تبیان، دستیار زندگی
زنان برابر چشم انداز رودخانه آخرین اثر نویسنده شهیرآلمانی، هاینریش بل است که به صورت تک گویی و مونولوگ درباره وقایع سیاسی کشور آلمان نوشته شده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه شفیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زنان برابر چشم انداز رودخانه


زنان برابر چشم انداز رودخانه آخرین اثر نویسنده شهیرآلمانی، هاینریش بل است که به صورت تک گویی و مونولوگ درباره وقایع سیاسی کشور آلمان نوشته شده است.

زنان برابر چشم انداز رودخانه

زنان برابر چشم انداز رودخانه. هاینریش بل. مترجم: کامران جمالی.انتشارات خورشید.  چاپ اول. تهران.1389. 1100 نسخه.296 صفحه.6200 تومان.

«هرمان وویلر: وقتی همسر سیاستمداری درباره مطلبی حرف می زنه که روزنامه ها هم درباره ش حرف زدن، حرف اون خانم از مطلبی که روزنامه ها نوشتن اهمیت بیشتری داره. اون حرف تبدیل به – به اصطلاح- مرجع می شه و هر کس خیال می کنه که اون خانم بیشتر از اخباری که روزنامه ها به دست دادن، می دونه.»[1]

هاینریش بل در ابتدای کتاب می نویسد: از آنجا که در این رمان جز محل وقوع رویدادها همه چیز ساختگی است نیازی به ذکر جملات برای احتیاط نیست. این محل بیگناه است نباید این مطلب را به خود بگیرد.

وی کتاب را به هم اندیشان در هر مکان و هر زمان تقدیم کره است.

در این اثر شخصیت" ارفتلر- بلوم" همان "کنراد آدنائر" است که از 1949 تا 1963 صدر آعظم آلمان بود و شاید بتوان گفت این کتاب تسویه حساب نویسنده ای ترقی خواه با سیاستمدران محافظه کار روزگار خودش است.

مترجم در این باره می نویسد: اعتقاد من این است که اگر این رمان نه دو ماه پس از مرگ بل بلکه دو ماه پیش از خاموشی اش انتشار می یافت بی شبهه با جنجالی بزرگ از سوی غوکان لاشخوار لجن زی وابسته به پلشت زار عفن کلان سرمایه رو به رو می شد. اما مردگان همواره به طرزی اسرار آمیز رویین تن می شوند و محق جلوه می کنند.

این داستان آخرین اثر نویسنده است که دو ماه پس از مرگش منتشر شد. این داستان با ساختاری بی بدیل همچون سایر آثار وی خواننده را بی درنگ به خود جذب می کند.

داستان به شکل گفتگو و تک گویی نوشته شده است و از این رو شباهتی به نمایشنامه دارد اما نمی توان آن را در دسته بندی نمایشنامه قرار داد. هاینریش بل در این اثر به حوادث پشت پرده کشور آلمان می پردازد و انسان هایی را به تصویر می کشد که با نیرویی احاطه شده اند که هیچ کنترلی بر آن ها ندارند. درونیات شخصیت هایی که در این رمان ظاهر می شوند، اندیشه ها، زندگی نامه ها و کنش هایشان از خلال گفتگو ها و تک گویی ها نمایان می شود.

صحنه حوادث این رمان شهر بن آلمان است و می توان گفت رمانی سیاسی محسوب می شود. در این اثر همچون دیگر آثار وی زنان نقشی پر رنگ در روند رویدادها به عهده دارند.

هاینریش بل در این اثر به حوادث پشت پرده کشور آلمان می پردازد و انسان هایی را به تصویر می کشد که با نیرویی احاطه شده اند که هیچ کنترلی بر آن ها ندارند. درونیات شخصیت هایی که در این رمان ظاهر می شوند، اندیشه ها، زندگی نامه ها و کنش هایشان از خلال گفتگو ها و تک گویی ها نمایان می شود.

هاینریش بل در سال 1972 برنده جایزه ادبی نوبل شد. وی در نوشته هایش همواره نظری انتقادی به جامعه آلمان داشته است و به خصوص وضع آشفته و آسیب دیده پس از جنگ را به خوبی در نوشته هایش منعکس کرده است. در نوشته های او آوارگان جنگی، گرسنگان و درد کشیدگان پس از جنگ حضور پر رنگ دارند. وی یکی از تاثیر گذار ترین نویسندگان آلمانی است که نوشته هایش افکار عمومی را تغییر بنیادی داده است. اثر مشهور وی «عقاید یک دلقک» نام دارد که هنوز هم یکی از پر فروش ترین و تاثیر گذار ترین رمان های دنیا است.

این کتاب که تحت نام داستان های آلمانی قرن بیستم منتشر شده است، شامل دوازاده فصل است.

هاینریش بل

به جز مقدمه مترجم و پیشگفتار کتاب در بخش پایانی مقاله ای در باب ریشه های رادیکالیسم هاینریش بل و باز مقاله دیگری به نام نگاهی به مبانی زیبایی شناسی و اندیشه های هاینریش بل پیوست شده است.

زنان برابر چشم انداز رودخانه با ترجمه بسیار خوب کامران جمالی یکی از رمان های درگیر کننده ای است که باید حتما خوانده شود. هر چند موضوع داستان درباره وضعیت سیاسی آلمان است اما خواننده غیر آلمانی به خوبی می تواند رویدادها را فهم کند و چون ماجرا به شکل مونولوگ و تک گویی نوشته شده است خواننده خود را به جای شخصیت ها قرار می دهد. ضمن این که رمان به زبان روزمره و گفتاری ترجمه شده است و خواندن آن را ساده تر و لذت بخش تر می کند.

«از وقتی که هویل بوک استعفا داد و دیمپلر جانشینش شد، آهسته اما پیوسته منو تا مرز ورشکستگی سوق دادن. شایعه، شایعه، بانکی مثه بانک ما رو از پا در میاره. شایع کردن که بانک ما توانایی پرداخت موجودی مشتری ها رو نداره و وقتی مشتری ها یکی یکی موجودی شونو از بانک بیرون کشیدن واقعا تا مرز این ناتوانی بیشتر از یه قدم فاصله نداشتیم.»[2]

پی نوشت:

[1]صفحه 105 کتاب

[2]صفحه 248 کتاب

فاطمه شفیعی

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان