کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

کتابان

مروری بر کتاب های منتشر شده سال

داستان پسر بچه ناقلا


داستان پسر بچه ناقلا


«خاطرات پسر بچه ی ناقلا وامبا» یادداشت های لوئیجی برتلی روزنامه نگار ایتالیایی است که در سال 1907 در روزنامه ای که برای بچه ها منتشر می کرد به چاپ می رساند. بعدها این یادداشت ها در یک کتاب جمع و منتشر شدند .

خاطرات پسر بچه ی ناقلا وامبا

خاطرات پسر بچه ی ناقلا وامبا. لوئیجی برتلی. مترجم: مرتضی کلانتریان. انتشارات چشمه. چاپ دوم. تهران.1389. 1200 نسخه.354 صفحه. 8000 تومان.

«واقعا سرنوشت خیلی با من سر سازگاری ندارد! هیچ کس در خانه نمی تواند وجود مرا تحمل کند. همه مرتب می گویند که من امید یک ازدواج غیر منتظره ی فوق العاده مناسب را آن هم در دورانی که شوهرانی چون کاپیتانی با درامد ماکانه ی بیست هزار لیری سالانه بسیار نادرند، مفت و مسلم به باد دادم. دلم می خواهد برایم ثابت کنند که رونویسی کردن از روی دفتر خاطرات خواهرم واقعا چه عیبی دارد نه این که مدام به من سرکوفت بزنند[1]

وامبا پسر بچه ناقلایی است که تحت پوشش دوز و کلک های قهرمانانه خود، تمام ریاکاری ها، حماقت ها، خودپرستی ها، سوء نیت ها، جاه طلبی های آدم بزرگ ها را با طنز گزنده خود بر ملا می کند. جانینو یا همان وامبا در دفتر خاطرات خود به نحو فیلسوفانه ای متذکر می شود : بچه ها همیشه بر خطا هستند به خصوص وقتی حق با آنها است.

وامبا نام مستعار لوئیجی برتلی نویسنده کتاب است. وی روزنامه نگار و نویسنده ایتالیایی است. اولین کتاب وی شرح بچه ای نامریی است که همه چیز و همه کس را می بیند. این کتاب شهرت زیادی برای نویسنده اش به وجود آورد اما وامبا شرح خاطرات جانینو است. این کتاب پیش از این به صورت پاورقی در روزنامه ای که نویسنده در آن کار می کرد منتشر شد. یعنی در سال های 1907.  ولی شهرت جهانی آن مرهون انتشار آن به صورت کتاب در سال 1920 بود. یعنی پس از مرگ نویسنده. لوئیجی برتلی با نام مستعار وامبا کتاب خاطرات خود را به بچه ها هدیه کرده است تا آنها به بزرگترها هدیه  بدهند و بزرگترها خود را در آینه این خاطرات ببینند.

وامبا پسر بچه ناقلایی است که تحت پوشش دوز و کلک های قهرمانانه خود، تمام ریاکاری ها، حماقت ها، خودپرستی ها، سوء نیت ها، جاه طلبی های آدم بزرگ ها را با طنز گزنده خود بر ملا می کند. جانینو یا همان وامبا در دفتر خاطرات خود به نحو فیلسوفانه ای متذکر می شود : بچه ها همیشه بر خطا هستند به خصوص وقتی حق با آنها است.

این کتاب به نقاشی های جالب و خنده داری که در لابه لای صفحاتش دیده می شود برای بچه ها کتاب سرگرم کننده ایست که ساعت ها می توانند با لذت آن را بخوانند و به ماجراهای طنز و در عین حال تامل برانگیزش بخندند و بیندیشند. این کتاب همچنین برای بزرگتر ها بیشتر مفید است. زبان گیرا و تند و برنده اش داستان های جالبی را از زندگی ودیدگاه و رفتار آدم بزرگ ها بر ملا می کند که خواندنش بی لطف نیست. همچنین شما با نویسنده توانمندی آشنا می شوید که قلم تیز و برنده ای دارد و هر خواننده ای را به خود جذب می کند.

«من امروز یک شیشه جوهر به مدرسه بردم، همین امروز به سر مادرم بتی می زند که یک یقه ی سفید دومتری به گردن پسرش آویزان کند، آری، خانم تصادفا روزی یک یقه ی سفید بسیار بزرگ روی لباس پسرش می بندد که تصادفا در همین روز من یک شیشه کوچک جوهر قرمز با خودم دارم... »[2]

 

پی نوشت:

[1] صفحه 12 کتاب

[2]صفحه 133 کتاب

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد