کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

پیله تنهایی عشق

پیله تنهایی عشق


پیله تنهایی عشق ماجرای دختری است که با وجود داشتن پدری معتاد به تحصیل می پردازد؛ هم زمان مشغول کار می شود و سه خواهر و مادرش را نیز زیر پر و بال خود می گیرد.

پیله تنهایی عشق

پیله تنهایی عشق. فاطمه موسوی.نشرآموت.چاپ اول. تهران1391 .1100نسخه .280صفحه .9000تومان.

«بابا حسابی جا زده بود. من تا اون روز با این لحن باهاش حرف نزده بودم ولی برای این که میدونو خالی نکنه، بلند شد که منو بزنه. تو هوا دستشو گرفتم. چقدر مواد از بین برده بودش. چقدر این دست آب شده بود. زوری تو دستش نبود. معلوم بود داره نقش بازی می کنه. همه اینارو از مدت ها پیش می دونستم.  ولی نمی خواستم قبول کنم. هر چی بود بابام بود.»[1]

پیله تنهایی عشق در شرایطی نوشته می شد که نویسنده کتاب خود در شرایط بد بیماری به سر می برد. در حقیقت عشقی که محور داستان این کتاب است نیرویی بود تا نویسنده را به زندگی دوباره اش برگرداند و شوق ماندن  و نوشتن و کار کردن را در او زنده کند.

فاطمه موسوی که مدتی است از بیماری سرطان رنج می برد بعد از عرضه شدن کتاب به بازار نشر و کتابخانه ها باز جان تازه گرفته و همچنان مشغول نوشتن است.

پیله تنهایی عشق داستان با محوریت مسائل زنان، قصه  دختری را روایت می کند که  به همراه چهار خواهرش  در شهرستانی نزدیکی تهران زندگی میگذرانند.  پدر خانواده  همواره در آرزوی داشتن یک پسر بوده است ولی هیچ کدام از فرزندان او پسر نشده اند و او احساس تنهایی می کند.

راوی، تنها دختر از این خانواده است که به تحصیل پرداخته و موفق می شود برای خود شغلی دست و پا کند. او با پیدا کردن شغل خانواده اش را نیز زیر پر و بال خود می گیرد و حمایت می کند. درگیری ها و ماجراهایی که در این خانواده اتفاق می افتد به رشد درونی این دختر کمک شایانی می کند.

موسوی درباره این رمان می گوید: زنان باید بدانند در موقعیت هایی مانند مادر بودن، همسر بودن و یا دختر بودن باید چگونه باشند و چگونه عمل کنند. آنها باید همواره از قدرت های درونی خود برای مسلط شدن بر مشکلات کمک بگیرند.

موسوی درباره این رمان می گوید: زنان باید بدانند در موقعیت هایی مانند مادر بودن، همسر بودن و یا دختر بودن باید چگونه باشند و چگونه عمل کنند. آنها باید همواره از قدرت های درونی خود برای مسلط شدن بر مشکلات کمک بگیرند.

پیله تنهایی عشق با روایتی ساده و صمیمی  و زبانی عامیانه رمانی پر کشش برای توده مردم است. قصد نویسنده نیز جذب مخاطب عام است و هرگز سعی ندارد با بیانی پیچیده مخاطبش را گیج و سردرگم کند. به همین منظور حتی جملات نیز جملات و کلمات عامیانه است. همانگونه که خود راوی از سوادی متوسط برخودار است از زبانی متوسط نیز برای بیان داستانش کمک می گیرد.

شخصیت های این داستان زنانی هستند درموقیعت های گوناگون که تلاش می کنند بر ترس ها و ضعف هایشان چیره شوند. خود نویسنده در این باره می گوید: من نسبت به ترس ها و ضعف های برخی آدم های ضعیف پیرامونم ترحم نمی کنم بلکه از آنان دوری می گزینم. چرا که فکر می کنم مسئول همه ترس ها و ضعف ها خود انسان ها هستند. من اصطلاح شیر بودن را که برخی اوقات درباره یک زن به کار می برند خیلی دوست دارم و اعتقاد ندارم زنان باید مانند برخی زنان زمان گذشته در مطبخ ها، پنهانی با دامنشان اشک هایشان را پاک کنند.  

می توان گفت که زندگی خود نویسنده نمونه خوبی است برای چنین مبارزه ای. وی با تمام نیروی خود در مقابل بیماری ایستادگی می کند و امید است به سلامت از این مرحله سخت زندگی پیروز بیرون آید. همانطور که تاکنون با همه توان ادامه داده است.

« موهاشو از تو صورتش کنار زدم. گفتم باشه خوشگل خانوم و خم شدم بوسیدمش. با صدای شوهر مستاجر بالایی رو به رو شدم. سلام کرد. خواستم به روی خودم نیاورم و فقط برگردم نگاهش کنم. ازش متنفر بودم. اینو خودش از رفتار سردم فهمیده بود. از اینکه انقدر وقیح بود ازش بدم می اومد. با این که زنش کنارش بود، ولی بازم به چشم چرونیش ادامه می داد. اینقدر از خود راضی بود که دلم می خواست گردنشو بشکونم. تمام دعواهاشونم سر این رفتار غلط مرده بود. در حالی که از کنارش رد می شدم. گفتم: دوباره گرد و خاک کردید مسلم خان. نمی شه وقتی زنت شاهکاراتو کشف می کنه، بلند به زبون نیاره حداقل بچه هات نشنوند یه وقت تو خجالت بکشی؟ گفت: زنه دیگه مثل تو! همه تون فکراتون قد نخوده.»[2]

 

پی نوشت:

 [1]صفحه 33 کتاب

[2]پشت جلد کتاب. از متن رمان


دیدا

دو دست راست


رمان دیدا ماجرای عشق طاهر ذو الیمنین از سلسله طاهریان است به دختری به نام دیدا که این عشق  سوزان بر فکر و اندیشه و آینده وی تاثیر فراوان می گذارد.

دیدا.

دیدا. ابراهیم میرقاسمی.نشرآموت.چاپ اول . تهران1389. 2200نسخه.256صفحه.5500تومان.

«طاهر چله جوانمردی را شروع کرده بود اما هر لحظه که چشم روی هم می گذاشت، چهره مهربان و دوست داشتنی دیدا در نظرش مجسم می شد که او را به سوی خود می خواند. خنده زیبای او، چالی که روی زنخدانش می افتاد، مژگان بلند و عاشق کشش که هستی طاهر را به باد فنا داده بود، حرکات دستان بلورینش روی تارهای تنگ، همه و همه لحظه ای طاهر را به حال خود نمی گذاشتند... دیدا هم حال و روز خوشی نداشت، در تب و تاب دیدار طاهر می سوخت اما نمی توانست با کسی چیزی بگوید دیگر کسی صدای ساز افسانه ای او را به ندرت می شنید.» [1]

دیدا رمانی است که داستانی تاریخی دارد و به زمان سلسله طاهریان بر می گردد. داستان این رمان مربوط است به دلداگی طاهر دو الیمینین به زنی به نام دیدا. طاهر ذو الیمینین وقتی برای بیعت نزد امام رضا(ع) می رود، دست چپ خود را به سوی او می گیرد و می گوید من دست خود را برای بیعت با مامون دراز کرده ام و همین صداقت باعث می شود که مورد توجه امام قرار گیرد. طاهر با اینکه ایرانى بوده و اسلام توسط خلفاى اهل تسنن به ایران وارد شده بود، علاقه داشت تا خلافت غصب شده از علویان را به آنها بازگرداند. به دلیل همین بیعت است که لقب ذوالیمینین را به دست آورده: «مردى با دو دست راست».

موضوع این رمان به این بیعت بر می گردد و در لابه لای داستان تاریخی سلسله طاهریان که اولین سلسله ایرانی بوده اند که به خلافت رسیده اند، داستان عشق طاهر به دیدا نیز مطرح شده و تاثیر شگفت این عشق بر زندگی و آینده طاهر نیز بیان می شود.

طاهرذوالیمینین، سردارایرانی مامون (خلیفه عباسی)، در سال 200هجری می‌زیست. او توانست امین،برادر مامون را شکست دهد و مامون را به خلافت برساند. مامون در سال 205 هجری،طاهرذوالیمنین را به فرمانروایی سرزمین‌های شرقی عباسیان گماشت و طاهر،حکومتی موروثی را تشکیل داد که فقط در ظاهر تحت فرمان خلیفه بود.

پس ازحضور اعراب بر ایران، این نخستین بار بوده که فرمانروایانی از یک خاندان ایرانی، به شکل موروثی و نیمه‌مستقل حکومت می‌کردند.

موضوع این رمان به این بیعت بر می گردد و در لابه لای داستان تاریخی سلسله طاهریان که اولین سلسله ایرانی بوده اند که به خلافت رسیده اند، داستان عشق طاهر به دیدا نیز مطرح شده و تاثیر شگفت این عشق بر زندگی و آینده طاهر نیز بیان می شود.

در این رمان که با پس زمینه تاریخى قرن دوم هجرى جریان یافته، به مشکلات اجتماعى ایرانیان و زمینه‌هاى روانشناختى قیام مردم خراسان در برابر حکومت اعراب که با ظهور عباسیان به اوج خود رسید پرداخته می‌شود.

میر قاسمی خود درباره تحقیقات این کتاب می گوید برای نوشتن آن به کتاب های «تاریخ طبرى» نوشته محمد بن جریر طبرى و «تاریخ خاندان طاهرى» اثر نفیس استاد سعید نفیسى مراجعه کرده است. با وجودی که این رمان یک رمان احساسی و عشقی است تا یک رمان تاریخی اما خواننده با تاریخ،فرهنگ و سیاست قرن دوم هجری به خوبی آشنا می شود.

ماجرای عشق طاهر و دیدا ماجرایی است که در کتاب تاریخی تنها به آن اشاره شده و میرقاسمی این اشاره را موضوع اصلی رمان خود کرده است. زبان رمان آرکائیک نیست اما حال و هوایی قدیمی دارد و خواننده امروز به خوبی می تواند با آن همراه شود.

دیدا اولین رمان میر قاسمی است و با اولین رمانش نشان داده توانایی قصه پردازی را دارد. این رمان دارای بیست و هفت فصل است که برخی از این فصول عبارتند از: رسیدن نامه صاحب برید، حمزه پسر آذرک، دیدا دردانه شهر نیشابور، چله جوانمردان، رهایی خراسان و اندیشه فردا، لشگر کشی ابن ماهان به خراسان ، جنگ با ابناوی و... .

دیدا بی جبهه گیری نیست و همسویی نویسنده با شخصیت اول داستان و اعتقادات مذهبی او  بر سو گیری رمان اثر گذاشته و جا به جا حضور نویسنده را می شود در سطرهای رمان احساس کرد.

شاید اگر نویسنده حضور خود را در ماجراهایی که برای طاهر اتفاق می افتد کم رنگ می کرد تاثیر رمان دو چندان می شد.

« مردم با شروع جنگ و طنین انداز شدن صدای چکاچاک شمشیرهای دو سپاه، دروازه های شهر را بستند. طاهر با شنیدن این خبر فریاد زد:" یاران من! آنان را که در پیش روی شمایند از آنان که در پس شمایند، بازدارید و به خود سرگرم کنید! بدانید که جز کوشش و راستی چیزی شمارا به کار نیاید" طاهر نگران مردم ری بود و می ترسید که با کشیده شدن جنگ به داخل شهر، از سپاه بغداد پشتیبانی کرده و طاهر و سپاهش را دو دستی به این ماهان پیشکش کنند. »[2]

 

پی نوشت:

[1]پشت جلد کتاب از متن رمان

[2]صفحه 124 کتاب

زندگی یازیافته

زندگی باز یافته


رمان تشریفات از آثار کلاسیک مدرن هلند شمرده می شود که رمانی اگزیستانسیالیستی است و در آن شخصیت ها هر کدام مسئول سرنوشت و رفتار خویش اند. این رمان یکی از پر فروش ترین رمان ها است که به زبان های زیادی ترجمه شده است.

رمان تشریفات

تشریفات. سیس نوتبوم. مترجم: سامگیس زندی.نشرنو.چاپ اول. تهران1391/ 2200نسخه.173صفحه.7000تومان.

«اینی روزی که زیتا ترکش کرد تصمیم گرفت خودش را بکشد، چرا که در ستون طالع بینی روزنامه ، که خودش آن را می نویسد، آمده: شیر متولد تیر ماه، همسرت او را ترک می کند. و تو خودکشی می کنی! اینی که به گز کردن خیابان های آمستردام، پی گیری اخبار بورس، تعمل درباره عشق، و هنر و نوشتن طالع بینی دل خوش بوده ، پس از خودکشی و در زندگی باز یافته اش، به دو تن از اقوامش بر می خورد.»[1]

رمان تشریفات که در سال 1980 منتشر شد از آثار کلاسیک مدرن هلند شمرده می شود و تا کنون به زبان های انگلیسی، فرانسه، آلمانی، اسپانیایی، دانمارکی، سوئدی، مجاری، ترکی و استونیایی ترجمه شده است. این رمان برای اولین بار است که به زبان فارسی ترجمه می شود.

آثار نوتبوم در اروپا و به خصوص در آلمان جزو پرفروش ترین رمان ها است. تشریفات را می توان رمانی اگزیستانسیالیستی شمرد که در آن شخصیت ها هر کدام بار مسئولیت اعمال و سرنوشت خویش را به عهده می گیرند.

تشریفات رمانی است که به شکل داستان در داستان نوشته شده است. داستان هایی که در بخش های مختلف گاه از هم دور شده و گاه در هم ادغام می شوند. گاهی شخصیت هایی که در بخش های پیشین مرده اند به صحنه باز گردانده می شوند. در پایان همه بخش های مجزا در هم ذوب شده و داستانهای مختلف با وجود این که در مکان ها و زمان های مختلف روایت می شوند به هم می پیوندند.

رمان تشریفات درباره زنی است که ستون فال روزنامه می نویسد و در یکی از روزهایی که مشغول نوشتن فال روز است درباره ماه خود می نویسد. شیر متولد تیر ماه همسرت تو را ترک می کند و تو خودکشی می کنی. همین موضوع در زندگی واقعی او رخ می دهد . اینی شخصیت زن اصلی رمان است که زیتا همسرش وی را ترک می کند و او دست به خودکشی می زند.

تشریفات رمانی است که به شکل داستان در داستان نوشته شده است. داستان هایی که در بخش های مختلف گاه از هم دور شده و گاه در هم ادغام می شوند. گاهی شخصیت هایی که در بخش های پیشین مرده اند به صحنه باز گردانده می شوند.

در رمان تشریفات سه دوره زندگی شخصیت اصلی داستان روایت می شود. وقتی که وی سی ساله است که در این بخش اینی از همسرش جدا می شود و دست به خودکشی ناموفقی می زند. بخش دوم سالی که اینی بیست ساله است و توسط پدر ثروتمندش ترک می شود و عمه اش که رد اینی را برای تحویل ارث پدرش دنبال می کند و وی را به میان خانواده و فامیل می کشاند. در بخش پایانی اینی چهل ساله است وی در این بخش با یکی از عمو زاده هایش آشنا می شود و توسط وی با فرهنگ ذن زاپنی آشنا می شود. اینی شباهت های بسیاری بین فرهنگ مسیحی و فرهنگ ذن می یابد و تصور روشنی از زندگی به دست می آورد. مفهوم مرگ و خودکشی در آشنایی وی با فرهنگ ذن دگرگون شده و در پایان رمان از این که خود را زنده می یابد احساس آرامش و خوشبختی می کند.

سیس نوتبوم با نام اصلی کورنلیس یوهانس ماریا نوتبوم متولد 1933 در لاهه است. داستان نویس هلندی که تاکنون جوایز ادبی بسیاری کسب کرده و تا مرحله نوبل هم رسیده است.وی برای ستون سیاسی روزنامه های هلند می نویسد و از سفرهای زیادی که انجام داده است گزارشات زیبای ادبی نوشته است. کتاب « شبی در اصفهان» طی یکی از این سفرهای پژوهشی او به ایران در سال 1978 نگاشته شده است.از سفرها و گزارشات دیگر او می توان به کتاب « بعد از ظهری در برووی»،« یک شب در تونس» و « جاده سانتیاگو» اشاره کرد. که کتاب آخر او الهام بخش آهنگسازان اسپانیایی و هلندی بوده است. اولین رمان وی« فیلیپ و دیگران» است که جایزه فرانک را از آن خود کرد. تشریفات چهارمین رمان وی است که در سال 1980 جایزه ادبی پگاسوس و جایزه فردینان بوردویک را کسب کرد. آخرین رمان وی « روباه ها شبانه از راه می رسند»  است که جایزه ادبی جغد طلایی را برای وی به ارمغان آورد.

سامگیس زندی ترجمه زیبا و روانی از این رمان به دست داده است که لذت خواندن رمان زیبای نوتبوم را دو چندان می کند. از او پیش از این کتاب های « ابر کوچک» و ترجمه کتاب « زمین مادر من است» اثر واگن لون بو منتشر شده است.

« آن شب اینی هر دو تادس را به خواب دید. اولی یخ زده و دومی غرق شده، با خوشحالی دیوانه واری در پشت پنجره اتاق خوابش ظاهر شده بودند، یکدیگر را بغل کرده بودند و با صدای بی نهایت بلندی فریاد می زدند. اینی از رختخواب بیرون آمد و به طرف پنجره رفت، شاخه های درختان، پوشیده از بلور یخ در نوسان بودند، پشت پنجره چیز دیگری برای تماشا نبود. پس مطمئنا دو دنیا وجود داشت، دنیایی که تادس ها در آن بودند، و دنیایی که تادس ها در آن نبودند. و اینی خوشحال بود که هنوز در این دنیای دوم است.» [2]

 

پی نوشت:

[1]پشت جلد کتاب

[2]صفحه 173 کتاب

 

عروس بید

عروس بید

«- دخترم بیامده زنت بشود.عروس بید مجموعه داستانی از یوسف علیخانی است شامل یازده داستان کوتاه درباره باورهای خرافی و اعتقادات عرفی مردمان روستای میلک که فضاهایی جادویی و غریب آفریده است. 


عروس بید

عروس بید.یوسف علیخانی.نشرآموت.چاپ چهارم. تهران1390.2200نسخه.192صفحه.4000تومان.

صدای سگی آمد از یک جای آبادی. دختر خندید و مهربان من را برد توی چشم هایش.

– دخترم خیلی ساله بخواهه از اسیر برود. ببرش و زنش بکن. نگاهی به دور و برم کردم. این وقت صبح هیچ کسی از اسری ها را ندیده بودم بیرون باشند، هوا به شب می مانست.

– از من گذشته همراهی شما، اما دخترم زن خوبی بشود.

صدای سگ ها به وضوح شنیده می شد.» [1]

عروس بید سومین مجموعه داستان یوسف علی خانی است که بر اساس باورها و اعتقادات روستای کوچک میلک در نزدیکی شهر قزوین نوشته شده است. علیخانی که خود در میلک به دنیا آمده است به خوبی با قصه های فولکوریک و سنت ها و باورهای میلکی ها آشنا است و آنها را دستمایه قصه های این مجموعه قرار داده است.

هر کدام از این داستان ها درباره یکی از میلکی ها است. میلکی ها برخی چیزها را نحس می دانند و برخی مکان ها مقدس و جاویی می پندارند و به همین دلیل آبشخور مناسبی برای پرداختن قصه هایی جادویی هستند.

روستای کوچک میلک که در این داستان ها تصویر می شود به نظر روستایی پرت افتاده می ماند که بسیاری از مردمان آن به شهر ها کوچ کرده اند و جز پیرزنان و پیرمردانی در آن زندگی میکنند و آنها نیز به خرافات و باورهای جادویی خود زنده هستند.

خرافات مشخصه اصلی این مجموعه داستان است که باعث خلق فضاهایی غریب و گاه خوفناک شده است. هرچند نویسنده تلاش کرده با توسل به باورهای خرافی این منطقه داستان های ماورایی خلق کند اما اغلب داستان های این مجموعه جزو داستان های رئالیسم جادویی به شمار نمی آیند زیرا بر زندگی طبیعی ساکنانش هیچ تاثیری ندارد و هر قصه به ثبیت خرافاتی که در این منطقه مرسوم است کمک می کند. داستان عروس بید درابه خرافه ای است که می گوید اگر زنی سه بار شوهر کند و هر سه بار شوهرش بمیرد دیگر کسی با او ازدواج نخواهد کرد و باید با درخت بیدی ازدواج کند سر سال اگر درخت بید سبز ماند نحسی از او دور شده است.

داستان های این مجموعه نیز مثل دو مجموعه دیگر نویسنده به نام" قدم به خیر مادربزرگ بود" و "اژدهاکشان" درباره اعتقادات دینی، عرفی، خرافی و باورهای مردم میلک است و از این جهت می توان گفت با "عروس بید" این داستان ها سه گاه نه ای را شکل می دهند. هر چند در داستان های قبلی موضوع بر سر جن و پری است و در این مجموعه  اساس خرافات و باورهای عرفی منطقه میلک است. زبان داستان بر اساس گویش میلکی است واژه های این منطقه بسیار به کار برده شده است. برخی معتقدند همین واژه ها کار خواندن داستان های علیخانی را دشوار کرده ولی زبان داستان ها چندان دشوار نمی نماید که قابل خواندن و درک کردن نباشد.

جا به جایی زبان و روایت های موازی و ایجاد فضایی گنگ و غریب تکنیک هایی است که علیخانی در داستان هایش به کار گرفته است.  

داستان های این مجموعه نیز مثل دو مجموعه دیگر نویسنده به نام" قدم به خیر مادربزرگ بود" و "اژدهاکشان" درباره اعتقادات دینی، عرفی، خرافی و باورهای مردم میلک است و از این جهت می توان گفت با "عروس بید" این داستان ها سه گاه نه ای را شکل می دهند.

مجموعه داستان عروس بید شامل یازده داستان کوتاه است که عبارتند از: پناه بر خدا، آقای غار، هراسانه، پنجه، رتیل، جان قربان، عروس بید، مرده گیر، بیل سر آقا و پیر بی بی.

در پایان این مجموعه در بخشِ نگاهی به داستان های عروس بید، نظر برخی از نویسندگان درباره مجموعه داستان عروس بید آورده شده است. برای نمونه محمد علی علومی نویسنده رمان سوگ مغان درباره مجموعه داستان عروس بید می نویسد: علیخانی راه شاملو را در آفریدن کلمه ادامه داده و توانسته کلمات و ترکیبات ماندگاری را در این سه اثر خلق کند. عیلخانی به خاطر فضا سازی قوی و پرداخت های قدرتمندش قدم مهمی را در ادبیات داستانی ما برداشته است. او حتی در آفریدن فضاهای گوتیک و وحشت از غلامحسین ساعدی هم جلو افتاده است.( جلسه نقد کتاب در دانشگاه فردوسی مشهد)

یوسف علی خانی پیش از این مجموعه داستان« قدم به خیر مادر بزرگ بود» و « اژدهاکشان» را نوشته و خود نیز مدیر نشر آموت است. این سومین مجموعه ای است که درباره داستان های میلک توسط نویسنده کتاب نوشته شده است. این مجموعه همچنین  برنده دهمین دوره جایزه کتاب سال حبیب غنی پور و نامزد دریافت دوازدهمین دوره جایزه کتاب فصل هم بوده است.

