وجود آورد اما وامبا شرح خاطرات جانینو است. این کتاب پیش از این به صورت پاورقی در روزنامه ای که نویسنده در آن کار می کرد منتشر شد. یعنی در سال های 1907.  ولی شهرت جهانی آن مرهون انتشار آن به صورت کتاب در سال 1920 بود. یعنی پس از مرگ نویسنده. لوئیجی برتلی با نام مستعار وامبا کتاب خاطرات خود را به بچه ها هدیه کرده است تا آنها به بزرگترها هدیه  بدهند و بزرگترها خود را در آینه این خاطرات ببینند.

وامبا پسر بچه ناقلایی است که تحت پوشش دوز و کلک های قهرمانانه خود، تمام ریاکاری ها، حماقت ها، خودپرستی ها، سوء نیت ها، جاه طلبی های آدم بزرگ ها را با طنز گزنده خود بر ملا می کند. جانینو یا همان وامبا در دفتر خاطرات خود به نحو فیلسوفانه ای متذکر می شود : بچه ها همیشه بر خطا هستند به خصوص وقتی حق با آنها است.

این کتاب به نقاشی های جالب و خنده داری که در لابه لای صفحاتش دیده می شود برای بچه ها کتاب سرگرم کننده ایست که ساعت ها می توانند با لذت آن را بخوانند و به ماجراهای طنز و در عین حال تامل برانگیزش بخندند و بیندیشند. این کتاب همچنین برای بزرگتر ها بیشتر مفید است. زبان گیرا و تند و برنده اش داستان های جالبی را از زندگی ودیدگاه و رفتار آدم بزرگ ها بر ملا می کند که خواندنش بی لطف نیست. همچنین شما با نویسنده توانمندی آشنا می شوید که قلم تیز و برنده ای دارد و هر خواننده ای را به خود جذب می کند.

«من امروز یک شیشه جوهر به مدرسه بردم، همین امروز به سر مادرم بتی می زند که یک یقه ی سفید دومتری به گردن پسرش آویزان کند، آری، خانم تصادفا روزی یک یقه ی سفید بسیار بزرگ روی لباس پسرش می بندد که تصادفا در همین روز من یک شیشه کوچک جوهر قرمز با خودم دارم... »[2]

 

پی نوشت:

[1] صفحه 12 کتاب

[2]صفحه 133 کتاب