« رتیلش به حرکت درآمده بود. از تیر چوبی سقف تاب برداشت که تویش خالی شده و کندوی زنبورها از آن مثل مشکی باددار آویزان بود. شکمش را جمع و بسته کرد و تار تنید تا روی میخ طویله ای که نوی کاهگل دیوار بود. طنابی آبی از میخ طویله رفته بود تا نزدیک تندورستان خالی. تار کشیده شد و رسید به سکوی سیمانی کنار در فیروزه ای. دو لنگه در باز شد. رتیل تند کرد و رفت زیر گونی پاره ای که زیرش دمپایی و گالشی بود.» [2]

 

پی نوشت:

[1]پشت جلد کتاب از داستان عروس بید

[2]صفحه 99 کتاب از داستان رتیل

زندگی شهری

زندگی شهری



زندگی شهری مجموعه داستانی است از دونالد بارتلمی که به شیوه پسامدرنیستی نوشته شده است. وی یکی از پر اعتبار ترین نویسنده پسامدرن امریکا است و زندگی شهری یکی از غریب ترین و چالش بر انگیز ترین داستان کوتاه های وی است.

زندگی شهری

زندگی شهری. دونالد بارتلمی. مترجم: شیوا مقانلو.نشربازتاب نگار.چاپ دوم. تهران.1386.1100نسخه.136صفحه.1800تومان.

«متوجه شدیم که علایق شان به سرعت فروکش می کند. مثلا با این که کاملا صنعتی شده اند، اما به ظاهر علاقه یی به پیشرفت در صنعت ندارند. کارخانه ی فولاد سازی شان بعد از این که به مرحله ی تولید شمش فولادی رسید، تعطیل شد. قدرت مفهوم سازی را دارند اما نمی توانند تا آخر ادامه دهند. مثلا هفته شان هفت روز است. دوشنبه، دوشنبه، دوشنبه، دوشنبه، دوشنبه، دوشنبه و دوشنبه. »[1]

مجموعه داستان زندگی شهری شامل 14 داستان مجزا از هم است که هر کدام به خلق فضاهایی بدیع و تازه می پردازد. در هر داستان با نوع بیان و شیوه تازه ای رو به رو می شویم که مجموعا شیوه متفاوتی از پسامدرنیسم ادبی را می سازد.

در همه داستان ها زندگی شهری، روابط سرد انسان ها، مدرنیته و وضعیت هنرمند در این دنیای آشفته با طنزی تلخ به نقد کشیده می شود.

مقانلو درباره داستان های این مجموعه می گوید: " بارتلمی از زندگی در شهر، سریالهای تلویزیونی، مارک لباسها، غذاها و نوشیدنیهای زمان خودش و ... می نویسد: اما به وسیله‌ی اینها نقد کوبنده‌ای بر سیستم اجتماعی و نحوه زندگی مردمش وارد میکند، ترس‌ها و حقارت‌ها را نشان میدهد، یا با سیاستهای جنگ‌طلبانه‌ی آمریکا مخالفت میکند. "

فضای بعضی از داستان ها دور و قدیمی است ('صحنه هایی از گریه پدرم'، 'کورتز' و 'مونته زوما') و بعضی نزدیک و معاصر ('زندگی شهری'، 'ربه کا') برخی کاملا رئالیستی و عینی است (خنگ) و بعضی بسیار ذهنی و فانتزی (ضایعه مغزی، کوه بلورین) گاه داستان تمثیلی است (در باب فرشتگان ، مجلس رقص پلیس ها) و گاه ترکیبی از یک واقعیت موجود و عینی با یک استعاره ذهنی (پاراگوئه). برای مثال داستان 'زندگی شهری'، روایت ورود دو دختر دانشجوی شهرستانی به شهری بزرگ و خو گرفتن آنها به محیط جدید است که به صورت هجده قطعه مجزا و متوالی نشان داده شده است. در این قطعات، روابط احساسی، دوستی ها و دشمنی ها، مشکلات درسی، فضای سیاست زده دانشگاهی، تب های هنری، تناقضات اجتماعی جامعه به تصویر کشیده شده است. نویسنده در هر یک از این مسائل تنها برش هایی کوتاه از مقاطع زمانی مختلف را انتخاب کرده و توصیفی از این وضعیت ها به دست داده است.  

در همه داستان ها زندگی شهری، روابط سرد انسان ها، مدرنیته و وضعیت هنرمند در این دنیای آشفته با طنزی تلخ به نقد کشیده می شود.

دونالد بارتلمی در سال 1931 در فیلادلیفاایالت پنسیلوانیابه دنیا آمد و بعد به هوستون ایالت تگزاس کوچ کرد و پس از دو سال اقامت و حضور در ارتش آمریکا به نیویورک رفت تا در اوایل دهه ی1960 به نویسنده ای مشهور بدل شود.

پدر او معمار مدرن بود که برای شرکت مایس و همکاران کار می کرد. مطابق انتظار در چنین خانواده ای کتاب خانه ای بود که پر از کتاب بود و این امر دونالد را در 10 سالگی بر آن داشت که نویسنده شود. وقتی نوشتن را آغاز کرد بلافاصله استفاده از کلماتی را که توسط نویسندگان شهیری چون تی اس الیوت و جیمز جویس به کار می رفت، آموخت.

در اوایل دهه 1950 دوران دانشگاه را به پایان برد و به عنوان سردبیر روزنامه دانشگاه که کوگار نام داشت مطرح شد. پس از آن به نگارش مقالات فرهنگی و هنری در روزنامه هوستون پست پرداخت.

تحصیلات وی وقتی عازم جنگ شد دچار وقفه گشت اما زمانی که وارد کره شد جنگ به اتمام رسیده بود و از این رو به هوستون بازگشت. آن جا بود که با موریس ناتانسون استاد فلسفه که در زمان غیبت بارتلمی وارد دانشگاه شده بود، آشنا شد. موریس دوست سراسر عمر وی بود.

سال 1962 به نیویورک رفت و سال پس از آن داستان «دور آخر» را در نشریه نیویورک منتشر ساخت و از آن به بعد به شغل مورد علاقه خود ادامه داد. او دوبار ازدواج کرد و جدا شد و صاحب یک دختر شد. بسیاری از منتقدین به ازدواج و طلاق و مشکلات خانوادگی او بیش از دیگر زوایای زندگی اش توجه دارند.

حاصل تلاش مداوم او چهار داستان به نام «سفید برفی»، «پدر مرده»، «بهشت»، «شاه» و صدها داستان کوتاه بود که در مجموعه ای به نام شصت داستان و چهل داستان گردآوری شد.

در مقدمه کوتاهی که ابتدای کتاب توسط مترجم نوشته شده است آمده ، بعضی مشخصه سبک او را سردی و بی روحی عیانی می دانند که باعث می شود شخصیت ها ی داستان، هم چون گردشگرانی بی خیال، به وجهی تصادفی به جهان پر ازدحام امور مطلق وارد شوند و از ایجاد ارتباطی گرم با آن در بمانند. بعضی منتقدان نیز سه دلمشغولی اصلی بارتلمی را پرداختن به بیهودگی کارکردن در جامعه پسا صنعتی، سردرگمی احساسی هنگام جدایی و طلاق، و ناتوانی ذهنی/ جسمی هنرمند می دانند.

صحنه هایی از گریه ی پدرم، پاراگوئه، در موزه تولستوی، مجلس رقص پلیس ها، کوه بلورین، دوست شبح اپرا، درباب فرشتگان، ضایعه ی مغزی، زندگی شهری، بازی، ربه کا، خنگ، کورتز و مونته زوما و مرگ ادوراد لیر داستان های این مجموعه است.

شیوا مقانلو برای اولین بار آثار بارتلمی را به فارسی بر گرداند و تاکنون بیش از شصت داستان کوتاه وی توسط مترجم این کتاب ترجمه و منتشر شده است.

« بله، امکانش هست که کسی که گریان آن جا وسط تخت نشسته پدر من نباشد. ممکن است کس دیگری باشد. پستچی، شاگرد بقالی، مامور بیمه یا مالیات. کسی چه می داند. با این همه باید بگویم شبیه پدرم است. شباهتش هم خیلی زیاد است. تمام مدتی که گریه می کند لبخند نمی زند، سگرمه هایش را در هم می کشد.» [2]

 

پی نوشت:

[1]صفحه 64 کتاب از داستان زندگی شهری

[2]صفحه 11 کتاب از داستان صحنه هایی از گریه پدرم

عشق ماندگار

عشق ماندگار



«غزل شیرین عشق» رمانی است که زندگی پرفراز و نشیب «شیرین» را در 408 صفحه روایت می‌کند.


غزل شیرین عشق

غزل شیرین عشق.لیلا عباسعلی زاده.نشرآموت.چاپ اول. تهران.1390.1650نسخه.408صفحه.10000تومان.

«گاهی آدم با این که می داند کاری که می کند اشتباه است ولی باز آن را انجام می دهد. خوب من هم همین کار را می کنم و ماجرای دیدار محمد را به محبوبه می گویم. محسن خانه نیست. سامان هم رفته است استخر، غزل هم توی اتاق سارا است و با هم سرگرمند. من و محبوبه توی آشپزخانه نشسته ایم و به قول معروف داریم درد دل می کنیم. محبوبه طبق معمول از جاری ها و خانواده ی شوهرش می نالد و بعد از خانواده ی آرش می پرسد اما بر خلاف انتظارش من چیز زیادی از آن ها ندارم که بگویم. »[1]

«غزل شیرین عشق» رمانی است که زندگی پرفراز و نشیب «شیرین» را در 408 صفحه روایت می‌کند. شیرین پس از مرگ همسرش، آرش، با دختر کوچکش، غزل، در تهران زندگی می کند تا بتواند دور از نگرانی‌ها و دخالت‌های خانواده خودش و آرش، زندگی آرامی را سپری کند. دخترش غزل در کلاس نقاشی فرهنگسرا با مردی به نام محمد آشنا می‌شود و به اصرار، از مادرش می خواهد او نیز محمد را ببیند. شیرین با دیدن محمد، دهانش از حیرت باز می ماند. او نمی‌تواند باور کند که بازی عجیب روزگار دوباره محمد را سر راه او قرار داده است.

این دیدار عجیب دوباره شیرین و محمد را به سال‌ها قبل برمی‌گرداند؛ سال‌هایی که محمد در اوج اصرار برای ازدواج با شیرین، به‌طور ناگهانی او را در بی خبری رها کرده و برای همیشه از زندگی شیرین رفته‌ است. محمد در این سال‌ها ازدواج نکرده است. ماجراهایی پیش می‌آید که آن دو را به هم نزدیک می کند و غزل در این میانه سهم بیشتری دارد.

غزل شیرین عشق، مملو از صحنه های تکراری و توصیفات بی موردی است که تنها به زیاد شدن صفحه های کتاب کمک می کند تا جلوتر رفتن داستان و ایجاد گره ها و تعلیقات داستانی. درازه گویی یکی از مشخصه های داستان هایی است که به نام ساده نویسی و رمان عامه پسند به بازار کتاب سرازیر می شود. این نوع رمان ها به بهانه ارتباط با مخاطبی که فرض بر ناآگاهی آنها از همه چیز شده، تنها به پرداختن روزمرگی های بی جا و بی مورد پرداخته و یک خط طرح و روایت تکراری و ساده را در 408 صفحه گسترش می دهند.  

غزل شیرین عشق، مملو از صحنه های تکراری و توصیفات بی موردی است که تنها به زیاد شدن صفحه های کتاب کمک می کند تا جلوتر رفتن داستان و ایجاد گره ها و تعلیقات داستانی. درازه گویی یکی از مشخصه های داستان هایی است که به نام ساده نویسی و رمان عامه پسند به بازار کتاب سرازیر می شود.

پرداختن شخصیتی عاشق پیشه که در عشقش تا آخر عمر ثابت قدم می ماند و از هر گونه بدی به دور است، خصوصیتی است که نویسنده به شخصیت  اول قصه اش یعنی محمد داده است. خصلت هایی که می تواند مخاطب اثر را افزایش دهد و طرفدارهای زیادی برای خود دست و پا کند.

رمان های عامه پسند اگر یک چیز داشتند، آن، حوادث تلخ و شیرنی بود که برای شخصیت های داستان دست اندازهای فراوان و برای خواننده هیجان های احساسی سرشاری ایجاد می کرد که متاسفانه رمان های عامه پسند امروزی از این خصوصیت تهی هستند. صفحه ها و سطرها از پی هم می گذرد و هنوز داستان به دست مایه ای تازه و چشم اندازی جدید نرسیده است و هنوز دارد چیزی را می گوید که در سطرهای اولیه فهمانده و باز به تشریح همان می پردازد.

رمان «غزل شیرین عشق» با این حال یکی از سه رمان برگزیده جایزه «رمان اول ماندگار» معرفی شده است. این جایزه هرساله به‌وسیله مجله اینترنتی «ماندگار» به سردبیری «بهنام ناصح» به رمان‌های اول نویسندگان اهدا می شود.

« سرم را پایین می اندازم و چیزی نمی گویم. معصومه خانم می گوید: این ها را نمی گویم که خدای نکرده احساس گناه کنی و شرمنده شوی. من می دانم تو هم مقصر نبوده ای و فقط طبق خواست خانواده ات رفتار کردی. من تو را سرزنش نمی کنم. می دانم که تو هم تلاشت را کردی ولی خب... قسمت این بود دیگر. محمد می گفت بعد از شیرین دیگر نمی خواهد به هیچ دختری فکر کند. خیلی نصیحتش می کردیم. می گفتیم تو ازدواج کرده ای و زندگی خودت را داری و او هم باید به زندگی خودش برسد اما محمد می گفت: ...» [2]

 

پی نوشت:

[1]صفحه 230 کتاب

[2]پشت جلد کتاب از متن داستان